بهروز فتحعلی – در تحلیل آینده سیاسی ایران، بررسی مدلهای حکومتی نشان میدهد که توسعه پایدار و تضمین انسجام ملی نیازمند چارچوبی است که نه تنها بر اصول مدرن و مشارکتی تأکید کند، بلکه خطرات برقراری دموکراسی بدون ایجاد پیشزمینه های ضروری آن را نیز در نظر بگیرد. چنین چارچوبی را میتوان در مدل پادشاهی پهلوی متصور شد چرا که نظام پادشاهی پهلوی به ویژه در زمان محمدرضا شاه فقید نشان داد که ظرفیت آن را دارد که در عین حفظ انسجام ملی و با تأکید بر مدرنیته و شایستهسالاری، کشور را در مسیر توسعه و ترقی سوق دهد.
قدر مسلم آن است که مدل پادشاهی پهلوی نیازمند اصلاحات ساختاری ضمن بهرهگیری از تجربیات تاریخی است تا بتوان از تکرار مشکلات گذشته اجتناب ورزیده و از خطرات ناشی از برقراری یک دموکراسی ناکارآمد پیشگیری نمود.
تمرکز بر توسعه
پیشنیاز موفقیت یک نظام
تجربه دوران پهلوی نشان داد که تمرکز بر توسعه اقتصادی و زیرساختی به عنوان پیششرط بالا بردن استاندارد زندگی شهروندان و پیشبرد آبادانی کشور عمل میکند.
اصلاحات گستردهای مانند انقلاب سفید، گسترش زیرساختهای ارتباطی و صنعتی و متحول ساختن سیستم های آموزشی در دوران محمد رضا شاه پهلوی با توجه به همین سیاست تمرکز بر توسعه بود که ممکن شد.
توسعه پایدار در ایران آینده در صورتی امکانپذیر خواهد بود که نظام پادشاهی مدرن با تکیه بر نفوذ شاه به عنوان ناظر و پشتیبان سیاستگذاریهای کلان بر این سه ستون اصلی استوار باشد:
۱- زیرساختهای فیزیکی و صنعتی: گسترش حمل و نقل، انرژی و فناوری به عنوان موتور محرکه اقتصاد ملی.
۲- سرمایه انسانی: آموزش و پرورش نسل جدید برای تربیت نخبگان و متخصصانی که بتوانند توسعه را هدایت کنند.
۳- ثبات سیاسی: محیط اجتماعی امن و پایدار که امکان سرمایهگذاری و رشد اقتصادی را فراهم نماید.
خطرات برقراری دموکراسی بدون ایجاد پیشزمینههای ضروری آن
درسی از عراق
دموکراسی هرچند در تئوری به عنوان ابزاری برای مشارکت مردمی و حاکمیت قانون شناخته میشود، اما در عمل میتواند بدون وجود پیشزمینههای لازم به نتایج فاجعهبار منجر شود.
برای مشاهده نتایج فاجعهبار یک چنین دموکراسی ناکارآمدی کافیست نگاهی به تجربه عراق بیاندازیم.
در این کشور پس از سرنگونی رژیم بعثی صدام دموکراسی بی در و پیکری سر برآورد که به سرعت به رقابتهای قومی و مذهبی دامن زده و انسجام ملی را غیرممکن ساخت. امری که به نوبه خود مانع توسعه اقتصادی گردید و راه را برای فساد و اختلاسهای بزرگ حکومتی باز کرد. نتیجه معکوس دیگر این دموکراسی ناکارآمد، تصویب قوانین ارتجاعی و تقویت گرایشهای افراطی در جامعه عراق شد.
یک نظام حکومتی باید بتواند با فراهم ساختن زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، روند فرآیند دموکراتیک را مدیریت نماید. اگر چنانچه نهاد حکومتی در یک کشور فاقد ظرفیتهای لازم برای استفاده صحیح از دموکراسی باشد، خود به ابزاری برای تعمیق اختلافات و بیثباتی تبدیل خواهد شد. از همین روست که در ایران آینده نیز برقراری دموکراسی بدون فراهم ساختن پیشزمینههای ضروری آن نه تنها به پیشرفت جامعه نخواهد انجامید بلکه خطر واپسگرایی و ایجاد تفرقه و آشوبهای داخلی را افزایش خواهد داد.
مدل پادشاهی
توسعه همراه با مشارکت کنترل شده
از مزایای نظام پادشاهی در ایران پس از جمهوری اسلامی که با واقعیتهای فرهنگی و اجتماعی ایران مطابقت دارد، وجود شاه به عنوان محوری برای یکپارچگی ملت، حرکت در مسیر توسعه، رواداری اجتماعی و ارائه ترکیبی از تمرکزگرایی و مشارکت تدریجی مردم در عرصه سیاسی خواهد بود. این مشارکت که بر حسب رشد و بلوغ سیاسی و درک بیشتر و عمیقتر از دموکراسی افزایش مییابد، امکان بروز هرگونه هرج و مرج در جامعه را بسیار کاهش خواهد داد.
شاخصههای اصلی نظام پادشاهی از این قرار است:
۱- شاه بهعنوان ناظر ملی: شاه، بجای دخالت مستقیم در امور اجرایی، به عنوان نماد ثبات و وحدت عمل نموده و مسیر توسعه کشور را هدایت میکند.
۲- نهادهای تخصصی: فرآیند تصمیمگیری و سیاستگذاری به نهادهای تخصصی واگذار میشود که بر اساس شایستهسالاری عمل میکنند و نه بر اساس گرایشهای سیاسی یا قومی.
۳- مشارکت تدریجی مردم: مشارکت سیاسی مردم بهصورت تدریجی و کنترلشده گسترش مییابد تا آنکه جامعه به بلوغ لازم برای مدیریت دموکراسی برسد.
نقش توسعه در جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته
یکی از مهمترین ابزارهای پیشگیری از مشکلات دموکراسی ناکارآمد، تمرکز بر توسعه اقتصادی و اجتماعی است. وقتی جامعهای به سطح بالایی از رفاه و آموزش دست یابد، خطر سوء استفاده از ابزارهای دموکراتیک در آن کاهش مییابد. در این زمینه، نقش کلیدی شاه را میتوان چنین برشمرد:
۱- تضمین ثبات: ثبات سیاسی و اقتصادی بهعنوان پیششرط هرگونه مشارکت سیاسی توسط شاه تضمین میشود.
۲- سرمایهگذاری در آموزش: پشتیبانی شاه به عنوان ناظر از توسعه سیستمهای آموزشی به ویژه در مناطق محروم به توانمندسازی نسل جدید و کاهش آسیبپذیری آنان در برابر گرایشهای افراطی کمک می کند.
۳- تقویت هویت ملی: شاه با تأکید بر ایرانگرایی و وحدت ملی، انسجام اجتماعی را تقویت نموده و از تقسیمات قومی و مذهبی جلوگیری مینماید.
دموکراسی مطلق
خطر رهبری جمعی و اتخاذ قوانین ناپایدار
یکی از بزرگترین مشکلات دموکراسی مطلق و غیرقابل کنترل، خطر تبدیل فرآیند تصمیمگیری به نزاعهای جناحی و تصویب قوانین ناپایدار است. در چنین سیستمی، امکان آنکه گروههای مختلف برای کسب قدرت، منافع ملی را قربانی کنند بسیار بالاست.
پیامد فاجعهبار دیگر دموکراسی مطلق در ایران، با توجه به تنوع قومی و مذهبی و تاریخچه عملکرد احزاب و گروههای تجزیهطلب، تضعیف انسجام کشور خواهد بود.
نظام شاهنشاهی با تمرکز بر برنامهریزی کلان و بهرهگیری از نخبگان از بروز این خطرات جلوگیری خواهد کرد. شاه به عنوان یک مقام بیطرف، از انحراف سیاستها به سمت گرایشهای جناحی جلوگیری کرده و تضمینکننده اجرای سیاستهایی پایدار و استراتژیک به نفع کشور خواهد بود.
نتیجهگیری
پادشاهی مدرن، چارچوبی برای توسعه و ثبات
نظام پادشاهی با تأکید بر حرکت به سوی توسعه پایدار و درک خطرات برقراری دموکراسی بدون ایجاد پیشزمینههای لازم آن، شکل حکومتی واقعبینانه برای آینده ایران است. شاه به عنوان نماد وحدت و ثبات عهدهدار رهبری کلان کشور در مراوده با نخبگان و مردم خواهد بود، در حالی که فرآیندهای اجرایی به نهادهای تخصصی واگذار خواهد شد.
پادشاهی مدرن با تمرکز بر توسعه اقتصادی، آموزش نسل جدید و تقویت هویت ملی، نه تنها از تجربههای موفق گذشته بهرهمند خواهد شد، بلکه از تکرار اشتباهات ناشی از دموکراسی ناکارآمد جلوگیری خواهد کرد. این مدل که ترکیبی از مدرنیته، شایستهسالاری و مشارکت تدریجی خواهد بود، به استناد دستاوردهای دو پادشاهی پهلوی، یگانه راه تضمین شدهای است که میتواند شکوفایی ایران در قرن بیست و یکم را نیز فراهم آورد.
*بهروز فتحعلی فعال و تحلیلگر سیاسی و عضو سابق «حزب توده ایران»