پروفسور محمود گلابچی، معمار شهری و استاد دانشگاه، معتقد است که معماری، هویت و اصالت ایرانی که در گذشته در شهرسازی ایران وجود داشت دیگر وجود ندارد و شهرهای ایران دیگر نماد تاریخ و فرهنگ ایرانی ندارند.
پروفسور محمود گلابچی گفته ایران با وجود تجربیات موفق گذشته خود در گرافیک شهری، در حال حاضر از شهرهای دیگر جهان قابل تفکیک نیست و اصالت و هویت ایرانی ندارد.
این معمار شهری افزوده که معماری ساختمانهای شهری باید نمایانگر ویژگی های سرزمینی، فرهنگ، تمدن و تاریخ کشور ما باشد. اگر ما شهر خود را شبیه به شهرهای دیگر کشور ها بسازیم، به آن معناست که ما از هویت و اصالت ایرانی خود فاصله گرفتهایم.
او افزوده که ایران در طول تاریخ تجربیات موفقی از شهرسازی را در کشور داشته است. یکی از معروفترین و محبوبترین آنها طراحی میدان نقش جهان اصفهان است که به عنوان یکی از بزرگترین میادین شهر در جهان، به شکلی بسیار دقیق، اصولی، زیبا و قابل استفاده برای حضور انسان ها مدل سازی و ساخته شده است. این میدان چشمگیر ایرانی در مقایسه با میدان سرخ مسکو و تیانآنمن چین، نشان از یک نگارگری شهری بسیار درست دارد که در چهار ضلع آن، چهار عنصر سمبل حکومت جای گرفته است.
این استاد دانشگاه همچنین با اشاره به بناهای میدان نقش جهان گفته کاخ عالی قاپو سمبل حکومت، مسجد «امام» نماد باورها و اعتقادات جامعه، مسجد شیخ لطف الله سمبل تعلیم و تربیت و بازارچه قیصریه سمبل اقتصاد، کسب وکار و تجارت است که طراحی و معماری ایرانی در نقطه نقطه آن دیده میشود.
پروفسور محمد گلابچی تأکید کرده با وجود چنین افتخار ستودنی در سطح جهانی، امروزه در کشور ما معماری شهری به این صورت وجود ندارد. اینکه مردم کشورهای دیگر با عبور از کوچهها و خیابانها و مشاهده بناهای موجود در شهر به یاد شهرهای دیگر بیفتند، نه تنها مزیت، تعریف و تمجید نیست بلکه گویای دوری ما از تاریخ و فرهنگ سرزمینمان است که موجب تفکیک ما از دیگر شهرهای جهان میشود.
آشفتگی در الگوهای معماری و نمای ساختمانها در ایران سالهاست مورد انتقاد کارشناسان قرار دارد. «میراث شهری» واژهای است که از چند سال گذشته از سوی کارشناسان میراق فرهنگی و مدیریت شهری برای زنده نگه داشتن تاریخ شهرهایی مانند تهران بکار برده میشود.
وحید قاسمی از جمله کارشناسان مدیریت شهری پیشتر در گفتگو با روزنامه «پیام ما» گفته بود که «عناصر دخیل در ساخت یک شهر از معماری و فضاهای شهری گرفته تا خیابانها و گذرها، وجه بزرگ این میراث شهری یا همان حافظه شهری را دربرمیگیرد.»
وحید قاسمی که مدتی مدیر «پایگاه میراث شهری خیابان ولیعصر(پهلوی) بوده، خیابان پهلوی تهران را به دلیل ویژگیهایش از بدو پیدایش تا امروز یکی از مهمترین میراثهای شهری تهران ارزیابی کرده و گفته بود «به واسطه عناصری مانند درخت چنار که در منظر تاریخ فرهنگی این خیابان به منصه ظهور رسیده، این خیابان را واجد ارزشهای ثبت ملی کرده است و حتی پس از آن به مرور برنامهریزیها برای ثبت جهانی آن مطرح شدند.»
اکبر حاج ابراهیم زرگر رئیس دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه «بهشتی» سال گذشته در گفتگو با خبرگزاری «ایرنا» درباره معماری امروز شهر تهران گفته بود که «متاسفانه معماری امروز ما بیش از هر چیز دچار بیهویتی و آشفتگی است و قاعده یا ضابطه ثابتی بر آن حاکم نیست. این معماری آیینه تمام نمای فرهنگ و سبک زندگی مردم ساکن در شهر تهران است.»
او افزوده بود که «زمانی که تنها چیزی که در معماری امروز به آن توجه میشود سود حاصل از ساخت و فروش واحدهای یک مجتمع است، چگونه میتوان انتظار داشت که معماری و معماران ما این بیهویتی فرهنگی را پشت سر گذاشته و وارد دورهای جدید از ظهور معماری ایرانی شوند؟»
بسیاری دیگر از کارشناسان نسبت به وضعیت معماری در پایتخت و دیگر کلانشهرها انتقاد دارند. از جمله علی نمازیان عضو هیئت علمی دانشگاه «بهشتی» معتقد است عدم نظارت دولت و نهادهای مسئول در رابطه با معماری شهری چنین شرایطی را ایجاد کرده است.
همچنین علیرضا نادری معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران با تأکید بر اینکه معماری امروز تهران دچار بحران شده گفته که «این شرایط نتیجه فقدان یک یا دو مولفه خاص نیست؛ بلکه زنجیرهای از عوامل داخلی و خارجی، ضعفها و تهدیدهایی را در این حوزه نقش دارند؛ به نحوی که اینک تا دستیابی به افق مطلوب، مسافت قابل توجهی پیش رو است.»
محمد سالاری رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای اسلامی شهر تهران نیز معتقد است که «در دهههای گذشته، ساختوساز در تهران زیر تأثیر فرایندی ناموزون صورت گرفته بطوریکه معماری کنونی این شهر به طور کامل فاقد رویکرد علمی، کارشناسی و فرهنگی است و این معماری بیش از همه هویت تهران را زیر سوال برده است.»
اینهمه در حالیست که طی سالهای گذشته طرحهای مختلفی درباره بهبود وضعیت ساختوساز در تهران ارائه شده که یکی از آخرین و البته گستردهترین آنها «طرح تفصیلی شهر تهران» است.
این طرح با هدف طراحی نقشه دقیق ساختوساز در پایتخت و در هفت بخش کلی شامل تراکم ساختمانی مجاز، شبکه معابر و دسترسی، توده گذاری، پلاکها، بلندمرتبه سازی، پارکینگ و حفاظت از میراث تاریخی تدوین شده است. این طرح تهران را به چهار پهنه اصلی سکونت، فعالیت، مختلط و فضای سبز تقسیم میکند.
طبق این تقسیم بندی، زمینهای تهران بر حسب قرار گرفتن در هر یک از این چهار محدوده، مشمول یکی از انواع ساخت و ساز و قوانین مربوط به آن خواهند شد.
با این وجود بسیاری معتقدند که این طرح هم مانند طرحهای پیشین به درستی اجرا نخواهد شد. به ویژه آنکه شهرداری تهران که مسئول اصلی اجرای این طرح است در سالهای گذشته که علیرضا زاکانی مسئولیت آن را به عهده گرفته از جمله عوامل تخریب بافت تهران و از بین بردن هویت این شهر بوده است. سرعت گرفتن روند قطع درختان از جمله درختهای چنار معروف پایتخت و از بین بردن بوستانها و فضای سبزها، و همچنین ساخت مسجد و نمازخانه و وضوخانه در وسط پارکها از جمله اقدامات مخرب شهرداری تهران در سالهای اخیر بوده است.