نظم نوین خاورمیانه: جبهه‌ای نوین در نبرد ژئوپلیتیک و اقتصادی و پایان «هلال شیعی»؟

- در روزگاری که اسرائیل و آمریکا، سودای نظم نوین خاورمیانه را در سر می‌پرورانند و برای حذف جمهوری اسلامی از معادلات منطقه‌ای برنامه‌ریزی می‌کنند، این پرسش بزرگ در افق سیاسی منطقه طنین‌انداز می‌شود: آیا «محور مقاومت» و در راس آن، رژیم اسلامی در ایران، در آستانه فروپاشی قرار دارد؟
- اسرائیل و برخی کشورهای عربی، به دنبال راه‌ حل‌های فوری برای مقابله با تهدیدات ناشی از رژیم منحوس اسلامی در ایران هستند. پیمان ابراهیم و بهبود روابط دیپلماتیک اسرائیل با کشورهای عربی، نشانه‌ای از تلاش‌های منطقه‌ای برای ایجاد جبهه‌ای متحد علیه این رژیم است. این جبهه به دنبال آن است که با ایجاد پروژه‌های زیرساختی مانند خط جنوب اقتصادی، جایگاه خود را به‌ عنوان مرکز تجارت جهانی مستحکم کند.
- در این میان، رقابت‌های ژئوپلیتیک میان قدرت‌های منطقه‌ای مانند ترکیه،عربستان سعودی ، ایران ،مصر و اسرائیل می‌تواند به مانعی بزرگ در راه همگرایی و همکاری‌های اقتصادی تبدیل شود.

پنج شنبه ۳ آبان ۱۴۰۳ برابر با ۲۴ اکتبر ۲۰۲۴


بهرام فرخی – در سال‌های اخیر خاورمیانه شاهد تغییرات ژئوپلیتیک چشمگیری بوده که در محور این تغییرات، تلاش‌های دیپلماتیک و نظامی دولت‌های غربی به ویژه آمریکا و اسرائیل قرار دارد. بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل بارها از «نظم نوین خاورمیانه» سخن گفته است؛ نظمی که به ادعای او، جایی برای «محور مقاومت» به رهبری جمهوری اسلامی ایران نخواهد داشت و ایده‌ی «هلال شیعی» به تدریج به حاشیه رانده خواهد شد.  در این مقاله سعی کرده‌ام به تحلیل این ادعا پرداخته و تأثیر سیاست‌های آمریکا و اسرائیل در منطقه و آینده «محور مقاومت» و در نهایت به پروژه بزرگ خط جنوب اقتصادی هند- اروپا را بررسی کنم.

چشم‌اندازی از یک شهرک اسرائیلی در کرانه باختری / ۱۸ فوریه ۲۰۲۰/رویترز

نظم نوین خاورمیانه و نقش آمریکا

پس از فروپاشی نظام‌های منطقه‌ای و جنگ‌های داخلی که خاورمیانه را از دهه‌ی گذشته به اینسو متحول کرده، ایالات متحده آمریکا به دنبال بازتعریف نقش خود در این منطقه است. برخلاف دوران پیشین که مداخلات نظامی آمریکا در عراق و افغانستان به اوج خود رسید، اکنون این کشور تلاش دارد تا با کمترین حضور نظامی، بیشترین نفوذ را از طریق دیپلماسی و روابط استراتژیک به دست آورد. یکی از این راهبردها، نزدیکی به اسرائیل و متحدان عربی نظیر امارات و عربستان سعودی است که تحت توافقات تاریخی مانند «پیمان‌ ابراهیم» گسترش یافته است.

این رویکرد در راستای تضعیف نفوذ جمهوری اسلامی و «محور مقاومت» به عنوان تهدید اصلی برای منافع آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن است. رژیم ایران از طریق گروه‌های نیابتی همچون حزب‌الله در لبنان، حشدالشعبی در عراق، انصارالله در یمن و نیروهای اسد در سوریه، نفوذ گسترده‌ای در منطقه پیدا کرده که به عنوان «هلال شیعی» شناخته می‌شود.

نظم نوین خاورمیانه: پایان هلال شیعی؟

«محور مقاومت» که توسط جمهوری اسلامی ایران و گروه‌های وابسته به آن در منطقه هدایت می‌شود، هدف اصلی خود را مقابله با نفوذ آمریکا و اسرائیل تعریف کرده است. این محور در دو دهه‌ی اخیر موفق به ایجاد شبکه‌ای گسترده از نیروهای نظامی و سیاسی شده است که در مناطق مختلف خاورمیانه از عراق و سوریه گرفته تا لبنان و یمن فعال‌اند. ایده‌ی «هلال شیعی» که به گسترش نفوذ شیعه‌گرایی در این مناطق اشاره دارد، بخش عمده‌ای از استراتژی رژیم اسلامی ایران برای مقابله با اسرائیل و آمریکا است.

با این حال، نظم نوین خاورمیانه که نتانیاهو از آن سخن می‌گوید، به دنبال از بین بردن یا حداقل تضعیف این محور است. از نگاه نتانیاهو، توافقات صلح میان اسرائیل و کشورهای عربی نظیر امارات و بحرین و تقویت روابط با عربستان، به منزله‌ی انزوای بیشتر رژیم اسلامی و نیروهای نیابتی آن در منطقه خواهد بود. از سوی دیگر، فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک ناشی از تحریم‌های آمریکا و اروپا علیه رژیم اسلامی نیز به کاهش توان مالی رژیم برای حمایت از نیروهای نیابتی‌اش منجر شده است.

ایران و جایگاه آن در نظم نوین خاورمیانه

در روزگاری که اسرائیل و آمریکا، سودای نظم نوین خاورمیانه را در سر می‌پرورانند و برای حذف جمهوری اسلامی از معادلات منطقه‌ای برنامه‌ریزی می‌کنند، این پرسش بزرگ در افق سیاسی منطقه طنین‌انداز می‌شود: آیا «محور مقاومت» و در راس آن، رژیم اسلامی در ایران، در آستانه فروپاشی قرار دارد؟

واقعیت این است که پس از رخدادهای ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و حملات حماس، آتش خشم اسرائیل بر سر غزه، حزب‌الله در لبنان و حوثی‌ها در یمن شعله‌ور شد. در این میان، رژیم اسلامی نیز با توانایی موشکی خود به مقابله با اسراییل پرداخت، اما بی‌نتیجه بودن برخی حملات موشکی و ادامه فشارها، نشانه‌هایی از تضعیف «محور مقاومت» را به نمایش گذاشته است.

این رویدادها رژیم اسلامی را ناچار به نوشیدن جام زهری دیگر، اینبار در قالب نوعی توافق اجباری برای خروج از بحران کرده است.

سفرهای پی‌ در‌ پی و بی‌ثمر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی به پایتخت‌های منطقه، همزمان با تهدید کشورهای حاشیه خلیج فارس، پرده از دستپاچگی و یأس رژیم برمی‌دارد. در سوی دیگر، اسرائیل با جنگ روانی و حملات مرگبار خود، پروژه‌ای خطرناک را برای فلج کردن حکومت ایران در دست دارد. نشست‌های پی‌ در پی کشورهای عربی در بروکسل و لندن نیز بر افزایش همگرایی آنها با شرکای اروپایی‌شان دلالت دارد.

زمزمه‌های خیانت‌بار جدایی جزایر سه‌گانه ایران در قلب خلیج  فارس، اینبار از دهان قدرت‌های اروپایی به گوش می‌رسد. اما باید آگاه  باشیم که این نیرنگ‌ها ناشی از ضعف و سیاست‌های ویرانگر رژیم بی‌کفایت اسلامی حاکم بر سرزمین‌مان است. اکنون بیش از هر زمان دیگر زنگ بیداری باید در دل آن بخش از اپوزیسیون خارج کشور طنین اندازد که به دنبال دخالت نظامی و ویرانی ایران هستند. آنان که در سودای خیانت و تجزیه‌اند، سرانجام با خشم ملت بیدار روبرو خواهند شد.

در این میان، اقتصاد ایران زیر فشار تحریم‌های سنگین و مشکلات در جبهه‌های نظامی چون سوریه و یمن، به‌ سرعت در حال تضعیف است. بسیاری از کشورهای عربی که در گذشته همواره با سیاست‌های رژیم حاکم بر ایران همسو بودند، اکنون به اسرائیل نزدیک‌تر شده‌اند؛ این نزدیکی، جایگاه رژیم در معادلات منطقه را به شدت متزلزل کرده است.

آمریکا و اسرائیل با دستان پنهان، اما پُرتوان، نظم نوینی را در خاورمیانه می‌سازند که محور آن تضعیف رژیم اسلامی و نیروهای «مقاومت» است. جمهوری اسلامی هرچند هنوز یکی از بازیگران اصلی صحنه خاورمیانه است، اما با ادامه فشارهای اقتصادی و سیاسی، قدرتش در این میدان ممکن است به تدریج کاهش یابد. در این شرایط، ایده «هلال شیعی» و استراتژی‌های منطقه‌ای رژیم ایران، در بوته چالش‌های سهمگین قرار گرفته است.

پروژه خط جنوب اقتصادی هند- اروپا: پیکانی به سوی شکوفایی

خاورمیانه همچنین آبستن تحولات اقتصادی شگرفی است؛ تحولی که نویدبخش آغاز دوره‌ای نوین در روابط سیاسی و اقتصادی منطقه‌ای و بین‌المللی است. بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل با تعریفی از «نظم نوین خاورمیانه» پرده از نقشه‌ای برمی‌دارد که مسیرهای تجارت جهانی و معادلات قدرت منطقه‌ای را نیز بازآرایی می‌کند. در این میان، پروژه بزرگ خط جنوب اقتصادی هند- اروپا، همچون ستونی استوار در مرکز این تحول ایستاده است. اما آیا این نظم نوین توانایی مقابله با چالش‌های عظیم منطقه، به‌ ویژه نفوذ رژیم ایران و جبهه «مقاومت» را دارد؟ و آیا «ایران» به‌ عنوان یکی از بزرگترین بازیگران ژئوپلیتیک خاورمیانه، با «مهار یا تعویض رژیم»، به این تغییرات تن می‌دهد؟

خط جنوب اقتصادی هند- اروپا پروژه‌ای استراتژیک است که با هدف ایجاد یک مسیر تجاری سریع‌تر و کم‌هزینه‌تر بین جنوب آسیا و اروپا طراحی شده است. این پروژه در راستای ابتکارات زیرساختی نظیر کریدور شمال- جنوب (INSTC) و مسیرهای جاده‌ای و ریلی جایگزین برای کانال سوئز به منظور تسهیل تجارت بین‌المللی شکل گرفته است. با توجه به مسیر این خط اقتصادی، کشورهای خاورمیانه نقشی کلیدی در ایجاد و بهره‌برداری از آن دارند.

خط جنوب اقتصادی هند- اروپا، مانند یک پیکان از قلب هند عبور کرده، به  سواحل شرقی مدیترانه از لبنان و اسرائیل تا مصر می‌ رسد و سپس اروپا را به آسیا متصل می‌کند. این خط که قرار است با عبور از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و عربستان و اردن جایگزینی برای مسیرهای سنتی مانند کانال سوئز باشد، این توانایی را دارد که خاورمیانه را به شاهراهی بی‌همتا در عرصه تجارت جهانی بدل کند.

نقش اسرائیل در نظم نوین و اهمیت خط اقتصادی

اسرائیل به عنوان یکی از کشورهای واقع در مسیر خط اقتصادی هند- اروپا، سعی دارد با تقویت زیرساخت‌های بندری و ریلی خود، جایگاه ویژه‌ای در این مسیر به دست آورد. یکی از پروژه‌های مهم اسرائیل در این زمینه، توسعه بندر حیفا و ایجاد اتصالات ریلی به سمت اردن و سایر نقاط منطقه است. این امر به اسرائیل امکان می‌دهد که به عنوان پلی بین کشورهای عربی و اروپایی عمل کرده و از مزایای اقتصادی این پروژه بهره‌برداری کند.

بنیامین نتانیاهو در بیانیه‌های خود به نقش مهم اسرائیل در این پروژه‌ها اشاره کرده و تأکید دارد که همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی یکی از کلیدهای موفقیت در تأمین منافع اقتصادی و امنیتی این کشور است. به گفته او، اسرائیل می‌تواند با مشارکت در پروژه‌های زیربنایی منطقه‌ای مانند خط اقتصادی هند- اروپا، ضمن تقویت روابط خود با همسایگان عرب، نقش رهبری در این نظم نوین ایفا کند.

اما آیا این مسیر می‌تواند از موانع متعدد ژئوپلیتیک عبور کند؟ پاسخ به این پرسش در گرو دو عامل حیاتی است: همکاری منطقه‌ای و مهار چالش‌های امنیتی.

در این میان اسرائیل و برخی کشورهای عربی، به دنبال راه‌ حل‌های فوری برای مقابله با تهدیدات ناشی از رژیم منحوس اسلامی در ایران هستند. پیمان ابراهیم و بهبود روابط دیپلماتیک اسرائیل با کشورهای عربی، نشانه‌ای از تلاش‌های منطقه‌ای برای ایجاد جبهه‌ای متحد علیه این رژیم است. این جبهه به دنبال آن است که با ایجاد پروژه‌های زیرساختی مانند خط جنوب اقتصادی، جایگاه خود را به‌ عنوان مرکز تجارت جهانی مستحکم کند.

چالش‌های امنیتی و رقابت‌های ژئوپلیتیک

پروژه خط جنوب اقتصادی هند- اروپا با وجود تمامی مزایا، با چالش‌های متعددی روبروست. یکی از بزرگترین چالش‌ها، وضعیت امنیتی منطقه است. گروه‌های افراطی، جنگ‌های داخلی و رقابت‌های قدرت‌های منطقه‌ای، تهدیدی جدی برای اجرای این پروژه و بهره‌برداری از آن به شمار می‌رود. علاوه بر این، رقابت‌های ژئوپلیتیک میان قدرت‌های منطقه‌ای مانند ترکیه،عربستان سعودی ، ایران ،مصر و اسرائیل می‌تواند به مانعی بزرگ در راه همگرایی و همکاری‌های اقتصادی تبدیل شود.

با اینهمه، پروژه خط اقتصادی هند- اروپا تنها زمانی به موفقیت خواهد رسید که کشورهای منطقه توانایی مقابله با این چالش‌ها را پیدا کنند. در این راستا، همگرایی اقتصادی و همکاری‌های بین‌المللی می‌تواند نقشی کلیدی ایفا کند.

آینده‌ای نوین برای خاورمیانه؟

آیا خاورمیانه با پذیرش نظم نوین، به سمت همکاری و ثبات حرکت خواهد کرد؟ یا اینکه جنگ قدرت‌ها و رقابت‌های ژئوپلیتیک، مانعی بر سر راه شکوفایی اقتصادی خواهد بود؟ پاسخ به این پرسش‌ها در آینده‌ای نزدیک نمایان خواهد شد.

*بهرام فرخی دانش‌آموخته علوم سیاسی و روابط بین‌الملل از دانشگاه رم و ساکن ایتالیا است.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۰ / معدل امتیاز: ۴٫۲

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=361595