باقر محبعلی – استقرار مجدد پادشاهی نزدیک پنج دهه پس از سقوط شاه و کشور با هم، این روزها محتملتر از همیشه به نظر میرسد. تمایل روزافزون مردم به احیای پادشاهی، وجود وارثی با کفایت و پیشینه تاریخی فوق درخشان رضاشاه بزرگ و محمدرضاشاه فقید این نوید را میدهد.
دیگر کسی نخواهد پیوست
به نظر نگارنده، آرایش نیروهای سیاسی در کشور شکل گرفته، بیشتر مردمان اتوبوس خود را پیدا کرده، بلیت تهیه نموده و سوار اتوبوس فرضی خود شده و منتظر حرکتاند.
در پایانه جمهوری، اتوبوس جمهوری اسلامی با تابلوی مقصد «جهنم»، مینیبوس نیروهای چپ با تابلوی« نه به پهلوی»، مینیبوس مجاهدین با تابلوی «جهنم۲» و چند پیک موتوری نیروهای گوناگون اعم از تجزیهطلب، فدرالیخواه و نیروهای راست جمهوریخواه با تابلوهای کج و معوج و نامفهوم آماده حرکتاند.
در پایانه پادشاهی اما، اتوبوسهای متعدد با تابلوهای تقریبا یکسان تنظیم شده: «عبور از رژیم فعلی»، «بازگشت به پهلوی»، «رفاه و توسعه»، «ملیگرایی»، «رابطه با غرب» و «بازگشت به خرد» در حال مسافر زدن و آماده حرکت است.
به نظر میرسد دیگر ائتلاف، همکاری، گفتمان سازنده و ایجاد همدلی در برهه کنونی و آرایش نیروها ممکن نیست و این کار محول به زمان رسیدن اتوبوسهای فرضی به مقصد شده است.
پادشاهیخواهی پیروز میشود اما..
به نظر نگارنده در سپهر سیاسی چیز دیگری غیر از پادشاهیخواهی عملا وجود ندارد. از نگاه واقعنگری سیاسی که مهجور مانده در ایران، جریانهای دیگر نفی نمیشوند بلکه توانسنجی شده و وزنی برابر با پایگاه اجتماعی خود پیدا خواهند نمود. رسانههای بیگانهتبار پارسیگوی توان وزن دادن کاذب به جریان های مخالف پادشاهی را ندارند و ممکن است در اعلام وزن تقلب کنند اما مردمان را چشم و خرد در کار است.
عبور از جمهوری اسلامی تباهکار و مرگبار با جریان پادشاهی قطعا ممکن است، اما استقرار سامانه پادشاهی مدرن و اتصال آن به جامعه بینالملل و از آن مهمتر پاسداری از پایگاه و جایگاه پادشاهی کاری به مراتب پراهمیتتر است که نیاز به درایت، کادرسازی، آمادهسازی، تمرین و استقامت دارد.
تنظیم ساعتها با ساعت شاهزاده و نه برعکس
نگارنده حسب شانس و اقبال از آندسته پادشاهیخواهان است که رهبری جریان عبور از رژیم، دوران گذار، مرحله استقرار و مرحله ثبات پادشاهی را شخص شاهزاده رضا پهلوی میداند.
از آن رو شایسته میدانم که همه نیروهای پادشاهی همسو با هم، ساعتهایمان را با ساعت وی تنظیم نموده و از درخواستهای غیرممکن و هزینهساز اجتناب شود.
نکته آخر، اما نیروهای تندرو منتسب به جریان پادشاهیخواهی که برخی به راستی گلولههای داغ احساسی هستند، برای این جریان هزینهتراشی کرده و کار را برای عقلای این حرکت سخت میکنند.
کنترل این جریان توسط رهبرش ممکن است و صحبتهای شاهزاده در این زمینه سابقه دارد و بارها درباره آن سخن گفته است.
اما پرسش اساسی این است که کنترل تندروهای مخالف پادشاهی و پهلوی به عهده کیست؟! آیا پاسخی برای این پرسش وجود دارد؟! به نظر میرسد مسئولیت این امر نیز بر شانهی پادشاهیخواهان است تا با منش و روش شاهزاده آنها را ناکار گذاشته و خنثی کنند.
*باقر محبعلی روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی ساکن نروژ