فرد صابری- بعد از جنگ جهانی دوم و «کنفرانس تهران» در سال ۱۹۴۳ میلادی در تهران، بریتانیا عملاً حاکمیت خود را در خاورمیانه از دست داد و جایش را آمریکا گرفت. با این تغییر، خاورمیانه تقریباً به آرامش دست یافت و در مسیر رشد نسبی قرار گرفت اما در سال ۱۹۷۹ پروژه اسلامی کردن منطقه در مدار گلوبالیسم رقم خورد که بعدها در محافل سیاسی به عنوان «کمربند سبز اسلامی» شناخته شد.
شاهنشاهی ایران که این کشور و نیز منطقه را بهسوی مدرنیته و ثبات سوق میداد، با همکاری مشترک میان اسلامگرایان و جریانهای چپگرا سقوط کرد و پس از آن نیز با حمله روسیه به افغانستان، دیگر کشورهای خاورمیانه یکی پس از دیگری با پشتیبانی جمهوری اسلامی به مراکز تروریستی تبدیل شدند.
خاورمیانه با پیدایش رژیم جمهوری اسلامی، به پایگاهی برای آمریکاستیزی و دشمنی با اسرائیل و سایر کشورها از جمله انگلیس و عربستان سعودی تبدیل شد. از بدو ظهور جمهوری اسلامی در خاورمیانه تا کنون اوضاع منطقه آشفتهتر شده و در عمل به خاورمیانهای مبدل شد که در آن روسیه و بریتانیا و جناح چپ حزب دموکرات آمریکا- با پیروی کم و بیش از سیاستهای بریتانیا- دست بالا را گرفتند. در کنار اینها فرانسه و احزاب سوسیالیستی کشورهای اروپایی یا در نقش آتش بیار معرکه یا به عنوان محلل با توجیهاتی مانند تفاوت بین «اصولگرا (تندرو)- اصلاح طلب (میانهرو)» با جمهوری اسلامی مماشات کردند. در چنین فضایی، خاورمیانه و فراتر از آن نقاط مختلفی در دنیا با حمایت رژیم ایران به پایگاههایی برای ترویج تروریسم، خشونت و اقدامات ضد بشری تبدیل شد.
طی چهار دههی گذشته چندین بار که جمهوریخواهان در آمریکا به قدرت دست رسیدند، برای تغییر خاورمیانه تلاش کردند. ولی همزمان دولتهایی در بریتانیا و روسیه با پشتیبانی جریانهای چپ لیبرال در آمریکا برای جمهوری اسلامی راه تنفس را باز گذاشتند و در نتیجه سیاستهایی که مربوط به تغییر اساسی در وضعیت خاورمیانه میشد به بنبست رسید.
بارزترین دستاورد سیاست گلوبالیسم- اسلامیسم در منطقه و دنیا اما چیزی جز گسترش یهودستیزی نبوده که نتیجهای جز جنایت و خونریزی نداشته است. بمبگذاری در کشور اسرائیل و مراکز یهودی- آمریکایی در دنیا، ترورهای سازمانیافته، صادرات انواع و اقسام اسلامگراهای یهودستیز به کشورهای غربی، ترویج خشونت و ترور علیه شهروندان اسرائیل، صدور مواد مخدر، حمایت تسلیحاتی از روسیه علیه اوکراین و تهدید امنیت شهروندان اروپایی، غنیسازی اورانیوم تا درجه تسلیحاتی، همه و همه، از نتایج مماشات دولتهای غربی با جمهوری اسلامی است.
از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۰ مردم که از سیاست فاجعهبار گلوبالیستهای چپگرا خسته و ناامید شدهاند، به جمهوریخواهان و میهنپرستان (پاتریوتها) تمایل نشان دادند. بر همین اساس امروز در اکثر کشورهای دنیا احزاب ملیگرا بیشتر مورد اعتماد عموم مردم قرار گرفتهاند اگرچه سیاستمداران چپگرا و احزاب نزدیک به گلوبالیستها سعی میکنند با برچسبهایی از قبیل «راست افراطی» فضای سیاسی را علیه آنها تحریک کنند.
پس از حمله روسیه به اوکراین و پس از آن حمله وحشیانه گروه تروریستی حماس به اسرائیل در «هفت اکتبر» ۲۰۲۳، صفکشیهای بینالمللی آشکارتر شد. بخش عمده سیاستهای زیرمیزی و پنهانی برای افکار عمومی روشنتر گشت و بسیاری از مردم دنیا به ویژه در خاورمیانه نتیجه فاجعهبار سیاست گلوبالیسم- اسلامیسم را بهوضوح دیدند.
اغلب خبرگزاریهای بزرگ بینالمللی که با پرداخت مالیات مردم فعالیت میکنند، خط مشی همسو با جریانهای احزاب چپ و گلوبالیستها دارند. آنها به دنبال سفیدشویی جریانهای ویرانگر گلوبالیست و چپها هستند، اما هر روز نتایج سیاست پنهان یا به قول خودشان «دیپلماسی زیرزمینی» آنان علنیتر میشود.
چندین سال بقای رژیم آدمکُش سوریه به قیمت سنگین جنگ داخلی و جنایاتی که در زندانهای مخوف بشار اسد این روزها به نمایش در میآید، همگی از نتایج همین نوع دیپلماسی است.
پرسش مهم این است: آیا نمایندگان و سفرای کشورهای غربی که در سوریه سفارتخانه داشتند و یا سازمان ملل که دائم نمایندگان و سفرای آن به سوریه رفت و آمد میکردند، از این فجایع بزرگ بشری که در زندانهای سوریه میگذشت بیخبر بودند؟ یا اینکه چشمهای خود را به اسم دموکراسی و حقوق بشر به روی این جنایات بسته بودند؟ این پرسش در ذهن ایجاد میشود که چرا فریادهای غرب و سازمان ملل که تبدیل به ویترینی برای دفاع از «حقوق بشر» گزینشی شده، فقط علیه اسرائیل و دفاع از تروریسم حماس و حزبالله بلند میشود؟!
نه فقط برخی تحلیلگران بلکه بسیاری از مردم ایران معتقدند، بریتانیا، روسیه و دولت فَشَل بایدن در آمریکا، با کمک دلالان سیاسی اروپایی، هماکنون نیز تمام تلاش خود را برای نجات جمهوری اسلامی به کار میبندند اما، از سوی دیگر رژیم خامنهای، نیروهای نیابتی را مانند قبل در اختیار ندارد تا علیه اسرائیل و منطقه تهدید ایجاد کند.
جمهوری اسلامی ظاهراً راضی است که غنیسازی اورانیوم را طبق پروتکلهای بینالمللی به حد پایین برساند و اسرائیل دست از بمباران گروههای نیابتی جمهوری اسلامی در غزه و لبنان بردارد اما، تجربه نشان داده اینها بازیهای کهنهی رژیم خامنهای برای وقت خریدن و تنفس برای تهاجم تازه و مهمتر از آن جلوگیری از ساقط شدن خود است.
از سوی دیگر شمار دیگری از صاحبنظران معتقدند اسرائیل و نیروهای راست میهنپرست و جمهوریخواه در غرب و سیاستمداران تازهنفسی که از بیستم ژانویه ۲۰۲۵ در آمریکا قدرت را در دست میگیرند، با یک خاورمیانه جدید و با ثبات موافق هستند و همگی معتقدند تا زمانی که جمهوری اسلامی اشغالگر در تهران حکومت میکند، خاورمیانهی با ثبات معنی ندارد؛ سر اژدها در تهران است و باید نابود شود.
تنها با ساقط شدن جمهوری اسلامی است که نه فقط خاورمیانه به آرامش باز میگردد بلکه تمام غرب به فرهنگ و سیاست و دموکراسی خود باز میگردد و خبرگزاریهای جارچی و پروپاگاندای غربی یکی پس از دیگری مجبور میشوند از واقعیات گزارش دهند.
بازیگران اصلی این تغییر، مردم ایران هستند. آنچه مردم ایران در چهار دهه گذشته نشان دادهاند این است: آنان این رژیم اشغالگر را نمیخواهند و حتی خواسته خود را با عدم مشارکت در انتخابات نمایشی رژیم یا نفی مقررات تحمیلی نظام در رفتارهای اجتماعی و سبک زندگی خود بیان کردهاند.
در این مقطع حساس، پشتیبانی از خواست مردم ایران یک ضرورت است و آزادی آنها آغاز شکوفایی خاورمیانه میشود. به دنبال تغییرات در ایران، قراردادهای صلح از جمله طرح «پیمان کورش» که از سوی ایرانیان به عنوان چشمانداز دوستی میان دو ملت اسرائیل و ایران مطرح شده، معادلات منطقه را با تغییرات اساسی روبرو خواهد کرد.
رسیدن به این نقطه، نیازمند انتخاب درست و هوشمندانه از سوی ملت در انقلاب ملی ایران است که باعث حمایتهای جهانی نیز میگردد. ملت ایران با تجربهی چهل و پنج سال حاکمیت مصیبتبار اسلامی- شیعی، بهتر از هرکسی میداند با پروژههایی برآمده از انقلاب شوم ۵۷ از جمله «اصلاحات» یا حکومت بر اساس «مردمسالاری دینی» و به اصطلاح «اسلام دموکراتیک» هرگز آلترناتیو واقعی نبوده و نیستند، آنها به دنبال استقرار یک نظام عرفی یا سکولاردموکراتیک هستند که اولویت آن امنیت، ثبات و رفاه برای مردم ایران و دوستی با سایر کشورهای منطقه و دنیا باشد تا بتواند در کنار توسعه، فرهنگ خود را بازیابی کرده و از آزادیهای فردی و اجتماعی اولیه و طبیعی و همچنین حقوق شهروندی برخوردار شوند.