مهدی نوذر – خاورمیانه شتر آبستنی است که طول دوره حملاش به اندازه تمام روزهای یک سال است و حتی بقدر ساعتی هم از این بار گران رهایی ندارد و محکوم است به تحمل همیشگی این درد و تکرار دائمی این چرخه رنج.
آنچه در بطن این ماده شتر میپوید و میبالد چیزی جز فتنه نیست؛ تا که هربار این فتنه چه بلایی زاید و کدام قوم از کدام جغرافیا را در در کام خود فرو برد! اما گویا این شتر عزیز اینبار و طی یکسال اخیر چندقلو بار برداشته که تا اینجا جنس چندتایی از آنها بر ما مشخص شده است!
تا سال گذشته، کمتر کسی میتوانست باور کند که تنها در عرض چند ماه طومار ورزیدهترین بازوهای نیابتی و گروهکهای تروریستی مزدور در منطقه در چنین مدت کوتاهی در هم بپیچد و پس از اینکه حماس و حزبالله با حذف سران و فرماندهان کلیدیشان در آستانه نابودی کامل قرار گرفتند؛ نوبتِ بازی دوباره به زمین سوریه برسد. کشوری که هنوز آسیبهای حاصل از جنگ داخلی را برطرف نکرده و موقعیت استراتژیک، اتحاد غلط با طرفین غلط و همچنین بیکفایتی و دیکتاتوری حاکمیتاش از آن، یک انبار باروت بالقوه ساخته که با کوچکترین تحریک و تحرکی بیم انفجار مهیباش میرود.
سوریهای که حیاط خلوت روسیه و در مقیاس بسیار کوچکتر جمهوریاسلامی باشد، هرگز از سوی قدرتهای سیاسی دنیا و به ویژه اسرائیل تحمل نخواهد شد تا به عنوان شاهرگ حیات مبارزاتی مقابل خودشان به کار گرفته شود؛ بنابراین از تمام ظرفیتهای موجود درون خودش برای برافروختن آتش اختلافات و ناآرامیها در آن بهره میگیرند تا تمرکز را از ضربات به منافع و موجودیت خود دور کرده و نوک پیکان را به سمت محور مقابل برگردانند.
اما آنچه در این میان، موجب گمانهزنیهایی مبنی بر گشایش مسیرِ براندازیِ حکومت در ایران شده است؛ به عقیده بنده چندان محلی از اعراب ندارد زیرا بازیگران صحنه سیاست دنیا تا به حال نشانهای قطعی دال بر عزم جدی برای کمک به کنار زدنِ جمهوریاسلامی از خود نشان ندادهاند و تقریبا معتقدم اینبار نیز چندان امیدی بر این مدعا نمیرود.
چیزی که از آن با عنوان «خاورمیانه جدید» یاد میشود هرگز منوط به حذف جمهوریاسلامی نبوده و تنها با کماثر کردن اقدامات و بستن و محدود کردن مسیر تحرکاتاش در منطقه هم حاصل خواهد شد. موقعیتی که همین حالا هم با وجود تخریب حداکثری شاکله حماس و حزبالله و کوتاه کردن دستاش از سوریه نسبتاً محقق شده و در سایه دوران تصدی ترامپ قطعیتر هم خواهد شد و البته جمهوریاسلامی هم همواره ثابت کرده که در برابر اقدامات جدی طرفین مقابل، استراتژی جز تاکتیکهای نرمِ عقبرونده! و همچنین اراده و توانِ حقیقی برای حرکات پیشرونده ندارد و به قیمت ماندن در قدرت حاضر است از بیشتر آرمانهای ایدئولوژیک خود دست بکشد.
پس اینکه ما به انتظار بنشینیم تا ببینیم آیا منجیهایی بعد از دمشق به سراغ حکومت مستقر در تهران هم خواهند آمد یا نه انتظاری بیهوده است که تنها باعث ناامیدی و انفعال هرچه بیشترمان خواهد شد.
راه نجات ما و ایران از زیر گامهای خودمان میگذرد و این ماییم که باید با سازماندهی، مدیریت و هدایت صحیحِ موج عظیم خشممان به کمک یک رهبر ملّیگرا، زنگ پایان حکومت دینی اشغالگر کشورمان را به گوش قدرتهای دنیا برسانیم و یک حکومت ملّی و ایرانساز را به عنوان جایگزین معرفی کنیم.