جان بولتون (ایندیپندنت عربی) – تنشها در خاورمیانه در حال افزایش و احتمال حمله اسرائیل به ایران در پاسخ به حمله موشکی اخیر این کشور که چندین منطقه اسرائیلی را هدف قرار داد افزایش یافته است. اسرائیل بطور سیستماتیک در حال نابودی حماس و حزبالله، دو ستون اصلی قدرت تروریستی رژیم ایران در منطقه است و هر اتفاقی که امروز بین اورشلیم و تهران بیفتد، تلاشهای ایران برای تضعیف اسرائیل و به تبع آن کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس که از طریق ابزارهای تروریستی رایج توسط جمهوری اسلامی صورت میگیرد، با شکستی قاطع و غیرقابل برگشت مواجه شده است.
یک سال پس از آنکه حماس استراتژی «حلقه آتش» وابسته به رژیم ایران را آغاز و حمله وحشیانه خود را به غیرنظامیان اسرائیلی شروع کرد، ویژگیهای خاورمیانه به شدت تغییر یافت. امروز تمام جهان منتظر پاسخ اورشلیم به حملات موشکی رژیم ایران است که دو هفته پیش به عنوان بزرگترین حمله موشکی در تاریخ انجام شد.
این دومین حمله موشکی مستقیم جمهوری اسلامی علیه اسرائیل بود که در طول جنگی که یک سال است در غزه و جنوب لبنان جریان دارد انجام شد. اولین حمله در آوریل ۲۰۲۴ با صدها پهپاد و موشک بالستیک و کروز صورت گرفت.
ما هنوز نمیدانیم که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل چگونه پاسخ خواهد داد اما آنچه مسلم است، پاسخ اسرائیل بسیار قویتر از آوریل گذشته خواهد بود.
واضح است که «حلقه آتش» رژیم ایران در حال شکستن است، زیرا اسرائیل بطور سیستماتیک در حال نابود کردن «حماس» و «حزبالله» است که دو رکن اصلی قدرت تروریستی جمهوری اسلامی به شمار میروند. با در نظر گرفتن هر اتفاقی که ممکن است در شرایط کنونی بین اورشلیم و تهران رخ دهد، اما بیشک همه تلاشهای حکومت ایران از طریق به کار گرفتن امکانات نظامی تروریستیاش، برای تضعیف اسرائیل و به تبع آن کشورهای عربی خلیج فارس، با شکستی غیرقابل برگشت مواجه خواهد شد.
بر اساس گزارشهای اسرائیل، ۲۳ گردان از ۲۴ گردان رزمی حماس منهدم شده است. بسیاری از رهبران و فرماندهان صف اول این جنبش اسلامگرا نیز کشته شدند. اسماعیل هنیه در یک ساختمان امن در قلب تهران پایتخت ایران ترور شد و دیگر طراحان حمله به غیرنظامیان اسرائیلی و اغلب گروگانگیرهای باقیمانده هم در تونلهای تاریک و سنگرهای زیرزمینی حماس در نوار غزه مخفی شدهاند. به پایان رسیدن همه آنهایی هم که باقی ماندهاند نیز روشنتر از همیشه در افق دیده میشود.
حزبالله لبنان
در لبنان، حزبالله در حال نابودی کامل است. کشته شدن حسن نصرالله و جانشین او هاشم صفیالدین به دست اسرائیل، نقطه عطفی در تاریخ خاورمیانه است و شوک عظیمی به اسلامگرایان در لبنان و فراتر از آن وارد آورده است.
همان سیاست مؤثری که اورشلیم در قبال حماس اتخاذ کرده، حتی با جدیت بیشتری علیه حزبالله به کار رفته و رهبران این گروه تروریستی بطور پی در پی حذف شدند از جمله عناصری که میخواستند خلاء فرماندهان و رهبران کشته شده را پر کنند نیز بلافاصله به قتل رسیدند. بسیاری از سکوهای پرتاب موشک و زاغههای تسلیحاتی و انبارهای موشک حزبالله منهدم شدهاند. با اینهمه اما اسرائیل هنوز کار زیادی برای نابودی کامل ذخیره باقیمانده حزبالله دارد که باید انجام دهد.
با وجود همه ضربات سنگین و دردناک اسرائیل، موشکهای باقیمانده حزبالله حدود ۱۵۰ هزار تخمین زده میشود اما مرگ نصرالله و نابودی رهبران و فرماندهان صف اول ناگزیر این حزب را دچار نوعی آشفتگی و مشکلاتی بزرگ کرده است.
بر همین اساس کشورهای عربی خلیج فارس و سایر کشورها باید به این فکر کنند که آینده بدون حزبالله و حماس برای مردم لبنان و غزه چگونه خواهد بود. برای چندین دهه حتی کسی تصور این را نمیکرد که روزی حماس و حزبالله سلطه خود را بر مردم نوار غزه و لبنان از دست بدهند اما امروز زمان پایان این دو گروه فرا رسیده است.
تا زمانی که حزبالله بزرگترین گروه تروریستی جهان، لبنان و دولت آن را تحت کنترل دارد، امکان دستیابی به آزادی و ثبات سیاسی در لبنان وجود ندارد. اکنون با احتمال حذف کامل حزبالله به عنوان یک نیروی سیاسی و نظامی در لبنان امکان ظهور یک جامعه عاری از ارعاب و تهدید و ترور و به دور از کنترل و دخالت مستقیم رژیم ایران، به یک فوریت و اولویت مورد نیاز تبدیل شده است. لبنان بدون حزب الله باید به مکانی کاملا متفاوت تبدیل شود.
پیچدگی اوضاع در نوار غزه
درباره غزه، با وجود مساحت کوچکتر اما وضعیت پیچیدهتر است. فلسطینیهای غزه و کرانه باختری تنها پناهندگان عمده دنیا هستند که از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون از اصول اولیه حقوق بشری خود که از بازگشت به کشور مبدأ یا اسکان مجدد بهرهای نبردهاند. وضعیت بغرنج فلسطینیها واقعا یک استثناء محسوب میشود و نه یک قاعده.
در این زمینه، جامعه بینالمللی باید با این واقعیت روبرو شود که نوار غزه هرگز به یک نهاد اقتصادی قابل دوام تبدیل نمیشود، حتی اگر روزی به عنوان بخشی از کشور فلسطین به کرانه باختری الحاق شود که البته هنوز آن روز فرا نرسیده است. بهبودی غزه با سناریویی بهتر تنها آن زمانی رخ میدهد که حماس به تلی از خاکستر تاریخ تبدیل شده باشد. از این رو جامعه بینالمللی باید با مردم غزه رفتاری انسانیتر داشته باشد و آنها را از اینکه سپر تروریستهای حماس شوند نجات دهد و در مناطقی که اقتصادهای فعال داشته باشد اسکان دهد؛ جایی که فرزندانشان فرصتی برای یک آینده عادی داشته باشند.
شبهنظامیان حوثی در یمن
اگرچه وضعیت نوار غزه و لبنان پس از حماس و حزبالله چشمانداز بهتری برای آیندهای خود دارد، اما متأسفانه این وضعیت درباره گروههای تروریستی حوثیهای یمن و شبهنظامیان شیعه مورد حمایت رژیم ایران در سوریه و عراق صدق نمیکند. این شبهنظامیان تروریستی پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا حد زیادی دست نخورده باقی ماندهاند و باید تکلیف آنها روشن شود تا وضعیت آن کشورها نیز تغییر کند.
حوثیها با پرتاب موشک و پهپاد در تشکیل طرح «حلقه آتش» رژیم ایران علیه اسرائیل سهم خود را انجام دادهاند و با محاصره و بستن کریدور دریایی بین کانال سوئز و دریای سرخ، خسارات زیادی به مصر و دیگر کشورهای جهان وارد کردهاند. آنها با افزایش حملات موشکی و پهپادی به کشتیهای تجاری، باعث افزایش چشمگیر هزینههای حمل و نقل از دریای سرخ به دیگر مناطق جهان شده و به صورت آشکار اصل آزادی دریانوردی را زیر پا گذاشتهاند.
این مسئله باعث میشود که قدرتهای بزرگ دریایی تصمیم به اصلاح وضعیت در این منطقه بگیرند و به زودی با زور و حتی بدون تصویب شورای امنیت سازمان ملل به سراغ حوثیها نیز خواهند رفت.
برای ایالات متحده، آزادی دریانوردی و حمل و نقل دریایی حتی قبل از استقلال ۱۳ مستعمره خود، یک عنصر اساسی از امنیت ملی این کشور را تشکیل میداد. در طول دو قرن گذشته، ایالات متحده و بریتانیا تلاشهای بینالمللی فراوانی برای دفاع از آزادی دریانوردی کردند. امروز نیز باید این کار ضروری را با از بین بردن شبهنظامیان حوثی انجام دهد.
بر این اساس، اولین گام، برای رهایی از این شبهنظامیان تروریست، قطع کمکهای تسلیحاتی مانند موشکها و پهپادهای رژیم ایران به حوثیها و انهدام ذخایر تسلیحاتی این گروه تروریستی است.
پیشتر مخالفتهای واشنگتن با تلاشهای سعودی و امارات برای شکست دادن تروریستهای حوثی برای همه «گمراهکننده» بود اما موضع واشنگتن امروز باید کاملا معکوس شود، زیرا از بین بردن تواناییهای نظامی حوثیها همان فرصتهایی را که امروز برای لبنان و غزه ایجاد شده در اختیار یمنیها قرار خواهد داد. امروز آنچه باید ضروری باشد، سرعت بخشیدن به روند نابودی حوثیها است که باید با جدیت دنبال شود.
شبهنظامیان عراق و سوریه
قدرت شبهنظامیان مستقر در عراق و سوریه همزمان با تضعیف قدرت رژیم ایران به شدت کاهش مییابد و احتمالاً پس از واکنش مورد انتظار اسرائیل آنها نیز به سرعت محو خواهند شد.
اقدام علیه شبهنظامیان شیعه مورد حمایت جمهوری اسلامی باید در اولویت همه برنامهها قرار داشته باشد. بنابراین بغداد در این شرایط حساس پیش از اینکه درخواست خروج نیروهای آمریکایی از عراق را بکند باید کمی با دقت تأمل کند.
برای رژیم ایران از دست دادن نیابتیهای تروریستیاش پس از سرمایهگذاری میلیاردها دلار در طول دههها جهت ایجاد زیرساختهای تروریستی، یک شکست بزرگ است و چنانچه برنامه هستهای رژیم آخوندها نیز به همین روشی که شبهنظامیان حذف شدند محو گردد، دیگر تهدیدی از این طریق وجود نخواهد داشت و هژمونی منطقه خاورمیانه و جهان اسلام در آینده نیز غیرممکن خواهد بود.
در چنین شرایطی مردم ایران ممکن است قادر باشند رژیم آیتاللهها را سرنگون کنند و حکومتی را مستقر سازند که آنها را نمایندگی میکند. اگر فکر کنیم که امکان تحقق چنین نتیجهای برای مردم ایران زود است، ولی امیدوار بودن مردم ایران به تحقق آن اصلا تازه و زود نیست.
*منبع: ایندیپندنت عربی
*نویسنده: جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی آمریکا
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن