محمد خوش بیان – ایران، سرزمین باستانی و خانه تمدنهای کهن، امروز در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ خود قرار دارد. کشوری که زمانی پرچمدار علم، هنر و فرهنگ بود، حال با چالشهایی روبروست که نه تنها آیندهاش بلکه هویت تاریخیاش را تهدید میکند. مردم ایران که در سالهای اخیر با ظلم، فساد و سوء مدیریت مواجه شدهاند، امروز در پی راهی برای بازگشت به هویت ملی و رسیدن به یک آیندهی روشنتر هستند. خیابانهای ایران طی سالهای اخیر شاهد اعتراضات گستردهای بوده است که اعتراض به شرایط موجود تنها بخشی از آن است. اعتراضاتی که نشاندهنده خواست مردم برای بازگشت به روزهای شکوفا و آباد کشور است.
در میان این جنبشها، شعارهایی مانند «رضا شاه، روحت شاد«، «ای شاه ایران، برگرد به ایران» و «ولیعهد کجایی به داد ما بیایی» به وضوح نشان میدهد که مردم ایران، پس از چهل و چند سال تجربه تلخ، به خوبی آموختهاند که تنها راه نجات کشور بازگشت به اصولی است که در دوران پهلوی منجر به شکوفایی و عزت ملی ایران شد. اما در کنار اعتراضات خیابانی، باید به فضای مجازی نیز توجه کرد. در این فضا، ایرانیان آزادیخواه با هشتگهایی چون #شاهزاده_را_صداکن و #جاوید_اعلیحضرت_رضا_شاه_دوم_پهلوی_سوم به شدت از خاندان پهلوی حمایت میکنند. این شعارها نه از روی نوستالژی یا دلتنگی برای گذشته، بلکه از مقایسهای آگاهانه میان وضعیت امروز و دوران پهلوی شکل گرفتهاند.
مردم بهویژه نسل جوان، که شاید تجربه مستقیمی از دوران پهلوی ندارند، امروز با توجه به وضعیت نابسامان کنونی، به وضوح میبینند که ایران تنها زمانی میتواند از بحرانهای کنونی رهایی یابد که به اصول و ارزشهایی بازگردد که در آن دوران پیاده میشد. در چنین شرایطی، نیاز به رهبری ملی بیش از پیش احساس میشود. رهبری که قادر باشد کشور را از وضعیت بحرانی کنونی نجات دهد و به مسیر پیشرفت و توسعه هدایت کند. فردی که بتواند وحدت ملی را برقرار کند و با درک عمیق از هویت ایرانی، مردم را حول یک هدف مشترک متحد سازد. این نیاز به رهبری تنها از سوی شخصیتی برآورده میشود که با پیشینهاش در تاریخ ایران ارتباط عمیقی دارد و قادر است پل ارتباطی میان گذشتهای پرافتخار و آیندهای روشن بسازد. ایران امروز، با آنکه در گرداب فساد و ناآرامی غرق شده است، اما در دل خود این ظرفیت را دارد که دوباره به جایگاه شایستهاش بازگردد. با این حال، این بازگشت به پیشرفت و شکوفایی تنها زمانی ممکن است که اصول و ارزشهایی که در دوران پهلوی موجب رشد و توسعه کشور شده بود، دوباره در دستور کار قرار گیرد. جمهوری اسلامی در چهل و چند سال حکومت خود، بجای آنکه ایران را به سوی پیشرفت هدایت کند، آن را به سمت بحران، فساد و تحقیر ملی سوق داده است. این رژیم با اولویت دادن به منافع ایدئولوژیک و فرقهای، بجای توجه به منافع ملی، نه تنها به اقتصاد ایران آسیب زد بلکه در بسیاری از جنبهها باعث کاهش عزت و شأن بینالمللی کشور شد. در این مدت، مردم ایران بارها صدای اعتراض خود را بلند کردهاند، از جنبشهای (آبان ۱۳۹۸) و (دی ۱۳۹۶) گرفته تا جنبش مهسا، همه و همه نشاندهنده نارضایتی عمومی از وضعیت کنونی و خواستهای برای تغییر بنیادین در کشور بوده است.
در میان این اعتراضات و آشفتگیها، شعارهایی که از مردم در حمایت از خاندان پهلوی به گوش میرسد، بار معنای عمیقی دارند. این شعارها نه تنها نشاندهنده بازگشت به گذشته، بلکه نمایانگر تمایل به بازگشت به اصولی است که در دوران پهلوی ایران را به کشوری قدرتمند و پیشرفته تبدیل کرده بود. بهویژه در فضای مجازی، شعارهایی همچون #شاهزاده_را_صداکن و #جاوید_اعلیحضرت_رضا_شاه_دوم_پهلوی_سوم بطور گسترده منتشر میشود که بیانگر خواستههای مردم برای بازگشت به ارزشهای ملی و آبادانی است. این شعارها، که توسط ایرانیان آزادیخواه در فضای مجازی به اشتراک گذاشته میشود، نماد امید به یک تغییر بنیادین در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران است.
در این میان، کسانی که هنوز به تخریب و مخالفت با خاندان پهلوی ادامه میدهند، باید از خود بپرسند که چه جایگزینی برای این مسیر دارند؟ آیا آنها میتوانند همان میزان حمایت مردمی و انسجامی را که امروز شاهد آن هستیم، در جایگزینهای خود فراهم کنند؟ کسانی که همچنان با کینه و دشمنی با تاریخ ایران و خاندان پهلوی، به تفرقهافکنی ادامه میدهند، باید در برابر حقیقت تاریخی و خواستههای مردم مسئولیتپذیر باشند. آیا آنان واقعاً به فکر نجات ایران هستند، یا تنها به دنبال تسویهحسابهای شخصی و سیاسی خود هستند؟ شاهزاده رضا پهلوی به عنوان نماینده میراث ملی ایران، توانسته است با نسل جدید پیوند عمیقی برقرار کند. نسل جوان ایران، که به واسطه سرکوب و تغییرات حکومتی، تجربه مستقیمی از دوران پهلوی نداشته، امروز به خوبی درک کرده است که ایران تنها زمانی میتواند به اوج شکوفایی بازگردد که به اصولی مانند شایستهسالاری، حاکمیت ملی و توسعه پایدار توجه کند. این نسل، با شعارهایی مانند «جاوید اعلیحضرت رضا شاه دوم» در کنار شعارهای دیگر، در حال احیای اصول و آرمانهایی است که در دوران پهلوی ایران را به کشوری قدرتمند و توسعهیافته تبدیل کرد. اما در مقابل این حرکت مردمی، برخی همچنان در پافشاری بر دیدگاههای ایدئولوژیک و سیاسی خود به تخریب شخصیتهای ملی ادامه میدهند. کسانی که با کینهورزی و انکار واقعیتهای تاریخی، به وحدت ملی آسیب میزنند، باید بدانند که مردم ایران دیگر فریب شعارهای بیپایه و وعدههای دروغین را نخواهند خورد.
امروز مردم ایران از چیزی بیشتر از شعارهای پوچ و بیثمر بهدنبال واقعیتی هستند که در آن، کشورشان دوباره به دوران عزت و پیشرفت خود بازگردد. ایران امروز در آستانه یک تغییر بزرگ قرار دارد. جمهوری اسلامی دیگر از مشروعیت کافی برخوردار نیست و مردم از هر گوشه کشور صدای اعتراض خود را بلند کردهاند. اما این تغییر نیازمند یک رهبری است که از یکسو توانایی بازسازی کشور را داشته باشد و از سوی دیگر، نماینده ارزشهای ملی و اصول بنیادین ایران باشد. چنین رهبری باید در کنار مردم قرار گیرد، مشکلات آنها را درک کند و برنامهای جامع برای برونرفت از بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ارائه دهد.
شاهزاده رضا پهلوی، با درک عمیق از مسائل روز ایران و با تکیه بر اصولی که در دوران پهلوی به خوبی اجرا شد، توانسته است اعتماد بخش بزرگی از جامعه ایرانی را جلب کند. او نه تنها نماینده گذشتهای پرافتخار است، بلکه امروز به عنوان نماد امید و بازسازی برای آیندهای روشنتر شناخته میشود. اما کسانی که همچنان به تخریب و تفرقهافکنی ادامه میدهند، باید بدانند که با این شیوه نمیتوانند ایران را از بحران رهایی بخشند. بلکه تنها با حمایت از رهبری ملی، که بتواند به خواستههای مردم پاسخ دهد، ایران خواهد توانست از این وضعیت بحرانی خارج شود و دوباره به سوی پیشرفت و شکوفایی گام بردارد. زمان آن رسیده است که اختلافات سیاسی و تاریخی را کنار بگذاریم و با همدلی و اتحاد، در راستای ساخت آیندهای شایسته برای ایران حرکت کنیم. آینده ایران در دستان ماست و این تنها با بازگشت به هویت ملی، احیای ارزشهای ایرانی و داشتن رهبری که توانایی رهبری این تغییر را دارد، ممکن خواهد بود. شعارهای مردم در خیابانها و فضای مجازی به وضوح نشاندهنده خواستهای است که باید به آن پاسخ داد: بازگشت به اصول ملی، آزادی و ساختن آیندهای بهتر برای ایران.