جان بولتون (ایندیپندنت عربی) – حملات حیرتانگیز اسرائیل به حزبالله از طریق پیجرهای انفجاری و بیسیمها، خلاقیت و زیرکی نیروهای اطلاعاتی و دفاعی تلآویو و توانایی آن را برای ضربه زدن به قلب مناطق تحت نفوذ دشمنانش به ویژه در میان فرماندهان ارشد حزبالله و نمایندهی متحد رژیم ایران در لبنان نشان میدهد.
این عملیات وخامت قابل توجه سیستم و نظم فرماندهی و کنترل داخلی حزبالله را در کوتاهمدت آسیبپذیر کرده است.
برای آمریکاییها، کشته شدن ابراهیم عقیل، رهبر ارشد حزبالله، از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا او مسئول بمبگذاری در سفارت آمریکا در غرب بیروت در سال ۱۹۸۳ و بمبگذاری پادگان تفنگداران آمریکایی و سربازان فرانسوی شرکتکننده در نیروی چندملیتی حافظ صلح به دعوت دولت لبنان بود. با کشته شدن چنین فردی حداقل عدالت در حق او اجرا شده است.
علاوه بر حذف ابراهیم عقیل، قتل اسماعیل هنیه رهبر حماس در محوطهای امن در قلب تهران توسط اسرائیل، قطعا خشم دشمن اصلی اسرائیل یعنی جمهوری اسلامی و عوامل تروریستی آن را که مستقیم مورد هدف قرار گرفتهاند به شدت برانگیخته است.
اگرچه آینده اوضاع در خاورمیانه نامشخص است، اما این لحظه فرصتی ایدهآل برای اسرائیل است تا در پاسخ به استراتژی «حلقه آتش» (حمایت رژیم ایران از گروههای نیابتی که در اطراف اسرائیل مستقر شدهاند)، از جمهوری اسلامی و متحدان آن انتقام گرفته و ضربات خود علیه رژیم ایران و نیروهای وابسته به آن را تشدید کند. اکنون برنامه هستهای ایران ممکن است با بزرگترین تهدید روبرو شود.
اکنون وضعیت میدان نبرد در خاورمیانه چگونه است؟
پس از عملیات معروف به «تماس تلخ» (Grim Call) (عملیات انفجار پیجرها و بیسیمهای حزبالله) اسرائیل حملات بزرگی علیه اهداف حزبالله در لبنان انجام داد و مشخص نیست که آیا این حملات پایان یافته یا صرفاً مراحل آغازین یک تلاش بسیار بزرگتر ضد تروریسم علیه حزبالله با هدف وارد کردن آسیب بیشتر به این گروه وکاهش تواناییها و قدرت تهاجمی این گروه شبهنظامی است.
با این حال، زرادخانه عظیم حزبالله، که عمدتاً توسط رژیم ایران تأمین مالی میشود، و همچنین نیروهای زمینی و شبکههای تونلهای آن در درّه بقاع و سایر نقاط لبنان، آن را به تهدیدی مستمر تبدیل میکند که در کوتاهمدت از جمهوری اسلامی در ایران برای اسرائیل خطرناکتر است. سازمان سیا بطور علنی تخمین میزند که تروریستهای حزبالله لبنان ممکن است تا ۱۵۰ هزار فروند موشک از انواع مختلف داشته باشند.
بسیاری بر این باورند که بقای اسرائیل مستلزم مهار کردن یا از بین بردن حزبالله قبل از انجام هرگونه اقدام نظامی بزرگ و مستقیم علیه رژیم ایران است.
از ۸ اکتبر ۲۰۲۳ به دنبال حمله وحشیانه حماس به اسرائیل، ادامه بمباران موشکی و توپخانهای حزبالله در شمال اسرائیل حدود ۶ هزار شهروند اسرائیلی را مجبور به ترک خانهها، مزارع و مشاغل خود کرده است و آشفتگیهای اقتصادی بزرگ ناشی از آن به عنوان ادامه تهدید علیه شهروندان شمال اسرائیل ارزیابی میشود. همین دلیل باعث شد که مقامات تلآویو در ۱۶ سپتامبر اعلام کنند که بازگشت افرادی که مجبور به فرار از شمال شدهاند، هدف اصلی این جنگ ملی شده است.
اسرائیل طی سال گذشته برنامههای عملیاتی در شمال را کاملاً محرمانه نگه داشته و همین موضوع پیشبینی قطعی تحولات آینده را دشوار کرده است.
در رابطه با حماس، تحول قابل توجهی که پوشش کافی برای آن صورت نگرفته این است که به نظر میرسد دولت بایدن تا حد زیادی امیدهای خود را برای مذاکره برای برقراری آتشبس در غزه، حداقل قبل از انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۲۴، کنار گذاشته است.
درواقع اسرائیل و حماس اهداف متضاد و آشتیناپذیری داشته و دارند. اسرائیل در ازای گروگانهای خود با آتشبس موقت و آزادی برخی زندانیان فلسطینی موافقت کرده بود اما حماس خواستار پایان کامل جنگ و خروج تمامی نیروهای اسرائیلی از غزه بود. به این ترتیب به نظر میرسد که تقریبا جایی برای رسیدن به تفاهم وجود ندارد.
بر این اساس، اسرائیل به تلاشهای خود برای هدف قرار دادن فرماندهان ارشد باقیمانده حماس و تضعیف و نابودی قابلیتهای نظامی این گروه ادامه خواهد داد. همچنین به نظر می رسد که حمله اسرائیل علیه «حلقه آتش» وابسته به تهران فقط یک استراتژی اولیه برای هموار کردن راه شکست تحقیرآمیز رژیم ایران است زیرا تسلط تهران بر غزه چیزی جز ویرانی به همراه نداشته است.
بنابراین پیامدهای عملیات انفجار پیجرها علیه حزب الله احتمال حمله مستقیم اسرائیل به تهران را افزایش داده است.
*منبع: ایندیپندنت عربی
*نویسنده: جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق دولت آمریکا
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن