کانون نویسندگان ایران در دومین سالگرد اعتراضات ۱۴۰۱: «زن، زندگی، آزادی»؛ بانگ بلند آزادیخواهی!

یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۳ برابر با ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۴


روزی نیست که خیابان‌های ایران از جلوه‌های مقاومت زنان‌ خالی باشد. آنچه از پسِ قتل مهسا (ژینا) امینی زاده شد، جنبش آزادیخواهی دیرپای مردم ایران را از دشوارترین گردنه‌ها عبور داد. زنان که از نخستین روزهای استقرار جمهوری اسلامی مقابل سرکوب دامنگیر آن ایستاده و خود را تنها یافته بودند، در سال ۱۴۰۱ بخشی تعیین‌کننده از جنبش آزادیخواهی شدند. امروز دیگر نمی‌توان میان برابری‌طلبی زنان و دیگر خواسته‌های ستم‌ستیزانه مرزی آشکار گذاشت. جنبش ۱۴۰۱ جمع پراکنده‌ی آزادیخواهان را گرد هم آورد و نشان داد که کوشش‌های آنان زمانی پایه‌های استبداد را می‌لرزاند که به پیکری واحد بدل شوند. اکنون خواسته‌های زنان تنها منحصر به خودشان نیست بلکه به بخشی جدایی‌ناپذیر از مطالبات دانشجویان، اصناف، کارگران، بازنشستگان و دیگر تشکل‌ها بدل شده است. همانگونه که امروز آزادی بیان به‌واقع خواسته‌ای همگانی است.

در مقابل، حکومت نیز کماکان راه ارعاب و اختناق را پیموده و «خدای دهه‌ی شصت» در این دو سال نیز به شیوه‌های گوناگون فتاوی سرکوب صادر کرده است. برخی معترضان همچنان در زندان بسر می‌برند، دادخواهان همچنان زیر ضرب نیروهای امنیتی‌‌اند، آزار خانواده‌ی کشته‌شدگان بی‌وقفه و گاه با فشارهای اقتصادی ادامه یافته است، فعالان صنفی و مدنی در گیرودار بازداشت و محاکمه‌اند، نویسندگان و هنرمندان زیر تیغ «پرونده‌های باز» رفته‌اند و زنان کماکان با هراس از ربوده شدن قدم به خیابان‌ها می‌گذارند.

پس از انتخابات اخیر نیز حکومت نمایشی تازه را آغاز کرده که یکی از ارکان آن سندی با عنوان «قانون برنامه‌ی هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی» است. متنی که به‌ روشنی نشان می‌دهد «پیشرفت» برآمده از آن جز نتیجه‌ی اجرای شش سند پیشین نخواهد بود. بخش‌های گوناگون این متن، «توسعه‌ی شبکه‌ی ملی اطلاعات»، «راه‌اندازی سامانه‌ی رصد»، «استقرار فریضه‌ی الهی امر به معروف و نهی از منکر» و… پیشاپیش تکلیف زن، زندگی و آزادی را روشن کرده‌اند؛ سندی برای تداوم سرکوب آزادی و تجهیز بیش از پیش حکومت به قوانینی که دخل و تصرف در زندگی مردم ‌را ممکن، و آزادانه زیستن را ناممکن ‌می‌کند. عنوان فصل ۱۶ آن نیز گواه نگاه جمهوری اسلامی به زن است: «زن، خانواده و جمعیت»؛ زنی که ماشین زاد و ولد حکومت است، باید «تربیت» شود و «الگوی زن مسلمان» باشد. و‌ باز هم ناگفته پیداست که این «تربیت» همان مطیع و رام کردن به ضرب تیر و تازیانه است، همان «ارشاد» با زنده‌گیری و پتوپیچ کردن و کشتن.

بازخوانی اسناد و قوانینی که قواعد اختناق را تنظیم می‌کنند، گشودن دریچه‌ای است تا از آن به دهه‌ها سرکوب بی‌امان، کشتار معترضان و «جراحی» به‌جان‌آمدگان بنگریم و یقین کنیم که هر تغییری تنها با نیروی مردمان، و نه با وفاق حاکمان، ممکن می‌شود. یاد کرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» یادآوری همین یقین است؛ زنگ بیدارباش و به‌هوش بودن. گو‌‌ اینکه گاه گذر زمان، در سایه‌ی سرکوب نفسگیر، نسیان به بار می‌آورد و گرد نومیدی می‌پراکند؛ پس گرامی‌ باد دومین سالگرد جنبش آزادی‌خواهانه‌ی ۱۴۰۱.

کانون نویسندگان ایران با اتکا به بند اول منشور خود، خواست آزادی بیان را که بخشی جدایی‌ناپذیر از بدنه‌ی جنبش‌های اجتماعی است، به دستاوردهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» پیوند می‌زند و بار دیگر، به بانگ بلند، حمایت خود را از خواسته‌های برحق مردم، دادخواهان و زندانیان سیاسی اعلام می‌کند.

کانون نویسندگان ایران
۲۴ شهریور ۱۴۰۳

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۴ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=358701