یاد رهروان راه آزادی، ستمکشتگان کانون نویسندگان ایران، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را گرامی میداریم
بیگمان نابخردی و کوربینی سیاسی است اگر اوضاعی را در نظر نگیریم که قتلهای سیاسی خزان سال ۱۳۷۷ بر زمینهی آن رخ داد. حاکمیت جمهوری اسلامی از پس یک دهه از خونینترین سرکوبهای سیاسی تاریخ معاصر ما در دهه ۱۳۶۰ هزاران تن از گردنفرازترین مبارزان حقطلب این آب و خاک را راهی قتلگاهها کرد، فقط در یک قلم نزدیک به ۵ هزار زندانی حکم گرفتهی کتبسته را طی یک ماه از نو در «دادگاهها»ی یکی- دو دقیقهای محکوم به اعدام کرد و به دار کشید، به سرکوب گسترده و روز به روز زنان برخاست، آپارتاید جنسی را به صورت مذهب مختار حکومتی درآورد و سرانجام با گسترش دامنهی سانسور به هر گوشه و کنار این کشور بلازده آخرین روزنههای آزادی بیان را کور کرد، و بدینگونه به گمان خود پهنهی مبارزهی اجتماعی- سیاسی را از مخالف و منتقد و آزادیخواه تهی کرد. نیمهی دههی ۱۳۷۰ حاکمیت سرمست از پیروزی بر هر آنکس که جرئت مخالفت با یکی از واپسماندهترین حکومتها را به خود داده بود، سایهی مرگزای خود را بر سراسر کشور گسترد و به شکار مخالفان در بیرون از مرزها دست برآورد.
در چنین اوضاع و احوالی بود که گروهی از متعهدترین نویسندگان گرد هم آمدند تا به احیای فعالیت یکی از مستقلترین نهادهای آزادیخواه و سانسورستیز سراسر تاریخ ایران، کانون نویسندگان ایران، بپردازند.
متن «ما نویسندهایم»، مشهور به «۱۳۴ نویسنده» حاوی مفهومی بود که حاکمیت در سراسر عمر خود کوشیده بود با سرکوبهای بیسابقهی خود آن را از خاطرهها بزداید، و آن کوشش جمعی برای رسیدن به حقوق فردی و اجتماعی و سیاسی خود بود.
واژهی «ما» اسم رمزی بود که بر زبان آوردن آن حکم مخالفت با استبداد و خودکامگی داشت. نخست، در پردهای از ابهام، اما با نشانههای روشن، به تکزنی پرداختند: سعیدی سیرجانی، غفار حسینی، احمد تفضلی، پیروز دوانی، مجید شریف، احمد میرعلایی، حمید و کارون حاجیزاده و دهها تن دیگر در گمنامی به قتل آمدند و آنگاه، شمشیر از رو بسته و بیپرده، نخست دو تن از منتقدان سیاسی، داریوش فروهر و پروانه اسکندری، را، فقط به جرم نابخشودنی اعلام نظر و مخالفت با سیاستهای حاکم، به فجیعترین وجه سلاخی کردند و سپس در آستانهی نخستین مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران در پاییز ۱۳۷۷، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، اعضای سربلند کانون نویسندگان ایران، را به قتلگاه بردند.
هنگامی که راز جنایت عوامل امنیتی وزارت اطلاعات از پرده بیرون افتاد و ناگزیر از اعتراف شدند، نخست دادگاهی عَلَم کردند، متهمان را بدون حضور خانوادههای قربانیان جنایت و وکیل خانوادهها در دادگاهی سرهم بندی شده شتابزده «محاکمه» کردند، سپس چندی بعد آنها را به مرخصی و تعطیلات ابدی فرستادند و در عوض وکیل شجاع خانوادههای ستمکشتگان، ناصر زرافشان، را به ۵ سال زندان محکوم کردند و به زندان فرستادند: سنگ را بستند و سگ را رها کردند!
اما چنانکه در همهی ۲۶ سالی که بر این جنایت تاریخی گذشته است بارها مکرر کردهایم، اگر هزار سال بر این تبهکاری سیاسی- حکومتی بگذرد هرگز از دادخواهی قدمی واپس نخواهیم گذاشت و خواهان روشنشدن همهی ابعاد این جنایتیم و آزادی بیان و مبارزهی بیتخفیف و بیوقفه با سانسور و طلب جامعهای عاری از ستم و آزادیکشی را چون میراث گرانقدر و فراموشنشدنی محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، بکتاش آبتین و سعید سلطانپور به جان پاس خواهیم داشت.
مطابق مرسوم همهساله روز ۱۶ آذر ساعت ۳ عصر بر مزار جانباختگان راه آزادی در امامزاده طاهر کرج گرد میآییم و مزار محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را گلباران میکنیم.
کانون نویسندگان ایران
۱۵ آذر ۱۴۰۳