کیانوش سنجرى روزنامهنگار و فعال سیاسی در اعتراض به جمهوری اسلامی و علیه بازداشتهای فعالان سیاسی و برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران خودکشی کرد. وی پیش از گرفتن جان خود، در پیامی در شبکه ایکس خواستار آزادی چهار زندانی سیاسی شده بود.
کیانوش سنجری که از ۱۷ سالگی و در جریان جنبش دانشجویی دهه هفتاد سالهای زیادی از عمر خود را در زندان بسر برد، صبح چهارشنبه ۲۳ آبان با انتشار پیامی در شبکه ایکس نوشت: «اگر تا ساعت هفت امروز فاطمه سپهری، نسرین شاکرمی، توماج صالحی و آرشام رضایی از زندان آزاد نشوند و خبر آزادیشان در سایت خبری قوه قضاییه منتشر نشود، من در اعتراض به دیکتاتوری خامنهای و شرکایش به زندگیام پایان خواهم داد.»
وی در ادامه پیام خود اظهار امیدواری کرد که شاید این اقدام «تلنگری» باشد.
پس از آن و در ساعت ۷ و بیست دقیقه شب وی با انتشار عکسی از پل حافظ در حساب کاربری خود نوشت: «الوعده وفا. هیچکس نباید به خاطر بیان عقایدش زندانی شود. اعتراض حق هر شهروند ایرانیست. زندگی من پس از این توئیت به پایان خواهد رسید اما فراموش نکنیم که ما برای عشق به زندگی جان داده و میدهیم، و نه مرگ. آرزومندم روزی ایرانیان بیدار و بر بردگی چیره شوند. پاینده ایران.»
وی با پریدن از پل حافظ جان باخت و ویدئویی نیز در همین زمینه در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. این ویدئو که توسط فردی تهیه و پخش شده که با تغییر صدایش در آن با اعلام تاریخ میگوید: «یکی خودش رو از بالای پل انداخته پایین» شک و تردیدهایی را در ارتباط با «خودکشی» این روزنامهنگار برانگیخته است که چه بسا اکانت وی در دست نیروهای امنیتی بوده و به دلیل مواضع صریح وی که در حمایت از مردم و همچنین پادشاهی و پهلویها صحبت میکرده، او را به قتل رسانده و برای خودکشی قلمداد کردن آن زمینهسازی کردهاند. آنهم در شرایطی که هم خود سنجری میدانسته از یکسو با تهدید وی هیچ زندانی آزاد نخواهد شد و از سوی دیگر و مهمتر از همه، جمهوری اسلامی در ضعیفترین دوران خود بسر میبرد و امید به تغییر در جامعه افزایش یافته است.
کیانوش سنجری با نام اصلی مهدی سنجریباف ندر ۲۰ شهریور ۱۳۶۱ در تهران به دنیا آمد. وی در اولین سالگرد ۱۸ تیر ۱۳۷۸ بازداشت و به زندان انفرادی فرستاده شد. پس از آن نیز به دلیل فعالیتهایش چند بار دستگیر و در بازداشتگاههاى ۵۹ سپاه و ٢٠٩ وزارت اطلاعات بازجویی و شکنجه شد.
وی سپس در سال ۱۳۸۶ از کشور خارج شد و مدتی در نروژ بود و پس از آن به آمریکا رفت و مدت ۸ سال به عنوان خبرنگار حوزه حقوق بشر با شبکه صدای آمریکا همکاری نمود تا اینکه در سال ۹۵ به عشق مادرش و میهن به ایران بازگشت و چند روز بعد از ورود به کشور بازداشت و به ۱۱ سال زندان (پنج سال حبس تعزیری، ۶ سال حبس تعلیقی) و دو سال ممنوعالخروجی محکوم شد. او پس از تحمل سه سال زندان آزاد گشت.
کیانوش سنجری پس از آزادی در امردادماه ۱۴۰۰ گفت که در دوره حبس به صورت اجباری او را در بیمارستان روانی امینآباد بستری کردند و در این مدت علاوه بر تحمل ۹ بار بیهوشی مجبور به تحمل درمان اجباری با شوک الکتریکی شده بود.
به نوشته «دادبان» که مسائل حقوق بشری را پوشش میدهد «او سابقه دستکم ۹ بار بازداشت، زندانیشدن و حبس در سلول انفرادی را دارد و در گفتگوهایی با رسانهها از شکنجه خود در تیمارستان امینآباد گفته بود: «من بارها تجربه زندان داشتم ولی بدترین و ددمنشانهترین تجربه، حضور در بیمارستان رازی یا همان امینآباد بود که من را با پابند به آنجا بردند و کنار بیماران روانی قرار داده بودند و به من آمپول تزریق کردند که یک هفته فک من را از کار انداخت. این اوج قساوت بود. میخواستند مرا کاملا منکوب کنند. من سالم بودم. من حتی قرص افسردگی هم مصرف نمیکردم. پس از این اتفاق، به بیماریهای بدی مبتلا شدم.»
اعزام معترضان به بیمارستانهای روانی یکی از شکنجههای جمهوری اسلامی است که تا کنون بسیاری از جوانان از جمله دختران معترض به حجاب اجباری را در چنین مراکزی به اسارت فرستاده و شماری از آنان در این «درمانگاه»ها حتی جان خود را از دست دادهاند.