جبهه ملی؛ شاه؛ نفت: پوپولیسم و تکنوکراتیسم

- پروژه‌ی ملی شدن صنعت نفت در واقعیت یک ماراتن ۲۲ ساله است که از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت آغاز و با تصویب لایحه‌ی تغییر در وضعیت قرارداد نفت ۱۹۵۴ میلادی، موسوم به کنسرسیوم، به ثمر رسید. این مسیر ۲۲ ساله از سال ۱۳۲۹ تا سال ۱۳۵۲، با تغییرات بسیار در سیاست‌ها و راهبردها، درواقع نمایانگر تلاش‌های متعدد و گاه ناموفق ایران برای حفظ استقلال اقتصادی و کنترل منابع طبیعی خود بود.
- پس از ملی شدن نفت، ایران بطور یکجانبه قراردادهای نفتی با شرکت نفت ایران و انگلیس را لغو کرد. دولت مصدق تصمیم گرفت صنعت نفت را تحت کنترل کامل دولت ایران قرار دهد و منابع نفتی کشور را بطور مستقیم در دست بگیرد. حرکتی که باعث شد، شرکت نفت ایران و انگلیس تمامی‌ فعالیت‌های نفتی خود را در ایران متوقف کند... در این دوران، نه‌تنها اقتصاد ایران دچار بحران شد، بلکه تنش‌های سیاسی نیز در سطح داخلی شدت گرفت. مصدق برای برون‌رفت از چالش‌های خودساخته، گفتگوهایی را با دولت شوروی آغاز کرد.
- در نهایت، فشارهای اقتصادی و سیاسی داخلی و خارجی، ویرانی اقتصادی و فقر گسترده مردم، منجر به سقوط دولت مصدق شد... در سال ۱۳۳۳، کنسرسیوم نفتی (که شامل شرکت‌های نفتی آمریکایی، انگلیسی، هلندی، فرانسوی و سایر کشورهای غربی بود) به‌ عنوان راه‌ حلی برای عبور از بحران نفت شکل گرفت.توافق جدید را شاید بتوان گام اول در مدیریت فضای آشفته‌ی پس از مصدق و راهبرد جدید نفتی شاه در مواجهه با شرایط اسفناک اقتصادی و سیاسی دانست که در نتیجه اقدامات احساسی جبهه ملی بر ایران تحمیل شد. درواقع شاه در آن دوران کشور تحریم شده با اقتصادی ویران را تحویل گرفت و توانست از تهدید، فرصت بسازد. به دنبال این اقدام، جریان درآمدهای نفتی مجدداً آغاز شد و اقتصاد در ریل خود قرار گرفت، محمدرضاشاه در ۱۳۳۵ دستور به تاسیس شرکت ملی نفتکش را داد. این اقدام را می‌توان اولین گام از سلسله اقدامات عملی و علمی‌ شاه در ملی کردن صنعت نفت دانست. تاریخ اعتبار کنسرسیوم اما در سال ۱۳۵۸ منقضی می‌شد... آنهم در حالی که صنعت نفت ایران در دهه پنجاه خورشیدی در عمل و با تصویب طرح تغییر در قرارداد ۱۹۵۴ در مجلس شورای ملی و مجلس سنا ملی شد.

چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ برابر با ۱۳ نوامبر ۲۰۲۴


بیژن نامدار – در اثنای آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در دهه ۲۰ خورشیدی، تأسیس «جبهه ملی ایران» در آبان ۱۳۲۸ یکی از نقاط عطف در تاریخ معاصر ایران به شمار می‌رفت و شاید بتوان گفت مهم‌ترین عمل سیاسی جبهه ملی که تأثیرات ماندگاری بر تاریخ ایران داشت، تلاش برای ملی کردن صنعت نفت و تشکیل دولت به رهبری دکتر مصدق بود.

پالایشگاه نفت آبادان در جنوب غربی ایران /  رویترز

در این مقاله به بهانه سالگرد تأسیس جبهه ملی، به واکاوی تاربخ نفت در دوره زمامداری محمدرضا شاه پهلوی که شامل بخش مهمی‌ از حیات سیاسی جبهه ملی است، و نیز بررسی نتایج متفاوت به کار گرفتن استراتژی‌های پوپولیستی یا تکنوکراتیستی برای رسیدن به یک هدف، یعنی ملی شدن صنعت نفت می‌پردازم.

در تاریخ معاصر ایران، پروژه‌ی ملی شدن صنعت نفت در واقعیت یک ماراتن ۲۲ ساله است که از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت آغاز و با تصویب لایحه‌ی تغییر در وضعیت قرارداد نفت ۱۹۵۴ میلادی، موسوم به کنسرسیوم، به ثمر رسید.

پروژه ملی شدن صنعت نفت به‌ عنوان یک فرآیند طولانی و پیچیده تاریخی دقیق است. این مسیر ۲۲ ساله از سال ۱۳۲۹ تا سال ۱۳۵۲، با تغییرات بسیار در سیاست‌ها و راهبردها، درواقع نمایانگر تلاش‌های متعدد و گاه ناموفق ایران برای حفظ استقلال اقتصادی و کنترل منابع طبیعی خود بود.

این راه طولانی با تصویب قانون ملی شدن نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ آغاز شد. در این مرحله، جبهه ملی به رهبری دکتر مصدق، توانست با حمایت گسترده مردمی‌ و بهره‌ بردن از شرایط داخلی و بین‌المللی، خواسته خود را مبنی بر ملی کردن صنعت نفت به قانون تبدیل کند. این دستاورد نه تنها به‌ عنوان یک پیروزی برای ایرانیان بلکه به‌ عنوان نمادی از مقاومت در برابر استعمار و استثمار اقتصادی بریتانیا تلقی شد.

با این حال، عدم درک صحیح از مناسبات قدرت و نداشتن استراتژی مشخص و نقشه راه جایگزین و بطور خلاصه نداشتن بینش استراتژیک و در نهایت با فشارهای بین‌المللی و تهدیدات اقتصادی از سوی انگلیس و کشورهای غربی، دولت مصدق در این مسیر به بن‌بست رسید و در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، پس از نزدیک به دو سال ریاضت شدید و فروپاشی کامل اقتصادی، به دنبال عدم پذیرش فرمان عزل، دولت او سرنگون شد.

پس از این، کنترل بر نفت ایران بطور کامل از دست نرفت، اما مسیری که منجر به انعقاد قرارداد کنسرسیوم در سال ۱۹۵۴ (۱۳۳۳ خورشیدی) شد، نشان از تفاهم اجباری ایران با قدرت‌های خارجی برای حفظ حتی حداقلی از دستاوردهای پیشین داشت.

به این ترتیب، می‌توان گفت که این مسیر طولانی از ملی شدن تا «ملی‌شدگی واقعی» صنعت نفت، شامل نقاط اوج و فرود بسیاری بود که هرکدام نشان‌دهنده چالش‌های بزرگی در راستای استقلال اقتصادی کشور است.

اتفاقات مهم در بازه ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۹
۱-پایان جنگ جهانی دوم و تغییر شرایط بین‌المللی

با پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۴، توازن قدرت در جهان تغییر کرد و کشورهای مختلف در تلاش بودند تا نفوذ اقتصادی و سیاسی خود را گسترش دهند. ایران نیز تلاش می‌کرد با توجه به اهمیت استراتژیک و اقتصادی نفت، موقعیت خود را در صنعت نفت بهبود بخشد. دولت شوروی با تکیه بر این نکته که بریتانیا از طریق شرکت نفت ایران و انگلیس از مزایای ویژه ای برخوردار گردیده است، در نظر داشت با استفاده از فرصت اشغال ایران امتیاز نفت شمال را در قالب پروژه ایجاد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی به چنگ آورد. ابزارهای شوروی برای این امر، استفاده از اهرم جدایی‌طلبی در شمال غرب و غرب کشور و نیز حزب توده بود. اما پس از ائتلاف‌سازی‌های گسترده دولت ایران در مجامع بین‌المللی و جلب حمایت ابالات متحده آمریکا و اعمال فشار بر هیات حاکمه شوروی در نهایت دست آنها از این راه قطع گردید لیکن با اتکا به شعارهای ضد امپریالیستی و عوام‌گرایانه جنبش‌های ملی‌گرایی را با هدف تحت فشار قرار دادن منافع غرب در خاورمیانه تحریک می‌کردند.

در این دوره، جبهه ملی تاسیس و به رهبری محمد مصدق به عنوان نماینده اصلی جریان‌ ملی‌گرایی با شعار کنترل بیشتر بر منابع نفتی ایران و کاهش نفوذ بریتانیا به صحنه آمد.

۲- تلاش‌های ناموفق برای مذاکره با شرکت نفت انگلیس و ایران (AIOC)

پیش از جریان ملی شدن صنعت نفت، دولت‌های مختلف ایران تلاش کردند تا با شرکت نفت انگلیس و ایران برای افزایش سهم ایران از درآمد نفتی مذاکره کنند. اما این تلاش‌ها به دلیل مخالفت‌های مجلس شورای ملی با شکست مواجه شد.

سپهبد حاجعلی رزم‌آرا از فرماندهان نظامی برجسته و سیاستمداران دوران پهلوی اول و دوم در سال ۱۳۲۹ به سمت نخست‌وزیری منصوب شد. وی یکی از مخالفان سرسخت ملی شدن صنعت نفت، «به هر قیمتی» در ایران بود و معتقد بود که این اقدام بدون داشتن امکانات لازم، ممکن است باعث ایجاد بحران اقتصادی و سیاسی برای کشور شود. از همین رو، با جبهه ملی و دکتر محمد مصدق در تضاد قرار گرفت.

در نهایت، او در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ در مسجد شاه تهران توسط خلیل طهماسبی، یکی از اعضای «فدائیان اسلام» ترور شد. مرگ رزم‌آرا نقطه‌ عطفی در تاریخ سیاسی ایران بود، چرا که پس از آن و در فضای باز سیاسی ایجاد شده، زمینه برای تصویب قانون ملی شدن نفت فراهم گردید.

۳-افزایش فشارهای داخلی و خارجی

نارضایتی‌های داخلی در ایران از تسلط اقتصادی و سیاسی بریتانیا بر نفت کشور و حمایت‌های بریتانیا از مواضع خود، منجر به افزایش فشارهای سیاسی داخلی شد. در عین حال، دولت بریتانیا نیز برای حفظ منافع خود در ایران و صنعت نفت، به فشارهای دیپلماتیک و تهدیدات مختلف متوسل شد. در نهایت این انسداد سیاسی منجر به ارائه لایحه ملی شدن صنعت نفت ایران از سوی حسین علاء تخست وزیر وقت در تاریخ ۲۴ اسفند شد.

مجلس ایران کمیسیون ویژه‌ای به نام «کمیسیون نفت» تشکیل داد تا به مسائل مربوط به نفت رسیدگی کند. این کمیسیون تحت هدایت مصدق و دیگر اعضای جبهه ملی، نهایتاً به تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ منجر شد.

پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت تحت رهبری دکتر محمد مصدق، تحولات گسترده‌ای در عرصه داخلی و بین‌المللی رخ داد. این اقدام که باعث قطع روابط ایران با شرکت نفت ایران و انگلیس (AIOC) شد، نه تنها منجر به تغییرات سیاسی و اقتصادی در ایران گردید، بلکه تأثیرات عمیقی در روابط ایران با بریتانیا و سایر قدرت‌های جهانی گذاشت که در ادامه به آنها می‌پردازم.

اتفاقات مهم در بازه ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲
نخست وزیری مصدق

حسین علاء بلافاصله پس از تصویب قانون ملی شدن نفت استعفاء کرد و محمد مصدق در اردیبهشت سال ۱۳۳۰ به نخست وزیری رسید و نخستین اقدام دولت خود را در تمرکز بر اجرای قانون مربوطه و خلع ید کمپانی نفتی گذاشت. بی‌آنکه به فردای بدون حضور مستشاران و پیمانکاران نفتی و نقش آنها در تولید، پالایش، فروش و حمل نفت اندیشیده باشد!

همزمان با ملی‌ شدن نفت در ایران، شوروی تلاش کرد که از هرگونه نفوذ در ایران استفاده کند و در برخی موارد اقداماتی را برای حمایت از احزاب چپگرای ایرانی و گروه‌های مخالف حکومت انجام داد. با این حال، عمده دخالت‌های شوروی بیشتر از طریق سیاست‌های پشت پرده و نه بطور مستقیم در تحریک یا مدیریت جنبش ملی‌گرای نفت بود.

حزب توده ایران (حمایت سیاسی از دولت مصدق)

حزب توده با ایدئولوژی کمونیستی و روابط نزدیک با شوروی، در آن دوران از دولت مصدق حمایت می‌کرد و نقش مهمی‌ در گسترش پایه‌های اجتماعی ملی شدن نفت داشت. اگرچه مصدق خود با حزب توده رابطه رسمی‌ نداشت و در برخی از مقاطع با آنها مخالفت می‌کرد، اما حزب توده به‌ ویژه در میان کارگران نفت و جنبش‌های مردمی‌ از او حمایت می‌کرد و تلاش می‌کرد تا برنامه‌های چپگرایانه خود را در دولت مصدق تقویت کند.

تلاش‌های شوروی برای حمایت از دولت مصدق

در آن دوران، شوروی علاقمند به حمایت از دولت مصدق در برابر نفوذ بریتانیا و آمریکا بود، زیرا به نظر می‌رسید که سیاست ملی‌ کردن نفت ایران می‌تواند به گسترش نفوذ کمونیستی در منطقه کمک کند. به همین دلیل، برخی از مقامات شوروی بطور غیررسمی‌ از دولت مصدق حمایت می‌کردند. البته این حمایت بطور مستقیم و در قالب کمک‌های مالی یا نظامی نبود، بلکه بیشتر از طریق روابط دیپلماتیک و حمایتی از سیاست‌های مصدق بود.

قطع روابط ایران با بریتانیا و شرکت نفت ایران و انگلیس (AIOC)

پس از ملی شدن نفت، ایران بطور یکجانبه قراردادهای نفتی با شرکت نفت ایران و انگلیس را لغو کرد. دولت مصدق تصمیم گرفت صنعت نفت را تحت کنترل کامل دولت ایران قرار دهد و منابع نفتی کشور را بطور مستقیم در دست بگیرد. حرکتی که باعث شد، شرکت نفت ایران و انگلیس تمامی‌ فعالیت‌های نفتی خود را در ایران متوقف کند.

این اقدام همچنین به تحریم‌های اقتصادی از سوی بریتانیا منجر شد. بریتانیا برای اعمال فشار به ایران، ابتدا واردات نفت ایران به بریتانیا را متوقف کرد و در ادامه سعی کرد ایران را از بازارهای جهانی نفت خارج کند.

محاصره نفتی ایران

جبهه ملی به رهبری مصدق گمان می‌کرد که می‌تواند با اهرم توقف تولید نفت، بریتانیا را تحت فشار گذاشته و در کنار آن نفت را به دیگران بفروشد. اما بریتانیا با استفاده از نفوذ خود در جامعه بین‌المللی و همکاری با سایر کشورهای مصرف‌کننده نفت، تلاش کرد تا صادرات نفت ایران را محدود کند. یکی از راه‌های عمده بریتانیا برای انجام این کار، راه‌اندازی کمپین‌های دیپلماتیک و اقتصادی علیه ایران بود.

این اقدامات شامل تهدید به توقف خرید نفت از ایران و استفاده از فشارهای اقتصادی به‌ منظور انزوای اقتصادی ایران در بازار جهانی نفت بود. بسیاری از کشورهای غربی تحت تأثیر فشارهای بریتانیا قرار گرفتند و تجارت نفت ایران با آنها محدود شد.

همچنین بریتانیا با همراهی کشورهای عرب تولیدکننده نفت، توانست کاهش عرضه و در نتیجه افزایش قیمت‌ها را در بازار جهانی مدیریت کند، در این حال هیچ نقصانی در عرضه نفت به وجود نیامده و دولت مصدق عملاً خلع سلاح شد.

در کنار همه اینها، بریتانیا در سازمان ملل متحد و در سطح بین‌المللی تلاش کرد تا ایران را به‌ عنوان یک کشور بی‌مسئولیت که به قراردادهای بین‌المللی بی‌اعتناست معرفی کند.

فشارهای داخلی و خارجی به دولت مصدق

دولت مصدق که در ابتدا از حمایت‌های مردمی‌ برخوردار بود، در تلاش بود تا سیاست‌های خود را در راستای ملی کردن نفت پیش ببرد، اما در داخل مخالفت‌های سیاسی و اقتصادی به تدریج بالا گرفت. از یکطرف، نهادهای اقتصادی و تجاری ایران تحت فشار قرار گرفتند، و از طرف دیگر، در داخل دولت، برخی مقامات به‌ ویژه دیگر احزاب و شاه، که تمایلی به قطع روابط با بریتانیا نداشتند، به مصدق فشار می‌آوردند.

در این دوران، نه‌تنها اقتصاد ایران دچار بحران شد، بلکه تنش‌های سیاسی نیز در سطح داخلی شدت گرفت.

مصدق برای برون‌رفت از چالش‌های خودساخته، گفتگوهایی را با دولت شوروی آغاز کرد.

در خرداد ۱۳۳۲ (ژوئن ۱۹۵۳)، وزیر امور خارجه شوروی، ویاچسلاو مولوتوف، نامه‌ای به دکتر محمد مصدق، نخست‌ وزیر ارسال کرد. این نامه در بحبوحه تنش‌های داخلی و فشارهای بین‌المللی بر ایران و دولت مصدق نوشته شد، و موضوع اصلی آن تاکید بر حمایت شوروی از حق حاکمیت و استقلال ایران، حمایت از ملی‌ کردن نفت و پیشنهاد کمک به دولت مصدق بود. این نامه منتج به امضای یک موافقتنامه اقتصادی میان ایران و شوروی به امضای سادچیکف و نماینده دولت در ۲۰ خرداد ۱۳۳۲ شد.

این نزدیکی‌ها تا جایی پبش رفت که در ۸ تیر ۱۳۳۲ مولوتف وزیر امور خارجه شوروی در پیامی‌ که به وسیله آراسته سفیر ایران در مسکو برای نخست‌وزیر مصدق فرستاد ابراز گرایش به از میان برداشتن اختلافات ایران و شوروی اعلام می‌شود.

در اینجا شاید خطر غلتیدن ایران به اردوگاه کمونیسم بیش از پیش احساس شد. در نهایت، فشارهای اقتصادی و سیاسی داخلی و خارجی، ویرانی اقتصادی و فقر گسترده مردم، منجر به سقوط دولت مصدق شد.

تأسیس کنسرسیوم نفتی

در مواجهه با تحریم‌ها و محاصره نفتی از سوی بریتانیا، ایران در نهایت مجبور شد با کشورهای دیگر برای ادامه صادرات نفت به توافق برسد. در سال ۱۳۳۳، کنسرسیوم نفتی (که شامل شرکت‌های نفتی آمریکایی، انگلیسی، هلندی، فرانسوی و سایر کشورهای غربی بود) به‌ عنوان راه‌ حلی برای عبور از بحران نفت شکل گرفت.

• در این کنسرسیوم، ایران توانست بخشی از کنترل بر منابع نفتی خود را حفظ کند، اما شرکت‌های خارجی به‌ ویژه آمریکایی در مدیریت این منابع مشارکت داشتند.
• در این توافق، سهم ایران از درآمدهای نفتی به ۵۰ درصد رسید. این توافق ۲۵ ساله و انقضای آن سال ۱۹۷۹ میلادی یا ۱۳۵۸ خورشیدی بود!

توافق جدید را شاید بتوان گام اول در مدیریت فضای آشفته‌ی پس از مصدق و راهبرد جدید نفتی شاه در مواجهه با شرایط اسفناک اقتصادی و سیاسی دانست که در نتیجه اقدامات احساسی جبهه ملی بر ایران تحمیل شد.

محمدرضاشاه در بخشی از مصاحبه اختصاصی خود با شبکه CBC News کانادا به آن دوران اشاره می‌کند:

«… ما چاره‌ای جز امضای قرارداد نداشتیم. آیا باید از گرسنگی می‌مردیم؟ باید از جایی شروع می‌کردیم که بتوانیم کشورمان را بسازیم. به ما دیکته کردند که قیمت‌ها را کاهش دهیم. در حالی که همه کالاها در حال گران شدن بود به ما گفتند یا این قرارداد را امضاء کنید یا قرارداد دیگری در کار نیست. ما مجبور شدیم قبول کنیم…»

درواقع شاه در آن دوران کشور تحریم شده با اقتصادی ویران را تحویل گرفت و توانست از تهدید، فرصت بسازد.

به دنبال این اقدام، جریان درآمدهای نفتی مجدداً آغاز شد و اقتصاد در ریل خود قرار گرفت، محمدرضاشاه در ۱۳۳۵ دستور به تاسیس شرکت ملی نفتکش را داد. این اقدام را می‌توان اولین گام از سلسله اقدامات عملی و علمی‌ شاه در ملی کردن صنعت نفت دانست.

شایان یادآوری است در زمانی که جبهه ملی قصد “ملی کردن نفت” و اخراج شرکت انگلیسی را داشت اساسا به این نکته توجهی نداشت که در فردای آن روز، به فرض پیدا کردن مشتری،  در تحریم‌های بین‌المللی، چگونه می‌خواهد نفت خود را به بازارهای جهانی حمل کند در حالی که هیچ نفتکشی در اختیار ندارد. شاید خوشبینانه‌تر آن باشد که بگوییم به فکرشان نرسید.

حرکت بعدی شاه، دستور به تدوین برنامه هفت ساله دوم توسعه ایران، به منظور ایجاد شرایط تحول اقتصادی و هزینه کرد پول نفت در توسعه کشور بود تا در بزنگاه‌های تاریخی، توان مقاومت در برابر بحران‌ها را داشته باشد و با توسعه همه‌جانبه، کشور را بیمه کرده باشد.

حرکت به سمت ایجاد و توسعه زیرساخت‌های اقتصادی؛ وقایع سال‌های ۴۰ تا ۴۹

تنهایی عمیق ایران در جریان اتفاقات اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در عرصه بین‌المللی و همراهی اعراب با انگلیس شاه را به این درک صحیح رساند که باید برای حفظ استقلال ملی و کسب قدرت در عرصه بین‌المللی به دنبال ائتلاف‌سازی‌های اقتصادی با همسایگان و قدرت‌های فرامنطقه ای باشد.

دیپلماسی ائتلاف‌های اقتصادی
۱-موافقت با افزایش قدرت کشورهای تولیدکننده نفت

شاه محمدرضا پهلوی به‌ خوبی درک کرده بود که منابع نفتی ایران و دیگر کشورهای تولیدکننده نفت در خاورمیانه نقش حیاتی در اقتصاد جهانی ایفا می‌کنند، اما در همان زمان، سلطه شرکت‌های نفتی چندملیتی (مانند شرکت نفت ایران و انگلیس) بر این منابع باعث می‌شد که کشورهای نفتی نتوانند بطور عادلانه از درآمدهای نفتی خود بهره‌برداری کنند.

شاه در دوره‌ای که به شدت نیاز به افزایش قدرت اقتصادی ایران و استقلال سیاسی داشت، به‌دنبال این بود که کشورهایی که منابع نفتی غنی دارند، بتوانند بر قیمت‌ها و تولید نفت کنترل بیشتری داشته باشند.

شاه ایران از همان ابتدا در عرصه بین‌المللی از دیدگاه‌های مشترک کشورهای تولیدکننده نفت حمایت می‌کرد و در تلاش بود تا اتحادهای منطقه‌ای و جهانی میان این کشورها ایجاد کند.

شاه بر این باور بود که اگر کشورهای نفتخیز با هم متحد شوند، می‌توانند در مقابل شرکت‌های نفتی چندملیتی و کشورهای مصرف‌کننده نفت، که قیمت‌ها را تعیین می‌کنند، موضع قوی‌تری اتخاذ کنند.

ایران در شکل‌گیری اوپک به‌ ویژه از ایده‌های کشورهایی مانند ونزوئلا که خواستار کنترل بیشتر بر منابع نفتی خود بودند، حمایت کرد.

۲-نقش ایران در تأسیس اوپک

در آن زمان، شرکت‌های نفتی غربی کنترل زیادی بر منابع نفتی داشتند و سهم کشورهای تولیدکننده نفت در درآمدهای نفتی بسیار کم بود. شاه محمدرضا پهلوی با پشتیبانی از ایجاد اوپک به‌ دنبال کاهش وابستگی ایران به این شرکت‌ها بود و می‌خواست با ایجاد یک سازمان همکاری میان کشورهای نفتخیز، قدرت چانه‌ زدن ایران و سایر کشورهای عضو اوپک را در برابر شرکت‌های نفتی افزایش دهد.

در سال ۱۹۶۰، زمانی که اوپک تأسیس شد، شاه محمدرضا پهلوی از اولین کشورهای عضو بود که در مذاکرات مربوط به تأسیس این سازمان شرکت کرد.

۳-حمایت از گسترش اوپک

پس از تأسیس اوپک، شاه بطور مداوم از گسترش این سازمان و جذب کشورهای دیگر به اوپک حمایت می‌کرد. وی باور داشت که اوپک نه تنها به نفع ایران، بلکه به نفع تمامی‌ کشورهای تولیدکننده نفت خواهد بود.

تکمیل پازل قدرت- پادشاه نفت جهان

پس از تاسیس اوپک، شاه یکی پس از دیگری پازل تحکیم قدرت خود را در عرصه اقتصاد نفت محکم می‌کند. اجرا و بهره‌برداری از پروژه‌های عمرانی نفتی از آن جمله‌اند:

پایانه نفتی خارک در سال ۱۹۶۱ (۱۳۴۰ خورشیدی)،- طرح توسعه و تجهیز میدان نفتی اهواز، -پایانه نفتی ماهشهر (۱۳۴۳ خورشیدی)،- پالایشگاه‌های نفت و گاز و  توسعه خطوط لوله انتقال نفت.

این تأسیسات و پروژه‌ها به همراه افزایش تولید و صادرات نفت ایران در این دهه، سبب شد تا صنعت نفت ایران به یکی از مهم‌ترین و قدرتمندترین صنایع در جهان تبدیل شود.

تولید نفت ایران در دهه ۱۳۴۰ (۱۹۶۰-۱۹۷۰)

۱۹۶۰-۱۹۶۳: تولید نفت ایران در حدود ۳/۵ میلیون بشکه در روز بود. در این دوره، ایران به عنوان یکی از تولیدکنندگان عمده نفت در جهان شناخته می‌شد.

۱۹۶۴-۱۹۶۹: تولید نفت ایران به تدریج افزایش یافت و به ۴/۵ میلیون بشکه در روز رسید. در این دوره، ایران یکی از اصلی‌ترین منابع تأمین نفت کشورهای غربی، به ویژه ایالات متحده و کشورهای اروپایی به شمار می‌رفت.

تأسیس شرکت ملی گاز ایران

در این دهه درخشان اقتصادی، ایران به دنبال تنوع بخشیدن به درآمدهای خود، توسعه صنعتی و نیز ارتقای رفاه اجتماعی بود. در دهه ۴۰، با افزایش تولید گاز و نیاز به سازماندهی این صنعت، شرکت ملی گاز ایران تأسیس شد.

این شرکت مسئولیت جمع‌آوری، پالایش، توزیع و فروش گاز طبیعی را بر عهده داشت و ساختار سازمانی و قانونی برای بهره‌برداری از منابع گازی کشور ایجاد شد.

تا دهه ۱۳۵۰، بخش قابل توجهی از مصرف گاز طبیعی ایران به بخش خانگی اختصاص یافت، به‌ ویژه در مناطق شهری مانند تهران و برخی شهرهای بزرگ جنوب کشور.

تأسیس شرکت پتروشیمی‌ ایران

در این دهه صنعت پتروشیمی‌ ایران بطور رسمی‌شروع به شکل‌گیری کرد. شرکت ملی صنایع پتروشیمی‌ ایران (NPC) در سال ۱۳۴۳ تأسیس شد تا تولید محصولات پتروشیمی‌ را در کشور توسعه دهد.

در ابتدا، صنعت پتروشیمی‌ ایران بیشتر به تولید محصولات پایین‌دستی نفت مانند گازهای طبیعی، بنزین، نفت سفید و گازوئیل متمرکز بود.

برخی از محصولات پتروشیمی‌ در این دوران بطور مستقیم از نفت خام و گاز طبیعی استخراج می‌شدند. این محصولات بیشتر به نیازهای داخلی کشور، به‌ ویژه در صنایع سوخت و انرژی پاسخ می‌دادند.

گاز طبیعی به‌ عنوان منبع اصلی خوراک پتروشیمی، در فرآیند تولید مواد شیمیایی به کار می‌رفت. محصولات تولیدی شامل اتیل، پروپیلن، آمونیاک و اوره، بنزن، تولوئن، زیلین می‌شدند.

دهه ۵۰ خورشیدی؛ ملی شدن صنعت نفت!

در آغاز این دهه برنامه‌های اقتصادی توسعه کشور یکی پس از دیگری رکوردهای تحقق اهداف را در جنبه‌های مختلف می‌شکستند. قدرت اقتصادی و نظامی ایران ارتقاء چشمگیری یافته و این عوامل در سایه اضمحلال تدریجی بریتانیا و اتحاد استراتژیک با آمریکا، پادشاهی ایران را به بازیگر اول منطقه بدل کرده و اسباب رشک همسایگان خود شده بود. حال وقت آن رسیده بود که رویای دیرینه مردم ایران یعنی ملی کردن صنعت نفت و در اختیار گرفتن و کنترل کامل منابع و منافع آن جامه‌ی عمل بپوشد.

اکنون ابتکار عمل در دست ایران قرارداشت. ۴ بهمن ۱۳۵۱ محمدرضا شاه پهلوی که به همراه ملکه فرح در اجتماع چند هزار نفری در استادیوم سرپوشیده آریامهر سخنرانی می‌کرد خطاب به شرکت‌های عضو کنسرسیوم گفت:

«… ما مردمانی هستیم که به امضاء خودمان پایبندیم. نتیجه! دو راه پیش رو دارید. اول اینکه تا ۱۹۷۹ یعنی ۶ سال دیگر، کمپانی‌های نفتی موجود در ایران (کنسرسیوم) به کارشان ادامه دهند به شرطی که درآمد هر بشکه نفتی که به ما می‌رسد از درآمد کشورهای عربی کمتر نباشد. دوم، قدرت صادرات ایران بشود ۸ میلیون بشکه در روز! (تغییر در قرارداد) و اگر اینطور نشود. راه دوم پیش می‌آید: در ۱۹۷۹ قرارداد ما خاتمه پیدا خواهد کرد و شرکت‌های فعلی باید بروند در صف طولانی که بعدها برای نفت ما شکل می‌گیرد بایستند تا بهشان نفت بدهیم.»

در نتیجه این سخنرانی، پرویز مینا مدیر روابط بین‌الملل شرکت نفت رسماً به شرکت‌های عضو کنسرسیوم اولتیماتوم داد که اگر در قرارداد ۱۹۵۴ تجدید نظر نشود، این قرارداد تمدید نخواهد شد.

شرایط ایران آن زمان به این شرح است:

از امروز تمام امور نفتی به ایران واگذار می‌شود و این شرکت‌ها فقط می‌توانند خریدار نفت باشند، البته در مقابل از تخفیف مناسب نسبت به سایر کشورها بهره مند خواهند بود.

متعاقباً شاه در ۵ تیرماه ۱۳۵۲ (۲۶ ژوئن ۱۹۷۳) طرح تغییر در وضعیت قرارداد نفت را امضاء کرده و جهت تصویب به مجلس شورای ملی و مجلس سنا فرستاد. طرح مربوطه در ۸ امرداد به تصویب رسید و در تاریخ ۹ امرداد ۱۳۵۲ نفت ایران در عمل و واقعیت ملی شد.

شاه ایران با تکمیل پازل توانمندسازی کشور، تفاوت دو نگاه عوامفریبانه و واقع‌بینانه در موضوع ملی کردن صنعت نفت را به روشنی به تصویر کشید.

یکی نگاهی متکی بر هیاهو و جنجال پوپولیستی و دیگری مبتنی بر اقدامات وطنپرستانه و عملگرایانه؛ شاید به همین دلیل بوده و هست که هواداران جبهه «ملی» هیچگاه با نهاد پادشاهی بی‌حساب نمی‌شوند.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۸ / معدل امتیاز: ۴٫۶

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=363074