جنگ روانی و لفظی بین اسرائیل و جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد. هر لحظه انتظار میرود که اسرائیل در واکنش به حمله موشکی ۱۰ مهر جمهوری اسلامی با نام «وعده صادق۲»، قدم به این جنگ بگذارد. تنها ساکنان ایران و اسرائیل در انتظار این واکنش و ابعاد ناشناخته آن نیستند. کشورهای منطقه و به نوعی قدرتهای غربی نیز نگران ابعاد واکنشی هستند که میتواند دامنه این بحران را گسترش داده و دیگر کشورها را درگیر سازد.
گمانهزنیها در مورد چگونگی و ابعاد حمله اسرائیل و البته واکنش احتمالی جمهوری اسلامی زیاد است. شبکه ۱۴ تلویزیون اسرائیل ادعا میکند که ارتش و نهادهای امنیتی اسرائیل بلافاصله پس از موشکپرانی جمهوری اسلامی طرحهای خود را به دولت این کشور ارائه دادند و آماده اجرای آنها هستند. البته این شبکه تلویزیونی اطلاعات بیشتری در این رابطه ارائه نداده است. ولی حدس گزینههای اسرائیل چندان مشکل نیست، آنچه دشوار است و نمیتوان در مورد آن ابراز نظر کرد، انتخاب دولت بنیامین نتانیاهو است.
گزینههای نظامی اسرائیل
این گزینهها سناریوهای مختلفی را در بر میگیرند که حمله به تأسیسات نظامی، نفتی و هستهای جمهوری اسلامی، چون بمباران زیرساختهای و هدف قرار دادن سران کشوری و لشکری نظام از جمله آنها هستند. البته واکنش اسرائیل به حملات موشکی «وعده صادق۲» علیه آن کشور میتواند همزمان چند گزینه را در بر گیرد و همچنین ترکیبی از حملات نظامی و الکترونیک باشد. طولانی شدن زمان واکنش اسرائیل و ابهام در رابطه با آغاز این جنگ، باعث سردرگمی جمهوری اسلامی شده که تلاش دارد با استفاده از ابزار دیپلماتیک از ابعاد آن بکاهد.
سفرهای ناموفق عباس عراقچی به کشورهای منطقه و به ویژه ملاقات با رهبران دولتهائی که در زمره دوستان جمهوری اسلامی قرار ندارند مانند اردن، مصر و یا پادشاهی سعودی، از جمله تلاشهای تهران برای جلوگیری از گسترش جنگی هستند که به دلایل مختلف از هماکنون میتوان پیشبینی کرد که بازندهی آن جمهوری اسلامی خواهد بود. البته در صورتی که واکنش اسرائیل به موشکپرانی ۱۰ مهر، مانند واکنش به عملیات «وعده صادق۱» در فروردین امسال نمادین و محدود نباشد، احتمالا هر دو دولت را درگیر مشکلات بسیار خواهد کرد.
برپایه جنگهائی که اسرائیل برای دفاع از موجودیت خویش در چند دهه گذشته انجام داده است میتوان سه سناریو را پیش بینی کرد.
سناریوی اول همان جنگ محدود و نمادین است که جمهوری اسلامی به آن واکنش نشان نخواهد داد و پرونده این بحران را در مقطع کنونی خواهد بست.
سناریوی دیگر اقدام نظامی فراگیر ولی محدود در زمان خواهد بود که ساختار نظامی جمهوری اسلامی در عملیات ترکیبی نظامی و الکترونیک هدف خواهد گرفت و امکان دارد از میان برداشتن برخی فرماندهان نظامی اصلی را نیز شامل شود. در اینصورت حدس زده میشود که جمهوری اسلامی نیز در واکنش به این حملات چند اقدام انجام دهد، از جمله ترور برخی از شخصیتهای اسرائیلی به ویژه در خارج از مرزهای آن کشور و با استفاده از گروههای تروریستی وابسته به نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. تسریع روند دستیابی به سلاح هستهای نیز میتواند یکی دیگر از واکنشهای جمهوری اسلامی به حملات این سناریو باشد.
جنگ نامتقارن فرسایشی
سناریوی سوم که البته بسیاری آنرا در حال حاضر به خاطر مخالفت کاخ سفید و کشورهای اروپائی محتمل نمیدانند، اگرچه مقامات اسرائیلی بارها تکرار کردند که با متحدان خود، به ویژه ایالات متحده، مشورت میکنند ولی تصمیم نهائی با خود آنهاست، جنگی طولانی و گسترده و فرسایشی است که تمام گزینههای ممکن را در بر خواهد گرفت. در صورت چنین اقدامی جمهوری اسلامی خود را مجبور خواهد دید که برای بقای خود واکنشهای گستردهای انجام دهد که خروج از «پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای» و شتاب بخشیدن به برنامه اتمی برای انجام اولین آزمایش بمب هستهای یکی از این تصمیمها خواهد بود. از دید مسئولان سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی بمب اتمی میتواند نقش بازدارنده داشته باشد.
در صورتی که جمهوری اسلامی فعالیتهای هستهای خود را در پیامد حملات سنگین اسرائیل در جنگی هرچند نامتقارن و غیرکلاسیک، به دلیل فاصله دو کشور از یکدیگر و نداشتن مرز مشترک، ولی طولانی و فرسایشی شتاب بخشد، بدون شک آمریکا و غرب خود را مجبور خواهند دید که برای جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به زرادخانه اتمی وارد این درگیری شوند. در این حالت بسیار محتمل است که دیگر کشورهای منطقه نیز بطور مستقیم وارد این جنگ شوند، زیرا جمهوری اسلامی از هماکنون طرحهائی را برای حمله به پایگاههای نظامیان آمریکائی در منطقه و همچنین حمله به تاسیسات نفتی کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس تهیه دیده است. در همین رابطه محمد بنسلمان، ولیعهد پر قدرت پادشاهی سعودی، در ملاقات اخیرش با عباس عراقچی، بنا بر اخباری که رسانه های عرب منتشر کردهاند، هشدار داده است که هر تهدید یا حمله نظامی حتی از سوی گروههای نیابتی جمهوری اسلامی چون انصارالله در یمن و یا حشدالشعبی در عراق، علیه تاسیسات نفتی کشورش با پاسخ سخت و فوری مواجه خواهد شد.
وقوع جنگی گسترده در خاورمیانه، بیتاثیر بر دیگر بحرانها در جهان نخواهد بود و به همین دلیل نیز بسیاری از مفسرین غربی از هماکنون از خطر آغاز «جنگ جهانی سوم» صحبت میکنند. آغاز جنگی در خاورمیانه میتواند، به گفته این مفسرین، فرصتی برای روسیه برای گسترش جنگ علیه اوکراین به وجود آورد و موقعیت نظامی این کشور تجاوزگر را با توجه به درگیر شدن غرب در جنگ دیگری بهبود بخشد. چین نیز فرصت خواهد یافت که فشار بر تایوان را افزایش دهد و تا یک قدمی جنگی جدید پیش رود. اگر گسترش جنگ در اوکراین میتواند عمدتا کشورهای اروپائی را بیش از گذشته درگیر سازد، تهدید مستقیم تایوان از سوی چین با واکنش سخت آمریکا مواجه خواهد شد که این غول آسیائی را دشمن اصلی خود به حساب میآورد. برخی معتقدند که آغاز جنگ جدیدی در خاورمیانه میتواند درگیریها در سوریه را نیز افزایش دهد و اینبار ترکیه به صورت مستقیم و نظامی وارد این بحران خواهد شد.
تشدید انزوای جمهوری اسلامی
حمله غیرنمادین و جنگ ترکیبی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی بدون شک بحران کنونی در داخل نظام و درگیریهای جناحی را شدت خواهد بخشید. برخی بعید نمیدانند که در صورت فرسایشی شدن این جنگ، درگیریها جناحی حتی بقای جمهوری اسلامی در شکل کنونی را نیز به خطر بیاندازد و بخشهائی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مخالف حملات موشکی «وعده صادق۲» بودند تلاش کنند که آیتاللهها را از قدرت کنار گذاشته و خود مستقیم اداره کشور را در دست بگیرند. البته این بحران داخلی و جنگ فرسایشی که ریزش بیش از پیش اقتصادی یکی از اولین نتایج آن خواهد بود، میتواند مردم را نیز دوباره به خیابانها بکشاند و در صورتی که این خیزش رهبری شود حتی امکان دارد که موفق شود نظام کنونی را روانه زبالهدان تاریخ کند.
بدون شک جنگی فرسایشی میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، نقشی موثر نیز در انزوای بینالمللی حکومت ایران ایفا خواهد کرد. انزوائی که بیتاثیر در تشدید بحران اقتصادی نخواهد بود. البته چنین جنگ گستردهای میتواند یکی از اهداف راهبردی اسرائیل را نیز دچار رکود سازد. «پیمان ابراهیم» برای اسرائیل از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا با هدف تامین امنیت این کشور طراحی شده است. گسترش این پیمان در گرو پیوستن پادشاهی سعودی است. حمله تروریستی حماس در ۷ اکتبر سال گذشته میلادی و آغاز جنگ در غزه و گسترش آن به لبنان، این روند را فعلا متوقف ساخته و تا زمانی که بحرانهای کنونی منطقه تحت کنترل قرار نگیرند و وضعیت به قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ باز نگردد، بسیار بعید به نظر میرسد که پادشاهی سعودی به «پیمان ابراهیم» بپیوندد. حمله تروریستی حماس در ۷ اکتبر سال گذشته با حمایت جمهوری اسلامی از جمله با هدف متوقف کردن روند نزدیکی کشورهای عربی به اسرائیل انجام گرفت و تا کنون نیز با قربانی کردن ساکنان غزه و ویرانی غیر قابل تصور این باریکه توانسته است این هدف را متحقق سازد.
هزینههای اقتصادی جنگ ایران و اسرائیل
در جنگها تنها از ابزار نظامی استفاده نمیشود. تضعیف اقتصادی طرف مقابل نیز یکی از اهداف اصلی هرگونه درگیری است. ایران امروز و اسرائیل از نظر اقتصادی در هیچ حالتی قابل مقایسه نیستند. تولید ناخالص اسرائیل که جمعیت آن یک نهم ایران است، ۱۰۰ میلیارد دلار بیش از جمهوری اسلامی است. درآمد سرانه سالانه هر اسرائیلی حدود ۵۰ هزار دلار است در حالی که در ایران زیر ۴۵۰۰ دلار قرار دارد. در جمهوری اسلامی تنها ۴۱ درصد از جمعیت بالای ۱۵ سال شاغل است است و قابل مقایسه با نرخ ۶۵ درصدی اشتغال در اسرائیل نیست. در مورد تورم هم در ایران ۳۷ درصد است در حالی که در اسرائیل دو و نیم است.
البته بودجه نظامی اسرائیل که در سال جاری ۲۴ میلیارد دلار است نیز قابل مقایسه با بودجه ۸ میلیارد دلاری جمهور اسلامی نیست. پس از ۷ اکتبر هزینههای نظامی اسرائیل از ۱.۸ میلیارد دلار در ماه به ۴.۷ افزایش یافته است. افزایشی که بدون تاثیر بر اقتصاد این کشور نیست. در دو حمله موشکی جمهوری اسلامی کم و بیش از ۳۵۰ موشک استفاده کرده است که ارزش آنها حدود ۱۴۰ هزار میلیارد تومان (برابر با ۲.۳ میلیارد دلار با مبنای دلاری ۶۰.۰۰۰ تومانی) تخمین زده میشود. هزینه دفاع ضد موشکی اسرائیل برای ردیابی و خنثی کردن موشکها و پهپادهای جمهوری اسلامی در دو عملیات «وعده صادق» بر مبنای ارزیابی روزنامه اسرائیلی «یدیعوت اخرونوت»، بین نه تا ده میلیارد دلار، تقریبا چهار برابر هزینه پرتابههای ایران برآورد شده است. به این رقم باید هزینه ردیابی پرتابههای حزبالله لبنان و انصارالله یمن را نیز افزود.