آیدین پناهی (واشنگتن تایمز)- تنشهای میان رژیم ایران و اسرائیل که با ترورهای بیسابقه و حملات متقابل شدید همراه بوده به نقطهای حساس رسیده است. ترور اسماعیل هنیه رهبر حماس در تهران و حسن نصرالله رهبر حزبالله در بیروت توسط اسرائیل، جمهوری اسلامی را بر آن داشت تا بیش از ۱۸۰ موشک بالستیک به سمت اهدافی در اسرائیل شلیک کند.
در پاسخ، اسرائیل حملات هوایی گستردهای به پایگاههای نظامی در ایران انجام داد و برخی زیرساختهای کلیدی دفاعی رژیم را تخریب کرد. جمهوری اسلامی اعلام کرده که «پاسخ قوی و پیچیدهای» در راه است که شامل تسلیحات پیشرفتهتر خواهد بود. اسرائیل نیز هشدار داده که هرگونه تجاوز دیگر با واکنش قاطع روبرو خواهد شد و تأکید کرده که رژیم «ایران بهای سنگینی خواهد پرداخت».
این درگیری، پرسشهای مهمی را درباره ثبات منطقه و آینده رژیم ایران مطرح میکند.
اسرائیل سالها است که برنامه موشکهای بالستیک ایران را تهدیدی جدی برای امنیت خود و منطقه میداند. حملات اخیر نشان میدهد که رژیم ایران میتواند اهداف اسرائیلی را مستقیم مورد هدف قرار دهد و این موضوع بطور جدی ضرورت مقابله با این قدرت نظامی فزاینده را برجسته میکند. این حملهها همچنین در سایه حمایت مداوم رژیم ایران از گروههایی مانند حماس و حزبالله انجام میشود که حملات خود علیه اسرائیل را در هفتههای اخیر تشدید کردهاند.
با افزایش تنشها، بسیاری از ایرانیان امیدوارند که اقدامات اسرائیل بتواند قدرت رژیم اسلامی را تضعیف کند. رژیم ایران بطور سنتی از درگیریهای منطقهای برای جلب حمایت ملیگرایانه و سرکوب مخالفان داخلی استفاده کرده است، اما به نظر میرسد اینبار مردم کمتر تمایلی به حمایت از این تاکتیکها دارند.
یکی از فعالان جوان میگوید: «اگر اسرائیل رهبران سپاه، پلیس و دیگر مقامات ارشد، از جمله رهبر جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار دهد، مردم مثل من به خیابانها خواهند آمد. این میتواند همان لحظهای باشد که برای سرنگونی رژیم منتظرش بودهایم.»
با وجود این امیدواریها، نگرانیهایی درباره پیامدهای افزایش خشونت وجود دارد. بسیاری از ایرانیان میترسند که ادامه این حملات وضعیت اقتصادی را وخیمتر کرده و به رنج بیشتر مردم عادی منجر شود.
یک معلم بازنشسته ایرانی میگوید: «ما خواهان تغییر رژیم هستیم، اما نه به قیمت افزایش تلفات غیرنظامیان یا تخریب زیرساختهای حیاتی از جمله صنایع نفت و گاز و انرژی. امیدواریم که اقدامات اسرائیل بدون آسیب گسترده به مردم صرفاً بر تضعیف قدرت فرماندهی رژیم متمرکز شود.»
برنامه موشکی ایران پس از امضای برجام در سال ۲۰۱۵ به یکی از مسائل چالشبرانگیز تبدیل شد. توافق هستهای بیشتر بر محدودیتهای غنیسازی متمرکز بود، اما نتوانست توسعه موشکهای بالستیک ایران را مهار کند. طبق قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت از رژیم ایران خواسته شده بود تا موشکهایی را که قابلیت حمل کلاهک هستهای دارند، طراحی نکند. با این حال، این درخواست الزامآور نبود و رژیم ایران برنامه خود را ادامه داد.
در سالهای اخیر، برد و دقت موشکهای تولید ایران افزایش یافته و همزمان حمایت از روسیه در جنگ اوکراین، از طریق ارسال موشکها و پهپادها، اوضاع را پیچیدهتر کرده است. این مسئله موجب شده تا بسیاری به کارآمدی برجام شک کنند و خواستار بازگرداندن تحریمهای بینالمللی از طریق فعال کردن مکانیسم ماشه باشند.
دولت ترامپ پس از بازگشت به قدرت در ماه ژانویه ۲۰۲۵، احتمالاً سیاست «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی را از سر خواهد گرفت و تحریمهای سنگینی بر صادرات نفت، معاملات مالی و فعالیتهای نظامی رژیم ایران اعمال خواهد شد. این رویکرد با هدف قطع منابع مالی رژیم و حمایت از اعتراضات مردمی، در نهایت به تضعیف حکومت منجر خواهد شد.
با این حال، چالشهای عملی در مورد سازماندهی اعتراضات وجود دارد. اعتراضات ۲۰۱۹ و ۲۰۲۲ نشان داد که رژیم از جمله با قطع اینترنت مانع از سازماندهی مردم میشود.
یک شهروند ایرانی میگوید: «اگر اسرائیل یا کشورهای غربی بتوانند اینترنت را برای ما برقرار کنند، میتوانیم خودمان اعتراضات را هماهنگ کنیم.» هدف قرار دادن رهبران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مقامات مسئول سرکوب میتواند توانایی رژیم در کنترل اوضاع را تضعیف کند.
بسیاری معتقدند که اقداماتی از این دست، همراه با دسترسی به اینترنت، میتواند شرایط را برای سرنگونی رژیم فراهم کند.
یک فعال زیرزمینی میگوید: «ما نیاز داریم که اسرائیل رهبران کلیدی رژیم را هدف قرار دهد. اگر رسانههای حکومتی را نیز از کار بیندازند و اینترنت در دسترس باشد، خودمان قادر خواهیم بود قدم نهایی را برداریم.»
حمله موشکی اخیر نقطه عطفی در درگیری میان ایران و اسرائیل محسوب میشود. اگر اسرائیل با حملات گستردهتری پاسخ دهد، ممکن است رژیم ایران بیشتر تضعیف شود و زمینه برای اعتراضات داخلی فراهم شود. اما این موضوع میتواند به افزایش تلفات غیرنظامیان و بیثباتی منطقهای نیز منجر شود. برای مردم ایران، این ریسک بالا وجود دارد– ولی یا این فرصت برای تغییر رژیم را غنیمت میشمارند یا با دورهای دیگر از سرکوب و خشونت روبرو میشوند.
بسیاری از فعالان ایرانی از جامعه بینالمللی میخواهند که به جای مذاکرات پشت پرده با رژیم، از مردم ایران حمایت کنند. آنها معتقدند که ارائه دسترسی به اینترنت در زمان اعتراضات و هدف قرار دادن پروپاگاندای رژیم، میتواند مردم را برای تغییرات واقعی تقویت کند.
جامعه بینالمللی باید در تصمیمگیری در ارتباط با ایران، آزادی و دموکراسی مردم ایران را در اولویت قرار دهد. ترکیبی از فشار نظامی، انزوای دیپلماتیک و حمایت از جنبشهای مردمی میتواند بهترین راه برای تحقق تغییرات معنادار باشد.
*دکتر آیدین پناهی استاد پژوهشگر ایرانی- آمریکایی و متخصص انرژی است. او همچنین به عنوان فعال سیاسی و حقوق بشر فعالیت میکند.
*منبع: واشنگتن تایمز