بهرام فرخی – جهان بار دیگر شاهد شتاب گرفتن بحرانها در خاورمیانه است. میلیونها نفر در ایران و سرتاسر جهان دیشب تا پاسی از شب شاهد حملات موشکی رژیم اسلامی به شهرها و نقاط حساس اسرائیل بودند. حمله دیشب رژیم اسلامی به اسرائیل، این منطقه را به آستانه رویارویی نظامی تمامعیار کشانده است. اینبار اما پیامدها از حد درگیریهای معمول فراتر رفته و به مرحلهای حساس و تعیینکننده برای آینده ایران و منطقه نزدیک میشود.
رژیم اسلامی که سالها با اتکا به سیاستهای سرکوبگرانه داخلی و تهدیدهای خارجی به بقای خود ادامه داده، اکنون در مواجهه با شرایط بیسابقهای قرار گرفته است. رژیمی که روزی با فریادهای “مرگ بر اسرائیل” به دنبال سلطه در منطقه بود، اکنون با تهدیدات داخلی و خارجی روبروست. حمله دیشب به اسرائیل نه تنها نقطه ضعف جمهوری اسلامی را آشکار کرد، بلکه جهان را به این واقعیت روشن رهنمون ساخت: این رژیم به بنبستی تاریخی رسیده است و باید از دست آن خلاصی یافت.
در شب تاریک و پر از هراس، موشکهای ایرانی بر آسمان اسرائیل شعلهور شدند. از مجموع ۱۸۰ موشک شلیکشده، تنها چند عدد از آنها به خاک اسرائیل به زمین اصابت کرد. این حمله که به نظر میرسد تلاش دیگری برای نمایش قدرت و در عین حال استیصال رژیم در مقابل انتقادات رو به افزایش هواداران خود بوده است، تنها به کشته شدن یک فلسطینی و خسارتهای محدود ختم شد.
سؤال بزرگ این است که هدف اصلی از این نمایش قدرت چه بود؟ آیا جمهوری اسلامی گمان میکرد که با این حملات، میتواند اسرائیل را به زانو درآورد؟ یا اینکه این اقدام تنها نشان از ضعف و ناتوانی رژیمی دارد که با بحرانهای داخلی و خارجی دست به گریبان است؟
در طول سالها، رژیم ایران با دخالتهای خود در کشورهای منطقه همچون لبنان، سوریه، یمن و غزه، به دنبال ایجاد ائتلافی منطقهای علیه اسرائیل بوده است. اما اکنون، همان “بازوهای” اختاپوس که روزی تهدیدی بزرگ به شمار میرفتند، یکی پس از دیگری قطع شدهاند. در لبنان، پس از کشته شدن حسن نصرالله رهبر حزبالله، قدرت این گروه شبهنظامی به شدت کاهش یافته است. در یمن و غزه نیز رژیم جمهوری اسلامی با شکستهای مداوم مواجه شده و توانایی آن در حمایت از نیروهای نیابتی خود به شدت تضعیف شده است.
نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل بارها اعلام کرده است که برای امنیت اسرائیل باید “سر اختاپوس” را در تهران قطع کرد. رژیم بزهکار اسلامی سالهاست که با استفاده از نیروی نظامی، موشکهای دوربرد و حمایت از گروههای نیابتی و عملیات تروریستی، تهدیدی جدی برای اسرائیل و منطقه بوده است. اما اکنون، به نظر میرسد که زمان حمله مستقیم به این جرثومه فساد فرا رسیده است.
اگر ارتش اسرائیل (IDF) بخواهد پیام امیدبخش نتانیاهو به مردم ایران را دنبال کند، هدف حملات تلفیقی اسراییل (سایبری، خرابکاری در داخل، حملات هوایی و موشکی) باید بر روی مراکز سرکوب جمهوری اسلامی متمرکز باشد؛ پادگانها و مراکز سپاه و بسیج در شهرهای اصلی همچون تهران، مشهد و اصفهان باید به دقت هدف حملات آینده قرار گیرند. این اقدام، نه تنها میتواند پایههای قدرت نظامی و رعب و وحشت جمهوری اسلامی را تضعیف و از پای در آورد، بلکه با برانگیختن شجاعت مردم، موج جدیدی از اعتراضات مردمی را علیه رژیم به راه خواهد انداخت.
سناریوهای پیش روی رژیم اسلامی
رژیم اسلامی اکنون در موقعیت پیچیدهای قرار دارد. آینده این رژیم به انتخابهای محدود و دشوار بستگی دارد. در شرایط کنونی، سناریوهای پیش روی سردمداران رژیم بهخصوص رهبر آن چندان امیدوارکننده به نظر نمیرسد.
۱/ حمله نظامی اسرائیل و سقوط رژیم: یکی از احتمالات قوی، حمله نظامی گسترده اسرائیل به مراکز حیاتی ایران از جمله پایگاههای نظامی و هستهای است. این حملات میتواند بطور مستقیم اقتصاد کشور را فلج کرده و درآمدهای نفتی رژیم را قطع کند. با تشدید این حملات و مشارکت مردم ایران در خیابانها برای اشغال مراکز حیاتی رژیم، احتمال سقوط رژیم بیش از پیش قوت میگیرد.
۲/ تسلیم به فشارهای بینالمللی: دومین سناریو این است که رژیم جمهوری اسلامی در برابر فشارهای بینالمللی سر تسلیم فرود آورده و از برنامههای هستهای و موشکی خود دست بردارد. این سناریو هرچند ممکن است به حفظ موقت رژیم منجر شود، اما قطعاً نفوذ و قدرت آن در منطقه را به شدت کاهش خواهد داد و موجب تلاشی رژیم از داخل خواهد شد.
۳/ تشدید سرکوب داخلی و انفجار مردم: سومین گزینه، ادامه سیاستهای سرکوبگرانه داخلی است. در این حالت، رژیم فشار بر مردم را افزایش خواهد داد و از ابزارهای سرکوبگرانه برای کنترل اوضاع استفاده خواهد کرد. اما این گزینه، خطر انفجار عمومی مردم و شورشهای گسترده را به دنبال دارد که حیات رژیم را مستأصل خواهد کرد.
۴/ کودتای نظامی و حذف دیکتاتور: چهارمین و شاید محتملترین سناریو، وقوع کودتای نظامی است. در شرایطی که اعتماد به رهبران جمهوری اسلامی به شدت کاهش یافته، احتمال کودتای نظامی و کنار زدن سردمداران فعلی از قدرت بسیار بالاست. این اقدام میتواند راه را برای تحولات جدید در ایران باز کند.
پیام امید؛ زمانی برای رهایی
در این میان، مردم ایران نیز نقش تعیینکنندهای در سرنوشت آینده کشور ایفا خواهند کرد. شاهزاده رضا پهلوی، که در طول سالها به عنوان نمادی از مقاومت در برابر جمهوری اسلامی شناخته شده، پس از حمله موشکی اخیر، پیام روشنی به مردم و نیروهای مسلح ایران ارسال کرد. وی از مردم خواست تا شجاعت به خرج داده و به خیابانها بازگردند و از نیروهای مسلح خواست تا سلاحهای خود را به سوی دیکتاتور خامنهای برگردانند و به آغوش مردم بپیوندند.
شاهزاده رضا پهلوی: امروز زمان اتحاد بیشتر میان همه اقشار ملت برای پایان دادن به این کابوس ۴۵ساله است
این پیام، بازتابی از امید به رهایی از چنگال رژیمی است که سالهاست بر پایههای سست خشونت و سرکوب بنا شده است. ایران، سرزمین شجاعان و آزادگان، اکنون بیش از هر زمان دیگری به اتحاد و همبستگی نیاز دارد. لحظه تعیینکننده نزدیک است؛ آیا مردم ایران خواهند توانست با اتحاد خود، سرنوشت خود را در دست گیرند و رژیمی را که سالهاست بر آنها ستم کرده، به زانو درآورند؟
و در خاتمه: حوادث اخیر، جهان را به سوی یک پیچ تاریخی هدایت میکند. رژیم اسلامی که روزی با فریادهای تهدیدآمیز خود جهان را به چالش میکشید، اکنون در برابر موجی از بحرانهای داخلی و خارجی گرفتار آمده است. نتانیاهو و ارتش اسرائیل، در کنار مردم ایران، اکنون فرصت آن را دارند که سر اختاپوس را برای همیشه قطع کنند و ایران را از چنگال رژیمی آزاد کنند که سالهاست بر این سرزمین سایه افکنده است.
*بهرام فرخی دانشآموخته علوم سیاسی و روابط بینالملل از دانشگاه رم و ساکن ایتالیا است.