رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط زیست در دولت حسن روحانی ادعا کرده که در دولت ابراهیم رئیسی هیچ اقدامی برای احیای دریاچه ارومیه صورت نگرفته است. یک استاد دانشگاه اما عملکرد اجرایی و مالی ستاد ملی برای احیای دریاچه ارومیه را که در دولت روحانی تشکیل شد بطور کلی مبهم دانسته است.
عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در دولت دوم حسن روحانی و دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه در گفتگو با روزنامه «هممیهن» درباره اینکه چطور با وجود برنامه احیا، تابستان امسال این دریاچه خشک شد، از برنامهای که او دبیر ستاد اجرایی آن است دفاع کرده و گفته «برنامه را اجرا نکردند. آن را رها کردند. اعتباراتی را که سازمان برنامه و بودجه در ۳ سال گذشته باید به دریاچه میداد، پرداخت نکرده، در واقع کمتر از یک دهم آنچه باید اعتبارات میدادند، تخصیص دادند.»
عیسی کلانتری با تأکید بر اینکه در دولت ابراهیم رئیسی کاری برای دریاچه ارومیه انجام نشد گفته «حداقل در سه سال گذشته باید ۱۰۰۰ میلیارد تومان پول میدادند که فقط ۲۰۰ میلیارد تومان میدادند. الان طبق برنامه باید احیای دریاچه تمام میشد و آب در آن سرازیر میشد. نه تنها حقابه را ندادند، بلکه اقداماتی که باید انجام میشد، کنار گذاشته شد. سردهنهسازی نشده و کشاورزی توسعه یافته، درواقع اصلا برنامهها اجرا نشده است. اگر برنامهها اجرا میشد باید دریاچه بالای ۳ هزار کیلومتر مربع وسعت داشت و بیش از ۴ میلیارد متر مکعب آب در آن بود. وقتی برنامهها اجرا نشود، آب بخار میشود. سالانه حدود یک متر از سطح آب دریاچه بخار میشود و سهدهم متر هم بارش داریم یعنی ۷۰ سانتیمتر از عمق دریاچه در سال، منفی میشود و باید جبران شود. وقتی جبران نشود، دریاچه خشک میشود. یعنی کاری نکردند.»
مهدی اسماعیلی بیدهندی عضو هیئت علمی دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران اما معتقد است بطور کلی فعالیت ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه با ابهاماتی روبرو بوده است. او گفته «تشکیل ستاد ملی برای احیای این دریاچه اقدامی بسیار مثبت بود، اما علیرغم اطلاق عنوان ملی به این ستاد، اقدام ملی شکل نگرفت.»
او همچنین معتقد است جزئیات هزینهها و محل صرف آنها از سوی ستاد احیای دریاچه ارومیه ارائه نشد: «مقدار قابل توجهی بودجه در دولتهای یازدهم و دوازدهم در اختیار این ستاد قرار گرفت، اما گزارشی از جزئیات هزینهها و محل صرف آنها ارائه داده نشد و ما هرگز نفهمیدیم این پروژهها با چه مبالغی به چه افرادی واگذار شده است. این نیز یکی دیگر از آسیبهای کار علمی است؛ زیرا کار علمی همواره نیاز به ارزیابی، اصلاح و بازنگری دارد.»
این استاد دانشگاه توضیح داده که یکی از مهمترین تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه، شکلگیری یک کانون ریزگرد نمکی در کشور است که نه تنها آثار سوء آن به شهرهای همجوار و استانهای دورتر میرسد، بلکه میتواند تبعات فراملی نیز داشته باشد. این کانون ریزگرد نمکی در صورت شکلگیری، هم زمینهای زراعی و باغات را به نابودی خواهد کشاند و اقتصاد آن منطقه را فلج خواهد کرد و هم با ایجاد بیماریهای گسترده، موجب تحمیل هزینههایی گزاف به سیستم بهداشت کشور خواهد شد.
مهدی اسماعیلی بیدهندی همچننی درباره سرنوشت این دریاچه گفته «آینده دریاچه را دو عامل طبیعی و انسانی تعیین میکنند؛ عملکرد طبیعت به طول دوره خشکسالی و میزان ورود به فضای ترسالی وابسته است. تمامی اکوسیستمهای آبی اعم از رودخانه، تالاب و دریاچه در فصل گرما با افزایش تبخیر و کاهش نزولات جوی، کاهشی را در منبع آب خود تجربه میکنند. شدت کاهش این ذخایر آبی بسته به محل قرارگیری آن اکوسیستم و میزان تأثیری که از گرمای هوا میگیرد، متفاوت است. دریاچه ارومیه نیز از این قاعده مستثنی نیست، اما متأسفانه به دلیل کاهش منابع آب ورودی به این دریاچه و تغذیه نشدن آن در طول سال و عدم پرداخت حقابه آن بهمیزان کافی، شدت تأثیرپذیری این دریاچه از فصل گرم سال بهمراتب از آنچه باید، بیشتر است.»
این استان دانشگاه تأکید کرده «آثار سوء تخریب محیط زیست در میانمدت و بلندمدت خود را نشان میدهد و از همین رو در خصوص دریاچه ارومیه باید گفت که هنوز سیلی طبیعت به گوش ما نخورده که از درد آن آگاه شویم و اقدام مؤثری انجام دهیم.»
برنامه احیای دریاچه ارومیه در سال ۱۳۹۲ و در دولت اول روحانی آغاز شد که هدف آن بازگرداندن دریاچه ارومیه به سطح اکولوژیک هدف ۱۲۷۴/۱ متر تا سال ۱۴۰۵ و شامل چندین پروژه آبرسانی به این دریاچه در افقهای مختلف بود.
این اهداف نه تنها در دولت ابراهیم رئیسی، که حتی در دولت حسن روحانی و با وجود تبلیغات گستردهای که بر روی طرح احیا صورت گرفت و بودجه هنفگتی که برای آن هدر رفت، تحقق پیدا نکرد.
مهدی زارع استاد دانشگاه و رئیس شاخه زمین شناسی گروه علوم پایه فرهنگستان علوم ماه گذشته در یادداشتی در اینباره نوشت «به نظر میرسد که اولویتهای مرتبط با دریاچه ارومیه در دهه گذشته تغییر چندانی نکرده و همچنان همان مباحث ۱۰ سال قبل در اولویت باشد. هم اکنون نیز یکی از دانشجویان دکترای نگارنده مشغول پژوهش بر روی تغییرات دینامیکی دریاچه ارومیه در دهههای اخیر است.»
مهدی زارع در این یادداشت از خشک شدن دوباره دریاچه ارومیه خبر داده و نوشته بود دریاچه ارومیه در بهار ۱۴۰۳ به صورت فصلی و با بارندگی نسبتا خوب اواخر ۱۰۴۲ و ابتدای ۱۴۰۳ به صورت فصلی بخشی از آن در حدود یک میلیارد مترمکعب آبگیری شد ولی مجددا از ابتدای تابستان ۱۴۰۳ روند خشک شدن آن شدت گرفت و مجددا در شهریور ۱۴۰۳ بطور کامل خشک شد.
مهدی زارع تأکید کرده تصاویر جدید از دریاچه ارومیه نشان میدهد که تا ۱۷ شهریور۱۴۰۳ بخشهای شمالی و جنوبی دریاچه ارومیه خشک شده و با پوشش نمکی سفید رنگی در تصاویر ماهوارهای دیده میشود.
خشک شدن چشمگیر دریاچه ارومیه خطر توفان گرد و غبار را برای ۵ میلیون نفر از ساکنان حوضه دریاچه تشدید کرده و باعث کاهش شدید فراوانی میگوهای آب نمک آرتمیا و فلامینگوها و فعالیتهای کشاورزی و گردشگری شده است. خشک شدن شدید دریاچه باعث ادغام چهار جزیره جنوبی با هم و تشکیل پلهای خشکی شده که زندگی پستانداران ساکن در جزیرههای سابق – از جمله آهو ایرانی و گوسفند وحشی ارمنی – را تهدید میکند. دریاچه ارومیه بیش از ۹۰ درصد آب ورودی خود را از رودخانههای جنوبی دریافت میکند که عمدتا با سدها تنظیم میشوند.
شمارش معکوس برای مرگ دریاچه ارومیه؛ نابودی بزرگترین دریاچه کشور حاصل تباهکاری و ناکارآمدی
مرکز تحقیقات سنجش از دور دانشگاه صنعتی «شریف» آذرماه سال گذشته در گزارشی با عنوان «آنالیز تراز، سطح و حجم دریاچه ارومیه با استفاده از تصاویر ماهوارهای» تصاویری از تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه از سال ۱۳۹۴ تا سال ۱۴۰۲ منتشر کرد.
این تصاویر ماهوارهای نشان میداد که در طول یک سال منتهی به آذر ۱۴۰۲ آب این دریاچه حدود ۸۰ درصد خشک شده و حالا فقط چهار درصد از سطح آب دریاچه باقی مانده است. این تصاویر تکاندهنده بیانگر مرگ بزرگترین دریاچه ایران و ششمین دریاچه آب شور جهان بود.
همچنین آخرین نتایج رصد وضعیت دریاچه ارومیه نشان میداد که طی ۲۵ سال گذشته و از سال ۱۳۷۷ تا کنون، به میزان ۹۷ درصد از سطح آب دریاچه ارومیه کاسته شده است.
این گزارش تأکید کرده بود «اگرچه بررسیهای دقیق کارشناسی با اجماع محققین حوزههای مختلف دانش بر این باور بودند که تحقق احیای دوباره دریاچه ارومیه در یک بازه زمانی ۱۰ ساله امکانپذیر است، لکن به دلیل نبود امکان تامین کامل و به موقع اعتبارات دولتی جهت پروژههای مورد نیاز از یک سو و نارساییهای ساختاری در دستگاههای مجری- بطور اخص وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان حفاظت محیط زیست- برنامه با تأخیری سه ساله مواجه شد.»
مرکز تحقیقات سنجش از دور دانشگاه صنعتی «شریف» (آریامهر) نوشته بود که «نگرانی عمده در موضوع فعالیت برای احیای دریاچه ارومیه معطوف به این است که روند اقدامات انجام شده، همواره سیر به جلو ندارد و تغییر در مدیران عالی و مدیران میانی به تغییر در پارادایم فکری منجر شده و در نتیجه رویکردهای چندگانه و عمدتا غیرعلمی و فرافکنانه اتخاذ میگردد. امری که جز به تعویق افتادن امر احیای دریاچه ارومیه، به تبعات گسترده بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی منجر شده و به سرمایهسوزی اجتماعی در افکار عمومی منتهی میگردد. نکته دیگر آن است که در ایران، موضوع خشک شدن دریاچهها و تالابها منحصر به دریاچه ارومیه نیست. در چند دهه گذشته، شادگان، هورالعظیم، بختگان، تشک، پریشان، هامون، جازموریان، گاوخونی و دهها دریاچه و تالاب دیگر در نقاط مختلف کشور با چالشی مشابه مواجه بوده و هستند.»
به عقیده کارشناسان این مرکز تحقیقات دانشگاهی «آنچه دریاچه ارومیه را در میان آنها به یک موضوع با اولویت بسیار بالا تبدیل میکند دو موضوع است؛ وسعت بسیار زیاد دریاچه ارومیه که مساحتی بالغ بر ۵۷۰ کیلومتر مربع در محدوده پارک ملی تقریبا برابر با وسعت استان البرز است که بستر خشکشده آن را به یک کانون بسیار بزرگ تولید گرد و غبار در محدوده شمال غرب تبدیل میکند و همچنین، نمکی بودن بستر خشک شده دریاچه ارومیه که خسارات بهداشتی، صنعتی، اجتماعی و اقتصادی متعاقب بروز توفانهای گرد و غبار برخاسته از آن را تشدید کرده و غیرقابل جبران میکند.»