پرویز هدائی – «شاید در هیچ جای دیگری آنچه را در سوریه شاهد بودیم، نبینیم: دو دولت روسیه و جمهوری اسلامی که هر دو دشمنان قسمخورده آزادی و دموکراسی و ارزشهای غربی هستند، در آن میدان تاخت و تاز داشتند.» (هفتهنامه آلمانی دیتسایت؛ شماره ۵۳؛ ۲۰۲۴) (۱)
به راستی چرا دو رژیمی که خود با انبوه مشکلات داخلی و بینالمللی روبرو هستند به «یاری» رژیم ورشکسته دیگری میآیند؟ شاید بسیاری از فعالین سیاسی کشورمان با توجه به حوادثی که در سال ۲۰۱۱ در جریان قیام مردم سوریه علیه رژیم اسد به وقوع پیوست به این سوال پاسخ دهند، اما در این نوشته میخواهم از منظر دیگری، یعنی آنطور که آنه اپلبام به آن در کتاب «شرکت سهامیخود کامگان» (۲) پرداخته، بنگریم.
« در غرب، بیش از همه در آمریکا، متخصصان صحنههای رویارویی جهان کنونی را جدا از هم ارزیابی میکنند: اروپای مرکزی، خاورمیانه، دریای چین جنوبی. در حالی که اتوکراتها برعکس تمام پروسههای سیاسی جهان کنونی را بهم پیوسته میبینند: پوتین در حالی که راست افراطی اروپا را حمایت میکند، با اسلحه و مزدور به تقویت دیکتاتورهای آفریقا کمر بسته… ایران [جمهوری اسلامی] همدستانش را در لبنان، فلسطین، یمن و عراق تامین مالی میکند؛ جمهوری اسلامی دست به انفجار بمبی در مرکز یهودیان بوئنوس آیرس [آرژانتین] زده؛ به کشتار مخالفان در پاریس و استانبول پرداخته؛ در ایالات متحده سوء قصدهائی را سازمان داده و شبکههای خبررسانی در جهان عرب و به زبان اسپانیایی را تامین مالی میکند.»
رژیم «اتوکرات» کدام است؟
«اتوکراسی نوعی از حاکمیت است که کشور توسط یک فرد یا گروه با کنترل کامل اداره میشود» (دایرهالمعارف بریتانیکا)
به عبارت دیگر در رژیمهای «خودکامه» برخلاف دموکراسیها، رهبران خودکامه بدون شرکت و نظر مردم حکومت میکنند چنانکه دهههاست اکثریت ایرانیان با اصول سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی مخالفند، اما حکومت برخلاف میل آنها این سیاستها را اعمال میکند.
آنه اپلبام از طیف وسیعی از دولتهای خودکامه که ریشه و نگرشهای کاملا متفاوتی دارند، یاد میکند: چین کمونیست، روسیه ناسیونالیست، ونزوئلا با «سوسیالیسم بولیواری»، کره شمالی جوچه، جمهوری اسلامی در ایران با نگرش افراطی شیعه، پادشاهیهای عربی و ویتنام (۳).
از دو نکته قابل تامل در رابطه با این دولتها میتوان یاد کرد:
۱ ــ مسئلهسازترین گروه در میان «خودکامگان» در روابط بینالملل، دولتهائی مانند روسیه، کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران با گرایشهای افراطی ضد «غربی»هستند.
۲ـ این گروه از حکومتهای خودکامه اگر چه شبیه «بلوک شرق» در دوران جنگ سرد سیاست مخاصمه با «غرب» را دارند، اما رسما بلوکی را تشکیل نمیدهند.
ویژگیهای «اتوکراسی» قرن ۲۱
«اتوکرات»هائ قرن ۲۱ اگرچه شبیه اسلاف خود چون استالین، موسولینی و هیتلر دموکراسی را نفی میکنند، ولی ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارند؛ به عنوان مثال استالین و هیتلر اگرچه در خفا زندگی لوکسی داشتند، اما سعی آنها بر آن بود که این «اشرافیت» بر تودهها پنهان بماند؛ اما امروز روسها تقریبا همه از ویلای میلیارد پوندی پوتین در ساحل دریای سیاه، اکثریت چینیها از زندگی پرتجمل «شی» در کاخ امپراتوری و ایرانیها از دهها اقامتگاه لوکس خامنهای و سفرهای میلیون دلاری خانوادهاش به اروپا با خبرند؛ نگاهی به پارهای از این ویژگیها بیفکنیم.
مبانی ارزشی متفاوت
به نوشتهی آنه اپلبام، «سیدقطب پدر فکری بسیاری از جنبشهای رادیکال اسلام سیاسی کنونی، همچون کمونیستها و فاشیستها به قدرت رهاییبخش خشونت روی آورد. او همچون هیتلر و استالین بر این عقیده بود که دیدگاههای لیبرال و اقتصاد مدرن خطری برای جامعه ایدهآل وی هستند، از این رو مبانی فکریش را بر مبارزه با دموکراسی و حقوق فردی نهاد.»
نگرش فوق نه تنها مبانی فکری گروههای رادیکال اسلامی است، بلکه در اندیشه تمامی دولتمردان خودکامه مشابه نیز آن را شاهدیم.
رهبری چین و روسیه در دهههای اخیر به تکرار در مقابله با اتهام عدم رعایت حقوق بشر و موازین دموکراسی از «حاکمیت ملی» و «جهان چندقطبی» سخن گفتهاند و به این ترتیب تاکید کردهاند که دموکراسی و حقوق فردی، ارزشهای غربی هستند و جهانشمول به حساب نمیآیند.
دزدسالاری (۴)
«در لیست کشورهای با بالاترین تعداد میلیونرهای دلاری، ایران در رده ۱۴ قرار دارد. این کشور حتی در دوران کرونا بر تعداد میلیونرهایش ۲۵ درصد افزوده شد؛ در همین سال ۲۰۲۰ بنا به آمار رسمی ۳۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکردند، یعنی از پرداخت اجاره و برآوردن مخارج بهداشتی خود عاجز بودند»(۵).
در رابطه با این آمار یک موسسه تحقیقاتی در مونیخ نوشت: وقتی کشوری تعداد میلیونرهایش در رتبه چهاردهم، ولی از جهت درآمد سرانه در لیست ۸۰ کشور اول جهان هم نیست، معنی آن روشن است: یک اقلیت کوچک، اکثریت مردم را چپاول میکند.
اما این تنها ایران نیست که مأمن چپاولگران شده است. ونزوئلا یار غار جمهوری اسلامی در ۱۴ سال حکومت هوگو چاوز ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشت اما در همین زمان بنا به تخمین چورج جبودانی وزیر اقتصاد دولت چاوز، ۳۰۰ میلیارد دلار از سرمایه کشور غارت شد (همان کتاب، فصل دوم).
نتیجه این غارتها به خاک سیاه نشستن ونزوئلای ثروتمند و فرار ۲۰ درصد اهالی کشور در سالهای اخیر بوده است.
این فاجعه و حاکم شدن یک قشر الیگارشهای دزد را در همه رژیمهای «خودکامه» شاهدیم از جمله روسیه، کره شمالی، زیمبابوه، چین… در واقع حاکمیت خودکامه و الیگارشی فاسد لازم و ملزوم یکدیگرند.
پروسه «خصولتی»سازی و زایش الیگارشی فاسد
زایش الیگارشی انگلی که پس از بهمن ۵۷ با واگذاری املاک و کارخانههای مصادره شده پا به عرصه نهاد و در چند مرحله فربهتر شد تا امروز که یکی از بازیگران اصلی پشت پرده حکومت است و درواقع همان دزدسالاری که از آن یاد کردیم، حاصل چند پروسه است که «خصولتی»سازی و سایر اشکال دزدی اموال دولتی یکی از آنهاست.
در میان دولتهای «اتوکرات» کنونی زایش الیگارشی فاسد از درون حکومت و با کمک ثروتهای ملی امری استثناء نیست: چین، روسیه، ونزوئلا، زیمبابوه، سوریه اسد و همگی به آن مبتلایند. البته در هر کدام از آنها به شکلی متفاوت که جمهوری اسلامی اسلامی یکی از بدترین اشکال آن است؛ در اینجا به این پروسه در روسیه از اواخر دهه ۱۹۸۰ میپردازیم:
در اواخر دهه ۱۹۸۰ در حالی که در میان روزنامههای رسمی روسیه و نخبگان این کشور سخن از نوزایی کشور و زایش یک اقتصاد خلاق و رقابتی میشد، پوتین و یارانش طرح دیگری در سر داشتند: آنها در تمام دهه ۱۹۹۰ کوشیدند یک «اتوکراسی» به رهبری یک باند مافیائی برپا کنند که حاصل آن به ویژه از سال ۲۰۰۰ یک الیگارشی فاسد و مافیائی به رهبری پوتین شد.
در اینجا از کتاب «مردان پوتین» نمونهای از مکانیزم این روند یادآوری میشود:
«در ۱۹۹۲ پوتین به عنوان معاون شهردار سن پترزبورگ اجازه صدور پارهای از مواد محصولات چون دیزل، سیمان و کود را صادر میکرد. این مواد که به بهای دولتی و ارزانتر از قیمت معمول در روسیه در دسترس بودند، قرار بود به خارج صادر و فروخته شده و در مقابل مواد غذائی وارد شود. اما این پول هیچگاه به روسیه برنگشت و در حسابهای ناپیدا در یک شرکت پستی/ صوری در اسپانیا یا در «سرمایهگذاری مشترک» (۶) در فنلاند یا آلمان واریز و در نهایت به حساب دوستان و اطرافیان پوتین سرازیر شد؛ بدین ترتیب قشر جدید (الیگارشها) از «خودیها» (۷) در روسیه در عرض دو دهه شکل گرفت که معتقد بودند سرمایه نه از طریق رقابت آزاد و نوآوری بلکه از طریق رانت و پارتی و مزایای دولتی گسترش مییابد.»(۸)
نویسنده کتاب «شرکت سهامی خودکامگان» نکته مهمی را در رابطه با گسترش روابط سرمایهداری در روسیه در دو دهه اول پس از فروپاشی شوروی یادآوری میکند: نمونه روسیه شاهدی است بر آنکه گسترش مناسبات تجاری با دولتهای خودکامه ضرورتا به گسترش دموکراسی در این کشورها منجر نمیشود.
خشونت افسارگسیخته با استفاده از تکنولوژیهای مدرن
اپلبام مینویسد، «میتوان گفت «خودکامگان» قرن ۲۱ در مقایسه با اسلاف خود به نحو غیرقابل مقایسهای در برخورد با افکار عمومی بیاعتنا هستند. این بیاعتنائی را شما به هیچوجه به این درجه مثلا در رهبران «بلوک شرق» نمیدیدید».
شاید بتوان گفت همین بیاعتنائی همراه با کاربرد تکنولوژیهای سایبری و سایر عوامل، زمینه اعمال خشونت فزاینده در این نظامها را فراهم ساخته است.
شاید یکی از مدرنترین انواع این خشونتها از سوی دولت چین در ایالت «سین کیانگ» علیه «ایغورها» اعمال میشود؛ ابعاد این خشونت سالهاست توسط روزنامهنگاری تحقیقی در گزارشهای مستدل ارائه شده است، انچه در اینجا بدان پرداخته میشود، کاربرد نرمافزار در این اعمال خشونت است. اپلبام در فصل ۴ کتاب مینویسد: «پس از رشته تظاهرات ایغورها در ۲۰۰۹، دولت چین علاوه بر روشهای پیشین همچون دستگیری و حبس، اقدام به کنترل سیستماتیک نرمافزاری آنها نمود. آنها مجبور به نصب یک نرمافزار بر روی موبایل خود شدند که میتواند این اطلاعات را در رابطه با آنان جمعآوری کرده و به پلیس اطلاع دهد:
۱ـ نصب هر نوع جزوه و کتاب مذهبی و مبادلات آنلاین توسط موبایل
۲ ــ نقط اقامت و حضور دارنده موبایل
۳ ــ گزارش دادن هر نوع رفتار «غیرعادی» فرد (ورود به هر نوع شبکه غیراستاندارد؛ اینکه آیا موبایل فرد زمان طولانی خاموش بوده و آیا مصرف برقاش زیادتر از حد معمول بوده به این معنی که مهمان داشته است!)
۴- ازکجا خرید میکند؟
روسها در اعمال خشونت چه در داخل و چه در خارج رقیبی قَدَر برای جمهوری اسلامی و چین بودهاند (چند سازمان ناظر بر حقوق بشر در روسیه سال ۲۰۲۴ را «از وحشتناکترین سالها در تاریخ نوین روسیه» توصیف و در مورد تشدید سرکوب مخالفان در سال آینده میلادی ابراز نگرانی کردند). اپلبام در کتاب خود به نمونههای فراوانی اشاره میکند از جمله اینکه سازمان ملل در جریان جنگ داخلی سوریه، ضمن کوشش برای آرام کردن جبههها، از روسها و رژیم اسد خواست که از بمباران بیمارستانها خوداری کنند. بعلاوه برای اطمینان از سالم ماندن این اماکن، مختصات آنها را در اختیار روسها و رژیم اسد قرار داد؛ اما در کمال حیرت متوجه شد که درست همان نقاط مورد حمله قرار گرفتند. آشکار بود که حمله به بیمارستان برای روسها یک آزمایش بود تا برایشان روشن شود تا کجا میتوانند با بیاعتنائی به جامعه جهانی جلو روند.
جبهه جهانی خودکامگان
«آقا به سردار سلیمانی گفت: برو بشار اسد را حفظ کن! آن روزها هنوز داعش نبود» (چهارباغی، فرمانده توپخانه سپاه). اپلبام نیز در فصل چهارم کتاب به علل علاقهی ویژه جمهوری اسلامی و روسیه پوتین به حفظ رژیم بشار اسد میپردازد و شرح میدهد که دولتهای خودکامه زیادی به یاری اسد شتافتند: ونزوئلا، زیمبابه، بلاروس؛ اما جمهوری اسلامی و روسیه بیش از همه انگیزه داشتند.
جمهوری اسلامی این سودا را در سر میپروراند که از طریق سوریه جای پای خود را در منطقه محکم کرده و میتواند به حزبالله در لبنان و به حماس و سایر گروههای فلسطینی در فلسطین و همچنین به عراق و خود سوریه اسلحه و نفرات برساند.
اما پوتین در سوریه اهداف بیشتری را دنبال میکرد. او از «بهار عربی» که یادآور «انقلابهای رنگی» در شرق اروپا بود میترسید و میخواست به روسها بگوید: اینگونه انقلابها سرانجام در خون خفه خواهند شد.
دموکراتهای سراسر جهان متحد شوید!
با این شعار آنه اپلبام به پایان اثر خود میرسد که به راستی جا دارد به ویژه بر پرچم مبارزین خاورمیانه در مبارزه با خودکامگان و بنیادگرایان مذهبی نقش بندد. چرا که نیروهای دموکرات در آمریکای شمالی و اروپا بیش از گذشته میبایست بطور متحد علیه وحدت پوتین، مارین لوپن و لوکاشنکو بجنگند تا سلامت انتخابات آنها تضمین شود و راه فرار سرمایه به جزیرهای ناشناخته در کارائیب مسدود گردد، کانالهای فرار مالیاتی بسته و انواع توطئه علیه جامعه مدنی و آزاد در نطفه عقیم بماند؛ در لبنان، سوریه ، اسرائیل و ایران، اکنون و دقیقا اکنون، مسئله بر سر بود و نبود و مرگ و زندگی است.
به ویژه در ایران ما؛ چرا که اگر در لبنان، سوریه و اسرائیل مردم بخشی از نبرد علیه بنیادگرایی اسلامی را پیروزمندانه پشت سر نهادهاند، ما این نبرد را در سحرگاهی خونین پیش رو داریم؛ نبردی که برای نخستین بار بخش بزرگی از جهان آزاد (آمریکای شمالی، اروپا، اسرائیل) و حتی همسایگان ما در کنارمان ایستادهاند ولرزش و ریزش سرتاپای دشمنی را فرا گرفته که منزوی و «برهنه» در برابر دیدگان جهانیان ایستاده است. آری، نوبت تو شده، سیدعلی! (۹)
*پرویز هدائی فعال و تحلیلگر سیاسی
۱. مجله آلمانی دیتسایت شماره ۵۳؛ دسامبر ۲۰۲۴ Die Zeit
۲. کتاب «شرکت سهامی خودکامگان» از آنه اپلبام Autocracy, Inc; by Anne Applebaum در این مقاله از آن به عنوان «کتاب» یاد میشود.
۳ ـــ در کنار این دولتها میتوان از نظامهای هیبریدی در ترکیه، سنگاپور ، هند و فیلیپین یاد کرد.
۴ ــ Kleptocracy
۵ ـ ژوئن ۲۰۲۱ دویچه وله
۶ ــ Joint Venture
۷ ــ Insider
۸ ـ Putins People: how the KGB took back Russia ; by Catherine Belton
۹ ـ سیزده سال پیش دانشآموزان سوری در شهر درعا با این شعار انقلاب سوریه را آغاز کردند: نوبت تو شده، دکتر!