بسازیم یا ویرانی را ادامه دهیم؟

یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ نوامبر ۲۰۲۴


پیام فتوحیه‌پور -پس از اینکه شاهزاده رضا پهلوی اعلام کردند که رهبری دوران گذار را به عهده گرفته‌اند، بسیاری از ما شاد شدیم. بسیاری از ما گفتیم بالاخره در دورانی که ابزار و امکان فرآیندهای دموکراتیک وجود ندارند، می‌توانیم به وضعیتی منسجم برسیم تا به عنوان یک ملت فردی را در جایگاهی ملی برای نمایندگی خود برای دوران بحرانی گذار داشته باشیم. می‌توانیم رسمیت و انسجام هویت سیاسی کلان و فراگیر خود را به عنوان یک ملت در جامعه بین‌الملل تثبیت کنیم.  می‌توانیم در فردای پایان جمهوری اسلامی به نظم سیاسی لازم به عنوان نقطه‌ی عزیمت به سمت تشکیل نظامی دموکراتیک، برسیم. کسی هم این مسئولیت را پذیرفته که گرایش حزبی و سیاسی ندارد،‌ متعهد به تمامیت ارضی، دموکراسی و حقوق بشر است و خواسته‌اش جذب و اتحاد حداکثری است.

پیام فتوحیه‌پور

اما این دریافت همه‌ی ما نبود. اساتیدی از گوشه و کنار جهان فریاد برآوردند که هیهات خلایق که ما دورخیز کرده بودیم که برایتان آزادی و دموکراسی و خوشبختی و حقوق بشر و فلان و بهمان بیاوریم و ولی صد افسوس و درد و فغان که این آقا آمد و کار و برنامه‌ی ما را خراب کرد.

عرض می‌کنیم:‌ خوب چرا زودتر نگفتید؟‌ شاهزاده رضا پهلوی هم که دچار خودآزاری نیست که خودش را گرفتار مسئولیت دوران گذاری کند با فهرستی بلند از ابرمسئله‌ها، ششصد هزار نفر نیروی مسلح بلاتکلیف، اقتصاد نابود و ورشکستگی فراگیر تقریبا تمام بانک‌ها، زیرساخت‌های بنیادی معدوم شده، بحران‌های مختلف امنیتی و فساد نهادینه شده در تمام اجزا و سطوح تشکیلات دولتی و حکومتی موجود. شما بودید که می‌گفتید ما برویم کنار که توی دست و پایتان نباشیم. بفرمایید جلو! برنامه‌تان چیست؟

عرض می‌کنیم: بسیار خوب بفرمایید. چه باید کرد؟

فی‌الفور یک تغار سالاد کلمات می‌گذارند جلویت،‌ پر از اسم‌های عام و افعالی که با ب شروع می‌شوند:‌ بشوند، بکنند، بروند، بمانند، بیایند، بنمایانند، برسند، و الخ.

عرض می‌کنیم که اگر ممکن است دو سه تا اسم خاص هم بگویید که بفهمیم این بشوند و بکنند و بروند و بیایندها را بالاخره چه فاعل‌های مشخص و روشنی قرار است انجام دهند. یا حداقل دو سه تا جمله هم بگویید که در آنها از افعال می‌شوم و می‌کنم و می‌روم و می‌مانم و می‌رسم و امثالهم استفاده شده باشد.

طوری به آدم نگاه می‌کنند که انگار آل دیده باشند. چوب هری‌پاتری خودشان را در می‌آورند و در آسمان تکانی می‌دهند و می‌فرمایند: اکسپکتو جامعه مدنی،‌ ویگاردیوم نهاد‌های مدنی و صنفی، آلارته اقلیت‌ها…

عرض می‌کنیم: استاد! این تغار سالاد کلمات دیگر جا ندارد. لازم نیست کاهو و خیار و گوجه بیشتری بریزی.

فریاد می‌فرمایند: مصدق! بیست و هشت مرداد! توسعه‌ی آمرانه نمی‌خواستیم! انقلاب ما را دزدیدند! ساواک مرا آویزان کرد! زده شعله در چمن در  شب وطن خون ارغوان‌هااااا. تو ای بانگ شورافکن تا سحر بزن شعله تا کران‌هااااا. لالای لا لالا لالای لا لالا لالای لالای لالای لای.

عرض می‌کنیم: قربانِ شما! کاری ندارید؟ ما رفتیم. شاهزاده‌ جان. لطفا دنده را چاق کنید.

*پیام فتوحیه‌پور مدیر مهندسی کیفیت، دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی پزشکی و کارشناسی ارشد بازاریابی الکترونیک ساکن سیاتل آمریکا

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۲ / معدل امتیاز: ۳٫۹

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=363579