حنیف حیدرنژاد- بعد از ضربههای پی در پی که خامنه ای و نیروهای نیابتیاش در چند هفته اخیر از ارتش اسرائیل دریافت کردهاند، او و نیروهایش دچار سردرگمی و تردید شدهاند. خامنهای سعی کرد با حضور در نماز جمعه تهران، تصویر ایجادشده در مورد خودش را به عنوان یک رهبر “ترسو و بُزدل” که پنهان شده ترمیم کند. او که به نظر میرسد بر ترساش غلبه کرده، با حضور در نماز جمعه تهران روز جمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳، دوباره در کالبد همان علی خامنهای لجاج و ستیزهجو و مُتوّهم ظاهر شد.
موضوعات مختلف خطبههای خامنهای را میتوان در موارد زیر دستهبندی کرد:
اسلامیزه کردن جنگ
خامنهای در خطبه اولش بر اهمیت “همبستگی و اتحاد” مسلمانان در مقابل “دشمن مشترک” سخن گفت و اینکه اگر یک کشور یا ملت اسلامی در خطر است و مورد حمله قرار گرفته، وظیفه بقیه دیگر کشورهای اسلامی است که به حمایت با آن کشور بپا خیزند. این سخنان خامنهای را میتوان تلاش برای “اسلامیزه کردن” جنگ با اسرائیل و همپیماناناش دانست. این، پیام هشداری به آمریکا و دیگر کشورهاست که خامنهای از چه ظرفیتهائی سخن میگوید. (راهاندازی تظاهراتهای پراکنده در شهرها یا دانشگاهها تحت لوای دفاع از غزه و ایجاد ناآرامی و ناامنی…) خامنهای البته میداند در این راه محدودیدتها و سختیهائی دارد و شاید تنها در دنیای تبلیغات بتواند کمی موفقیت داشته باشد. از این رو محتاطانه حرف زده و نمیخواهد دولتهای این کشورها را علیه خود تحریک کند. سخنان وی اگرچه میتواند موجب نگرانی برای این دولتها شود، اما چون آنها در عمل دریافتهاند که دستان خامنهای تا کجا خالی و شبکههای تروریستیاش تا کجا ضربهپذیر هستند، عقبنشینی نکرده، بلکه بر هوشیاری خودشان خواهند افزود. خامنهای در خطبه اولش از جمله گفت:
“من عرض میکنم دشمن ملّت ایران [علی خامنهای و رژیماش] همان دشمن ملّت فلسطین است، همان دشمن ملّت لبنان است، همان دشمن ملّت عراق است، همان دشمن ملّت مصر است، دشمن ملّت سوریه است، دشمن ملّت یمن است؛ دشمن یکی است، شیوههای دشمن در کشورهای مختلف، مختلف است… سیاست قرآن برای مسلمانها این است که ملّتهای مسلمان، گروههای مسلمان، با یکدیگر همبستگی داشته باشند.”
خامنهای در این قسمت از سخنانش برخلاف سالهای گذشته که در چنین مواردی از “اسلام آمریکائی و رهبران نالایق و خودفروش کشورهای عربی و اسلامی” سخن گفته و مردم کشورهای اسلامزده را در مقابل رهبران آنها قرار میداد، از رو در رو کردن مردم با دولتها در این کشورها خودداری کرد. این نوعی امتیاز دادن از سوی خامنهای به این دولتهاست. او نمیخواهد در حالی که در موضع ضعف است به دشمنی دولتهای منطقه علیه خودش دامن بزند. اما در عین حال میخواهد این پیام را برساند که اگر لازم شود بر این آتش خواهد افزود.
خامنهای جنگ توسعهطلبانهای را که آغازگرش خود او بوده است “دفاع از خود و کشور” جا زده و آن را “تکلیف اسلامی در چهارچوچوب احکام دفاعی” معرفی میکند. او سعی میکند تا این قسمت از سخنانش را با حقوق بینالملل انطباق داده و نتیجهگیری میکند:
“هیچ قانون بینالمللی حق ندارد به ملّت لبنان، به حزبالله لبنان اعتراض کند که چرا شما از غزه، از قیام مردم فلسطین حمایت کردید؛ وظیفهی آنها است، باید میکردند. این دیگر، هم حکم اسلامی است، هم قانون عقلی است، هم منطق بینالمللی و جهانی است. فلسطینیها از خاک خودشان دارند دفاع میکنند؛ دفاع آنها مشروع است، کمک به آنها هم مشروع است.”
خامنهای که با این سخنان خود را ولی فقیه همه کشورهای اسلامی دانسته و برای آنها و بجای آنها تصمیم میگیرد، نشان میدهد تا کجا با انسانیت و حقوق بینالملل بیگانه است. او، که خود را در جنگ و سلطهگری اسلامیاش تنها میبیند، بر روی نیروهای اسلامی در کشورهای مختلف سرمایهگذاری میکند. این نیروها، بخشی مزدوران و نیروهای نیابتیاش هستند که از او پول و اسلحه و آموزش میگیرند، بخشی هم تودههای ناآگاه مسلمان که در شرایط هیجانی میتوانند در جنگهای مذهبی سربازگیری شوند. چنین نیروهائی را میتوان در کشورهای مختلف اسلامی و حتی در بین مهاجران و پناهجویان مسلمان در کشورهای اروپائی، آمریکای شمالی یا استرالیا و… پیدا کرد.
دفاع از عملیات تروریستی هفت اکتبر
خامنهای حمایت خودش از تروریسم و کشتار نزدیک ۱۲۰۰ غیر نظامی اسرائیلی و گروگانگیری بیش از ۲۵۰ نفر از آنها توسط حماس در هفت اکتبر ۲۰۲۳ را اینگونه بیان کرد: “طوفانالاقصیٰ که در سال گذشته تقریباً همین ایّام انجام گرفت، یک حرکت درستِ منطقیِ قانونیِ بینالمللی بود و حق با فلسطینیها بود.”
به این ترتیب او نشان داد تا کجا تروریسم و کشتن غیرنظامیان را وسیلهای مشروع برای اهداف پلید و ضد انسانیاش میداند.
جنگ افروزی بیشتر
خامنهای در ادامه سخنانش بر جنگافروزی بیشتر تاکید کرد و گفت: “کار درخشان نیروهای مسلّح ما در دو سه شب قبل (موشک باران اسرائیل با ۲۰۰ موشک میانبُرد در اول اکتبر) یک کار کاملاً قانونی و مشروع بود. کاری که نیروهای مسلّح ما کردند، کمترین مجازات برای رژیم غاصب صهیونی در برابر جنایتهای حیرتآور آن رژیم بود؛ رژیم خونآشام، رژیم گرگصفت و سگهار آمریکا در منطقه. جمهوری اسلامی هر وظیفهای در این زمینه داشته باشد، با قدرت و صلابت و قاطعیّت انجام خواهد داد. ما در انجام این وظیفه، نه تعلّل میکنیم، نه شتابزده میشویم؛ تعلّل نمیکنیم، کوتاهی نمیکنیم، دچار شتابزدگی هم نمیشویم. آنچه منطقی است، آنچه معقول است، آنچه درست است، به نظر تصمیمگیران نظامی و سیاسی، در وقت خود، در هنگام خود انجام میگیرد؛ کمااینکه انجام گرفت و در آینده هم اگر لازم شد، باز انجام خواهد گرفت.”
این سخنان جنگافروزانه نشان میدهد که هرگونه کوتاه آمدن در مقابل خامنهای اشتباه است. حالا که او جنگاش را آغاز کرده باید با تمام قوا سرکوب شود وگرنه هرگاه که کمی جان بگیرد، به جنگافروزی ادامه داده و بیش از پیش به بیثباتی و عدم امنیت دامن خواهد زد.
نگرانی از چند دستگی در حزبالله لبنان و دلداری به آنها
خامنه ای در خطبه دومش به زبان عربی خطاب به حزبالله لبنان، به کشته شدن حسن نصرالله و دیگر رهبران میدانی این نیرو اشاره کرد و گفت: “ناامید و پریشان نشوید؛ در مسیر مبارزه تردید نکنید؛ بر تلاش و توان خود بیفزایید؛ همبستگی خود را دوچندان کنید… مردم مقاوم لبنان و فلسطین! مبارزان شجاع و مردم صبور و قدرشناس! این شهادتها، این خونهای بر زمینریخته، نهضت شما را سست نمیکند،[بلکه] استوارتر میکند. امروز مقاومت در منطقه با این شهادتها عقب نخواهد نشست؛ مقاومت پیروز خواهد شد.”
این سخنان خامنهای نشان میدهد که او نگران است که حزبالله لبنان با ضرباتی که خورده است دچار انشقاق و چند دستگی شده و به تسلیم یا عقبنشینی تن در دهد.
سخن پایانی
خامنهای با سخنانش در نماز جمعه تهران نشان داد که همچنان بر طبل جنگ میکوبد. او بر ضعف و ناتوانی خود و انشقاق، چند دستگی و تردید نیروهای نیابتیاش آگاه است، با اینهمه جز ادامه و توسعه جنگ، راه دیگری نمیشناسد. سخنان خامنهای نشان میدهد هرگونه کوتاه آمدن در مقابل او سادهاندیشی است. نباید به خامنهای و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای نیابتیاش اعتماد کرده و به آنها زمان داد تا خود را بازسازی و ترمیم کنند. هرگونه تلاش برای مصالحه، سازش، مماشات یا وساطت با این نیروی پلید اشتباه است. بارش آتش بر سر خامنهای و نیروهایش تنها در زمانی باید متوقف شود که او دستانش را بالا برده و تسلیم شود.