گزارش تکاندهندهای از ایران وضعیت کارگرانی را روایت میکند که در نبود دستگاه و تجهیزات در پروژههای نفتی درون محفظههای تنگ و آلوده دکلهای استخراج نفت میروند تا جای خالی «قطعه» را در استارت توربین پر کنند. این کارگران با دستمزدهای ناچیز، نه تنها هربار با ورود به محفظه با جان خود بازی میکنند بلکه پس از چند سال دچار آسیب گوش و بیماریهای تنفسی میشوند.
روزنامه «هممیهن» در گزارشی تکاندهنده نوشته برخی قطعات در سکوهای استخراج نفت چند دهه پیش وارد شده و دیگر نوسازی نشدهاند. در چنین شرایطی کارگران چه پیمانی باشند و چه رسمی باید به نوبت وارد محفظهای تنگ و تاریک شوند تا به جای یکی از قطعات عمل کنند و توربین را به کار بیاندازند تا روند استخراج با وقفه روبرو نشود.
در این محفظهها قطعات مرتبط با کمپرسورها و ژنراتورها، تمام فضا را اشغال کردهاند و دیگر جایی برای ورود و حضور یک انسان نیست ولی کارگران مجبورند به سختی وارد این محفظه شده و در لابلای تجهیزات خود را جای بدهند!
در این گزارش آمده که روزی آدمها «قطعه» میشوند یا نقش «کنترلِر» را بازی میکنند و برق تولید میشود یا گاز به مخزن تزریق میشود برای استخراج نفت. برق مانند خون در رگهای حیاتی سکوها، باید جریان داشته باشد و توربینها این قلب تپنده را تولید میکنند و به جریان میاندازند تا طلای سیاه، استخراج شود.
این گزارش از میدان نفتی «سلمان» در استان هرمزگان و ۱۴۴ کیلومتری جنوب جزیره لاوان تهیه شده و تأکید کرده که برخی از دستگاههایی که در کابین توربین نگهداری میشوند، تولید سال ۱۹۷۰ است و دههها پیش وارد ایران شد. شرکتهای تولیدکننده این دستگاهها توصیه میکنند که هر پنج سال یکبار، تعمیر و سرویس شده و برخی از قطعهها باید ۱۰ سال یکبار بطور کلی تعویض شوند.
یکی از کارکناناین پروژه به «هممیهن» گفته که «همین الان اگر بتوانید با خود سازنده ارتباط برقرار کنید و بگویید چنین دستگاهی بعد از گذشت این همه سال، هنوز در حال کار کردن است، احتمالاً تعجب کند. هیچ تضمینی نیست و هر لحظه ممکن است دستگاهها از کار بیفتند. وزارت نفت باید هر چه سریعتر اقدام به سرمایهگذاری در صنعت نفت کند تا بتواند جلوی این ضررها را بگیرد.»
در این گزارش آمده در فلزی که بسته شود، هر چه نور بود، میرود. به جایش، صداست که اضافه میشود. هُرم گرماست که پدر آدم را در میآورد و توربینی است که باید استارت بخورد. در این تاریکی، چشم، چشم را نمیبیند. البته، نور هم هست، اما فایدهای ندارد. این محفظه آنقدر تنگ است که یک نفر آدم هم به زور در آن جای میگیرد و چشمی نیست که بخواهد دو جفت چشم دیگر را ببیند. ارتباط با بیرون، تنها با امواج بیسیم میسر است.
گزارش افزوده هر نفس از هوا، آتشی است که به جان آدم میافتد و تا در باز نشود، تیزی و تندی هوا، نفس را به شماره میاندازد. هر کس که نوبتاش باشد، وارد محفظه میشود. تا زمانی که توربین شروع به کار نکند هم محکوم است تک و تنها در همان فضای مکعبمستطیلی بماند؛ جایی که مجبور است تناش را طوری تنظیم کند تا در آن فضای کوچک جای بگیرد. یک پایاش را این طرف تجهیزات فرسوده و مستعمل قدیمی باارزش میگذارد و یک پای دیگرش را آن طرفاش. ژنراتور، کمپرسور و بقیه تجهیزات دیگر از عمر آنها ارزشمندتر است. با سلام و صلوات وارد میشوند که قطعه دیگری آسیب نبیند.
«هممیهن» در ادامه نوشته «میترسند اگر چیزی خراب شود، دوباره مجبور شوند خودشان مثل یک آدمآهنی، کار قطعه را انجام دهند. آنها که ریزهمیزهتر هستند، کارشان راحتتر است اما یکی که قدش بلند باشد، مجبور است، قامتش را خم کند. دیگری که وزن بیشتری دارد، شکماش را تو میدهد تا بتواند داخل دستگاه جای بگیرد. جاگیر که شود، شرشر عرق شروع میشود؛ هوا آنقدر گرم است که گاهی قید ماسک و گوشگیرها را میزنند تا شاید کمی خنک شوند. فایدهای هم ندارد. چوب دوسر طلاست.»
کارگران در روندی که حالا جزیی از وظایف روزمرهشان شده تا به جای قطعات خراب و از رده خارج شده عمل کنند، جان و سلامتشان به خطر میافتد.
در گزارش «هممیهن» آمده که کارگران اگر ماسک بزنند، از گرما بیحال میشوند. از طرف دیگر هم به چشم دیدهاند آنان که ماسک زدهاند هم بعد از چند سال کار، مشکل تنفسی پیدا کردهاند. خودشان میگویند صدای داخل محفظه، مثل صدای موتور هواپیما در زمان پرواز است ولی خب، گوشگیر که باشد، بعضاً از گرمای زیادی، عرق وارد گوشات میشود و صدای بیسیم، شنیده نمیشود. این مسئله هم تمرکز را به هم میریزد و مشکلاتی مانند عفونت را به دنبال دارد. گوشگیر هم نباشد، صدای توربین، عملکرد شنوایی را مختل میکند.
یکی از کارگرانی که بارها وارد این محفظه شده به «هممیهن» گفته عملیات استارت زدن توربین، ممکن است چند بار تکرار شود: «از زمانی که وارد محفظه شویم، باید عملیات اولیه استارت توربین را انجام دهیم. ممکن است ما استارت بزنیم اما عملیات موفق نباشد. در این صورت مجبور میشویم که در همان شرایط، بیسیم دستمان بگیریم تا همکاری که خارج از محفظه است، به ما اطلاع دهد که وضعیت به چه شکل است. معمولاً فردی که درون توربین میرود، به دلیل سروصدای زیاد حتی متوجه نمیشود که اپراتور بیرون چه میگوید و همین که بیسیم روشن شود، اقداماتی که لازم است را انجام میدهد.»
این کارگر در پاسخ به این پرسش که آیا لباس و تجهیزات ایمنی مناسب برای آنها تهیه شده یا نه؟ پاسخ میدهد: «ما تجهیزات و لباس خاصی نداریم چرا که این کار اصلاً در استانداردها تعریف نشده است که قرار باشد لباس خاصی داشته باشیم. این کابینها به گونهای طراحی شده که صرفاً دستگاه درون آن جا بگیرد نه اینکه فردی وارد آن شود. به همین دلیل، فردی که وارد میشود، تنها میتواند یک بیسیم و در بهترین حالت یک گوشی محافظ گوش با خودش ببرد. البته با شرایط و سروصداها، این گوشی هم کاربردی ندارد.»
او فرایند کار خود را این چنین توضیح میدهد: «در کابین که بسته شود، استارت اولیه توربین انجام میشود. این توربین باید به یک دور خاص یعنی بین ۳۵۰۰ تا ۴۵۰۰ دور برسد تا آن لحظه جرقهزنی انجام شود. همزمان باید شیرهای گاز و سوخت را با هم و همزمان باز کنیم تا توربین به دور زدن خود ادامه دهد. این پروسه، ممکن است بین نیم ساعت تا ۴۵ دقیقه هم طول بکشد و تمام مدت، یک نفر باید درون محفظه بماند.»
به گفته او خطرات مختلفی در زمان حضور کارگران در محفظه وجود دارد: «این دستگاه تجهیزات ضدحریق دارد اما تجهیزات برای محافظت دستگاه است. تا این لحظه برای هیچکس حادثهای رخ نداده اما اگر تنها یک لحظه، سیستم ضد حریق عمل نکند، همان گاز دیاکسید کربن، میتواند برای فرد خطرساز شود زیرا سطح اکسیژن درون محفظه را به شدت کاهش میدهد. محفظه در شرایط عادی، سنسورهای تشخیص گاز و شعله دارد چراکه کافی است کوچکترین نشتی گاز اتفاق بیفتد و این نشتی، در لحظه جرقهزنی رخ دهد تا انفجار صورت بگیرد و فرد داخل دستگاه، دچار حادثه جبرانناپذیری شود. گذشته از همه اینها، تقریباً همه با صدای موتور هواپیما آشنا هستید. این توربین دقیقاً از نظر کارکردی مانند موتور آن هواپیماها کار میکند. همه ما که درون این کابین و محفظه کار میکنیم، بعد از ۱۰ یا ۱۲ سال دچار مشکلات شنوایی بسیار جدی میشویم.»
این کارمند نفتی تأکید کرده که «تصور کنید قرار است در یک محفظه بسته که حتی نمیتوان بدون دشواری ایستاد؛ بمانید. ما باید در مکانی بسیار نامتعادل که نه جای نشستن و نه جای ایستادن دارد، بایستیم. چون اصلاً جایی برای حضور انسان در دستگاه تعبیه نشده است و این دستگاه باید کاملاً اتوماتیک باشد. در بهترین حالت این عملیات هفتهای یک بار و در حالتهای نامطلوب بین سه تا چهار بار انجام میشود.»
این گزارش تکاندهنده درباره کشوری است که بیش از یک قرن از آغاز استخراج نفت در آن میگذرد و به واسطه داشتن ذخائر بزرگ نفت و گاز باید یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان میبود اما به دلیل ناکارآمدی جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته حتی صنایع نفتی آن نیز به چنین وضعیت اسفباری رسیدهاند!
جواد اوجی وزیر نفت دولت سیزدهم اسفندماه گذشته اعلام کرده بود در حوزه نفت، پتروشیمی و صنایع بالا دست و پایین دست نیاز به ۲۰۰ میلیارد سرمایهگذاری است.