در جلسه ماه نوامبر «نشست اندیشه، هنر و ادب» سیاوش جمالفر روانشناس، نویسنده و مترجم به معرفی کتاب خود با عنوان «روانکاوی مهاجر» پرداخت. عباس فیض از گردانندگان این نشستها با معرفی سخنران توضیح داد که وی مشاور روانشناس و عضو جامعه روانکاری انگلستان است و در دانشگاه تبریز تدریس کرده است. فعالیت کنونی این روانشناس ارائه تحلیلهای روانشناختی در جوامع انگلیسی و ایرانی است. وی دارای تألیفات و ترجمههای متعدی از جمله ترجمهی کتاب «غلبه بر افسردگی و زمینه مشاوره و رواندرمانی» است.
سیاوش جمالفر در ابتدای سخنرانی چکیدهای کلی از علم روانشناسی معاصر ارائه داد و از این نکته شروع کرد که روانشناسی علم رفتار است. تمام روانشناسان و نظریهپردازان روانشناسی علمشان را به کار بردند تا بدانند که رفتار انسانی از کجا سرچشمه میگیرد، چگونه به وجود میآید و چگونه میتوان رفتار انسان را تغییر داد. یعنی رواندرمانی شناخت رفتار و تغییر رفتار انسان است.
وی گفت: وقتی صحبت از روانشناسی و رواندرمانی میکنیم بلافاصله نام زیگموند فروید روانکاو معروف اتریشی به خاطرمان میآید. فروید معتقد است که رفتار آدمی خود را در سه سطح نشان میدهد: یکی سطح هشیاری، دیگری سطح نیمههشیاری و سوم سطح ناهشیاری. سطح هشیاری همان است که ما همه در همینجا و در یک محیط قرار داریم و من حرف میزنم و شما هم صدای مرا میشنوید. سطح نیمههشیاری چیزیست که ما در حال حاضر به آن آگاهی نداریم ولی به محض اینکه اشارهای به آن بکنیم یا جرقهای به آن بزنیم بلافاصله در ذهن ما حاضر میشود. و اما سطح ناهشیاری سطحی است که ما به راحتی به آن دسترسی نداریم مگر با روشهای خاص رواندرمانی که به ما کمک میکند تا آنها را به سطح هشیاری منتقل کنیم که کار راحتی نیست و احتیاج به افراد متخصص و پیگیری دارد.
نویسنده سپس ادامه داد که روانشناسان دیگر هم تئوریهای خودشان دارند مانند آبراهام مزلو که رفتار انسانی را بر اساس نیازهایش طبقهبندی هرمی میکند. او معتقد است که نیازهای فیزیولوژیک و اساسی در پایه هرم قرار دارند و تا زمانی که این نیازها برطرف نشوند نیاز بعدی که نیاز ایمنی است آشکار نمیشود؛ تا زمانی که نیاز ایمنی رفع نشود نیاز عشق و تعلق خاطر ظاهر و رفع نمیشود؛ به دنبال رفع این نیاز، نیاز عزت نفس مطرح میشود و آخرین بخش، یعنی راس هرم نیاز شناخت و زیباییشناختی است.
جمالفر بعد از این قسمت مجدداً به فروید برگشت و بطور مختصر به چند تئوری دیگر او پرداخت از جمله عقده اُدیپ. بر اساس این تئوری پسران علاقه زیادی به مادر پیدا میکنند و پدر را به عنوان رقیب خود میپندارند و در نتیجه دارای عقده اُدیپ میشود. نام این رفتار برگرفته از یک شخصیت اسطورهای یونانی است که از حسادت پدرش را میکشد و با مادرش ازدواج میکند. در دختر هم به همین ترتیب عقدهای به نام الکترا ممکن است وجود داشته باشد که پدر مورد علاقه است و مادر رقیب دختر به شمار میرود.
پس از این مقدمه سیاوش جمالفر به معرفی کتاب خود «روانکاوی مهاجر» پرداخت و توضیح داد که در این کتاب ابتدا انواع مهاجرت به دلایل مختلف را توضیح داده ولی روی دو نوع بیشتر متمرکز شده است. انواع دلایلی که وی برای مهاجرت برشمرده عبارتند از: ۱-مهاجرت به علل سیاسی، ۲-مهاجرت به علل اجتماعی، ۳-مهاجرت با انگیزه ماجراجویی، ۴-مهاجرت به علل فامیلی، ۵-مهاجرت به علل ورزشی، ۶-مهاجرت به علل هنری، ۷-مهاجرت به علل جنسیتی، ۸-مهاجرت به علت اعتقادات مذهبی.
وی سپس گفت که منظور از مهاجرت در این کتاب بیشتر مهاجرت از ایران به انگلستان است. البته مهاجرت میتواند به همه نقاط دنیا باشد. مهاجرت بطور کلی به این معناست که انسان از وطن خودش، جایی که زاده و بزرگ شده به کشوری برود و در آنجا استقرار یابد و زندگی جدیدی را شروع کند و این امر برای همه ما که در این نشست حضور داریم موضوع آشنایی است.
سخنران ادامه داد که او در این کتاب به مهاجرت با انگیزه ماجراجویی و سیاسی بیشتر تاکید کرده است.
مهاجرت برای ماجراجویی به این دلیل است که فرد ماجراجوست و میخواهد زندگی را در کشوری دیگر غیر از وطن خود که شکل و مختصات دیگری دارد تجربه کند. این فرد به دلخواه و با تصمیم آگاهانه خودش رنج مهاجرت را بر خود هموار کرده و با هدف و انگیزه و تصمیم شخصی آن را برگزیده است. در نتیجه این فرد هر نوع ناراحتی و دشواری و ناملایمتی را در مسیر مهاجرت میپذیرد و با آنها مدارا میکند.
نوع دیگر مهاجرت به دلیل سیاسی است. در این نوع مهاجرت فرد بجای اینکه به دنبال ماجراجویی باشد ماجرا به دنبال اوست. یعنی ماجرا و ماجراهایی باعث میشود که فرد به مهاجرت مبادرت کند و از وطن خودش دور شود و به جایی دیگر برود که آشنایی به آن ندارد و شکل دیگری از زندگی در آنجا حاکم است که باید با آن مدارا کند. از آنجا که این فرد به دلخواه دست به مهاجرت نزده بلکه به اجبار تن به آن داده و ماجرایی پشت این حرکت هست، مدارا کردن با مشکلات و ناملایمتیهایی که در مسیر مهاجرت با آنها روبرو میشود برایش دشوار است.
وی ادامه داد که در این کتاب چند نمونه از زندگی افرادی را که به انگلستان مهاجرت کردهاند آورده است. داستان زندگی این افراد در سه قمست تنظیم شده است: زندگی آنها در ایران؛ زندگی در مسیر مهاجرت از ایران به انگلستان و زندگی آنها در انگلستان.
سخنران افزود که او در این کتاب ده مورد از زندگی این مهاجران را آورده است. این ده مورد میتوانند معرف مهاجرانی باشند که جهت مشاوره به او مراجعه کرده وداستان زندگیشان را تعریف کردهاند. و از آنجا که بیشتر ما مهاجر هستیم شاید موقع خواندن کتاب احساس کنیم که برخی داستانها بیان حال خود ماست در حالی که اینطور نیست. همه اسامی در این ماجراها مستعار هستند.
در این قسمت سیاوش جمالفر برخی از این داستانها را با توضیحاتی بازخوانی کرد. مورد مشترکی که در میان تعریفکنندگان این داستانها که رفتار ناهنجار و غریبی در مهاجرت پیدا کرده بودند، به چشم میخورد، اصرار آنها بر نداشتن مشکلات روحی و روانی بود آنهم در حالی که یکی از مشخصههای بیماران روحی و روانی همین انکار شدید و تاکید آنها بر نداشتن مشکلات روحی و روانی است.
در یک مورد که نویسنده تعریف کرد، شخصی بر اثر ترک وطن و مشکلات دشوار مسیر مهاجرت و رودررویی با مسائل ثبات و شروع زندگی جدید در کشور میزبان، به شدت دچار شک و سوءظن نسبت به محیط جدید و اطرافیان شده بود و فکر میکرد در اینجا نیز تحت نظر نیروهای امنیتی قرار دارد. کنده شدن از محیط مانوس زندگی– جایی که انسان زاده شده و رشد یافتهاست– و از دست دادن امنیت عاطفیای که نزدیکان به انسان میدهند، میتواند سبب احساس عدم امنیت شدید و سوء ظن نسبت به محیط و اطرافیان جدید شود و این تصورات و توهمات به درجهای برسد که به انزواگزینی بیانجامد که آنهم به نوبه خود مشکلات روحی و روانی را شدت میبخشد.
مورد دیگر اینکه احساس گناه از ترک عزیزان در وطن نیز شرایط روحی و روانی ناراحتکنندهای میتواند در مهاجر به وجود آورد. این احساس میتواند ازجمله به وسواس بیش از حد منجر شود.
بعد از سخنرانی، سیاوش جمالفر به پرسشهای حاضران پاسخ داد.