حجاب اجباری نماد بارز ناکارآمدی و سرکوبگری جمهوری اسلامی

دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳ برابر با ۰۲ دسامبر ۲۰۲۴


محمد خوش بیان – از نخستین روزهای استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران، سیاست الزام به پوشش اسلامی به یکی از نمادهای برجسته سرکوب اجتماعی و محدود ساختن آزادی‌های فردی تبدیل شد. این سیاست که تحت لوای ترویج ارزش‌های اسلامی به اجرا درآمد، نه‌تنها ابزار تحمیل ایدئولوژی حکومتی، بلکه ابزاری برای کنترل گسترده بر جامعه و به‌ ویژه زنان بوده است.

پیامدهای ویرانگر این رویکرد، آزادی‌های فردی، بنیان‌های اخلاقی و فرهنگی و حتی انسجام اجتماعی کشور را عمیقاً در سایه قرار داده است. پس از فاجعه بهمن۱۳۵۷، رهبران جمهوری اسلامی تلاش کردند تا نظام جدید خود را در قالبی مذهبی تعریف کرده و تحکیم بخشند. از نخستین اقدامات رسمی، فرمان روح الله خمینی مبنی بر لزوم پوشش اسلامی در محیط‌های اداری بود که در فاصله‌ای کوتاه به کلیه عرصه‌های عمومی گسترش یافت. این سیاست از همان ابتدا با مقاومت بخش وسیعی از جامعه، به‌ ویژه زنان، روبرو شد. زنان ایرانی که پیش از انقلاب آزادی انتخاب پوشش داشتند، اجبار جدید را به‌ مثابه نقض آشکار حقوق خود و تحقیر شخصیت و کرامت انسانی‌شان تلقی کردند. این اقدام نه‌تنها با اصول اولیه حقوق بشر مغایرت داشت، بلکه حتی از منظر بسیاری از متفکران اسلامی نیز فاقد توجیه شرعی بود. اجرای این سیاست به ایجاد ساختارهای نظارتی چون گشت ارشاد انجامید که مأموریت اصلی آن سرکوب شهروندان به بهانه رعایت حجاب بود. رفتار تحقیرآمیز این نیروها و ارتکاب خشونت‌های سازمانیافته، از جمله حادثه تکان‌دهنده قتل مهسا امینی در سال ۱۴۰۱، موجی از اعتراضات گسترده را در کشور برانگیخت. این اعتراضات نشان‌دهنده نارضایتی عمیق مردم از سیاست‌های سرکوبگرانه جمهوری اسلامی و خواست عمومی برای تغییر است.

علاوه بر ایجاد فضای امنیتی و افزایش خشونت علیه زنان، این سیاست به کاهش مشارکت زنان در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی منجر شده است. بسیاری از زنان به دلیل محدودیت‌های ناشی از این اجبار امکان فعالیت در عرصه‌های عمومی را از دست داده و به انزوا کشیده شده‌اند. این مسئله تأثیرات مخربی بر توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور داشته و موجب هدر رفتن نیروی انسانی ارزشمند شده است.

تاریخ معاصر ایران دوره‌ای از رشد و پیشرفت زنان را در دوران پهلوی تجربه کرده است که با سیاست‌های نوین اجتماعی و فرهنگی آن  دوره امکان‌پذیر شد. اقدامات اصلاحی همچون اعطای حق رأی به زنان، گسترش آموزش عالی، تسهیل اشتغال و آزادی انتخاب پوشش، زمینه را برای مشارکت گسترده زنان در عرصه‌های مختلف فراهم کرد. این دوره که در آن آزادی پوشش بخشی از حقوق شهروندی بود، زنان ایرانی را قادر ساخت در حوزه‌های علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی به موفقیت‌های چشمگیر دست یابند. چنین آزادی‌هایی به جایگاه زنان در جامعه اعتبار بخشید و پایه‌های رشد و توسعه کشور را تقویت کرد.

اعتراضات گسترده سال‌های اخیر، به‌ویژه پس از قتل مهسا امینی، نشان‌دهنده عزم جدی مردم برای پس گرفتن حقوق خود است. این اعتراضات که بطور خاص توسط زنان رهبری شده است، تنها مخالفت با حجاب اجباری نیست، بلکه خواستی بنیادین برای پایان دادن به سیاست‌های سرکوبگرانه و بازگشت به اصول آزادی و کرامت انسانی است.

سیاست حجاب اجباری به‌ عنوان یکی از نمادهای بارز ناکارآمدی و سرکوبگری جمهوری اسلامی نشان داده است که اجبار و تحمیل نمی‌تواند به تقویت ارزش‌های اخلاقی یا فرهنگی منجر شود. این سیاست برخلاف ادعای مدافعانش، نه‌تنها جامعه را اخلاقی‌تر نکرده، بلکه با ایجاد شکاف عمیق میان حکومت و ملت، بی‌اعتمادی گسترده‌ای را رقم زده است.

تجربه دوران پهلوی نشان داد که با احترام به حقوق فردی و آزادی‌های اجتماعی، می‌توان جامعه‌ای بالنده و پویا ایجاد کرد. بازگشت به چنین اصولی که در آن انتخاب آزاد و کرامت انسانی در اولویت قرار دارد، گامی اساسی برای ساختن آینده‌ای روشن‌تر از گذشته برای ایران خواهد بود. جامعه ایران، با تاریخ و فرهنگ غنی خود شایسته حکومتی است که بجای سرکوب و اجبار، آزادی و احترام به حقوق بشر را سرلوحه قرار دهد. پایان دادن به سیاست حجاب اجباری و دیگر سیاست‌های سرکوبگرانه، مسیری ضروری برای بازسازی اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی کشور است. آنچه در دوران پهلوی آغاز شد، الگویی ارزشمند از حکومت مبتنی بر توسعه و احترام به حقوق فردی است که می‌تواند به‌ عنوان چراغ راهی برای آینده‌ای بهتر مورد توجه قرار گیرد.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۸ / معدل امتیاز: ۴٫۴

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=364586