اورشلیم پست: مردم ایران رهبری را می‌خواهند که واقعاً بازتاب‌دهنده اراده آنها باشد

-روزنامه «اورشلیم پست» در مقاله‌ای که اول ژانویه ۲۰۲۵ (۱۲ دی‌ماه) منتشر شده، به تحلیل نقش گروه‌ها و جریان‌های مخالف جمهوری اسلامی در شکل‌ دادن به آینده ایران پس از سقوط رژیم جمهوری اسلامی پرداخته است.
-آیدنن پناهی نویسنده این مقاله با اشاره به اینکه «ایران آزاد نه تنها آرزوی مردم آن، بلکه یک ضرورت استراتژیک برای جامعه بین‌المللی است» توضیح داده است که چرا گروه‌هایی مانند مجاهدین خلق یا جریان‌های منتقد رژیم وابسته به جریان اصلاح‌طلب در ایران مورد استقبال مردم نیستند اما شاهزاده رضا پهلوی از جایگاه ویژه میان اغلب ایرانیان برخوردار است و می‌تواند رهبری دوران گذار به یک نظام دموکراتیک و سکولار را به عهده بگیرد.
-«بررسی تاریخچه و سوابق مجاهدین خلق نشان می‌دهد جایگاهی در میان مردم ایران ندارد... آنها یک گروه مارکسیستی- اسلامی هستند که در دهه ۱۹۷۰ مسئول حملات خشونت‌آمیز از جمله ترور پرسنل نظامی و پیمانکاران آمریکایی در ایران است و در دهه ۱۹۸۰ با صدام حسین در جنگ ایران و عراق هم‌پیمان شد و بین مردم منفور هستند».
-«فراتر از گروه‌هایی مانند مجاهدین، جریان‌های وابسته به اصلاح‌طلب با همکاری لابیگران و برخی روزنامه‌نگاران در غرب هستند که خود را بخشی از مخالفان رژیم معرفی می‌کنند در حالی که مردم را از امکان تغییر کامل رژیم دلسرد می‌‌نمایند. این افراد اصلاحات سطحی را ترویج می‌دهند که ساختارهای اصلی قدرت رژیم را حفظ می‌کند».
- «مردم ایران اغلب خواهان رهبری هستند که وحدت، سکولاریسم و دیدگاه روشنی برای آینده‌ای دموکراتیک را نمایندگی کند. ایران نیازمند رهبرانی است که واقعاً بازتاب‌دهنده اراده مردم باشند و نه رهبرانی ساختگی که از سوی غرب تحمیل می‌شوند... شاهزاده رضا پهلوی به عنوان معتبرترین رهبر برای نمایندگی آرمان‌های ایرانیان شناخته می‌شود».

چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ برابر با ۰۱ ژانویه ۲۰۲۵


روزنامه «اورشلیم پست» در مقاله‌ای که اول ژانویه ۲۰۲۵ (۱۲ دی‌ماه) منتشر شده، به تحلیل نقش گروه‌ها و جریان‌های مخالف جمهوری اسلامی در شکل‌ دادن به آینده ایران پس از سقوط رژیم جمهوری اسلامی پرداخته است.

تظاهرات ایرانیان در لندن / ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۳

نویسنده این مقاله آیدین پناهی با اشاره به اینکه «ایران آزاد نه تنها آرزوی مردم آن، بلکه یک ضرورت استراتژیک برای جامعه بین‌المللی است» توضیح داده است چرا گروه‌هایی مانند مجاهدین خلق یا جریان‌های منتقد رژیم وابسته به جریان اصلاح‌طلب در ایران مورد استقبال مردم نیستند اما شاهزاده رضا پهلوی از جایگاه ویژه میان اغلب ایرانیان برخوردار است و می‌تواند رهبری دوران گذار به یک نظام دموکراتیک و سکولار را به عهده بگیرد.

در مقدمه این مقاله آمده، سقوط بشار اسد در سوریه و تأثیرات گسترده آن بر آینده ایران، بحث‌ها درباره نقش گروه‌های مخالف در شکل‌ دادن به ایران پس از رژیم را دوباره زنده کرده است.

در میان گروه‌های رقابت‌کننده برای نفوذ، «شورای ملی مقاومت» که به نام مجاهدین خلق (MEK) شناخته می‌شود، به عنوان گروهی مناقشه‌برانگیز مطرح است که با وجود ادعاهایش مبنی بر نمایندگی مقاومت ایرانیان اما تاریخچه و وضعیت آن نشان می‌دهد که جایگاهی در میان مردم ایران ندارد.

تاریخچه مجاهدین خلق

مجاهدین خلق در سال ۱۹۶۵ به عنوان گروهی رادیکال علیه پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی شکل گرفت. با ترکیب ایدئولوژی‌های مارکسیستی و اسلامی، این گروه در دهه ۱۹۷۰ مسئول حملات خشونت‌آمیز از جمله ترور پرسنل نظامی و پیمانکاران آمریکایی در ایران است. پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، مجاهدین با جمهوری اسلامی تازه‌تأسیس به رهبری آیت‌الله خمینی دچار اختلاف شد که به درگیری‌های مسلحانه و خروج رهبرانش از کشور انجامید.

در دهه ۱۹۸۰، سازمان مجاهدین با صدام حسین در جنگ ایران و عراق هم‌پیمان شد. این اتحاد به حملات مشترک علیه ایران منجر شد و جان بسیاری از جمله غیرنظامیان بی‌گناه را گرفت. اقدامات مجاهدین در این دوره تصویر این گروه را به عنوان سازمانی خائن به کشور و تروریستی تثبیت کرد.

وزارت خارجه آمریکا در سال ۱۹۹۷ مجاهدین را به دلیل گذشته خشونت‌آمیزش در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار داد. اتحادیه اروپا نیز در سال ۲۰۰۲ آن را در فهرست سازمان‌های تروریستی گنجاند. با این حال، در دهه نخست سال ۲۰۰۰، مجاهدین ادعا کرد که از خشونت دست کشیده و تلاش‌هایی برای بهبودِ چهره‌ی خود آغاز کرد. اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۹ و آمریکا در سال ۲۰۱۲ تحت فشارهای ژئوپلیتیک، نام مجاهدین را از فهرست تروریستی خود حذف کردند.

مشکلات ادامه‌دار مجاهدین

نویسنده تأکید می‌کند، با وجود تلاش‌های مجاهدین برای بازسازی وجهه‌اش، این گروه همچنان در میان ایرانیان بسیار منفور است. همکاری با صدام حسین و ایدئولوژی افراطی آن باعث شده که حمایت مردمی نداشته باشد. همچنین، رفتارهای فرقه‌ای این گروه ادعای نمایندگی مقاومت را بیش از پیش تضعیف کرده است.

نقد جریان‌های اصلاح‌طلب نمایشی

در بخش دیگری از این مقاله آمده، فراتر از گروه‌هایی مانند مجاهدین، برخی لابیگران و روزنامه‌نگاران در غرب خود را بخشی از مخالفان معرفی می‌کنند، در حالی که مردم را از امکان تغییر کامل رژیم دلسرد می‌کنند. این افراد اصلاحات سطحی را ترویج می‌دهند که ساختارهای اصلی قدرت رژیم را حفظ می‌کند. این رویکرد اغلب به مسائل خاصی مانند آپارتاید جنسیتی یا حجاب اجباری محدود می‌شود و مشکلات سیستماتیک عمیق‌تر را نادیده می‌گیرد.

نویسنده تأکید می‌کند که «به نظر می‌رسد اولویت آنها بجای اصلاحات سیستماتیک در ساختار سیستم، محدود به حرکات نمادین برای ارتقای چهره‌های خاص شده و در اصل روی کمپین‌های رسانه‌پسند مانند برداشتن حجاب متمرکز هستند. در عین حال، افرادی مانند نرگس محمدی که به موارد نقض حقوق بشر در داخل ایران می‌پردازند، به دلیل ارتباط با ایدئولوژی‌های اسلامگرایانه- مارکسیستی و اصلاح‌طلبان الیگارشی حاکم مورد انتقاد قرار می‌گیرند.»

در همین ارتباط توضیح داده می‌شود «با وجود کسب جوایز بین‌المللی مانند جایزه نوبل صلح  [نرگس محمدی] بسیاری از ایرانیان داخل کشور این افراد و نیروها را رد می‌کنند و خواهان حذف کامل جمهوری اسلامی و ناکارآمدی‌های سیستماتیک آن هستند. حمایت علنی همسر نرگس محمدی از شریعت و اظهارات ضدیهودی او نیز درک تعهد وی را به آینده‌ای سکولار و دموکراتیک پیچیده‌تر می‌کند.

رهبری آینده ایران

در بخش دیگری از مقاله تأکید شده: «مردم ایران اغلب خواهان رهبری هستند که وحدت، سکولاریسم و دیدگاه روشنی برای آینده‌ای دموکراتیک را نمایندگی کند. ایران نیازمند رهبرانی است که واقعاً بازتاب‌دهنده اراده مردم باشند و نه رهبرانی ساختگی که از سوی غرب تحمیل می‌شوند.»

شاهزاده رضا پهلوی به عنوان معتبرترین رهبر برای نمایندگی آرمان‌های ایرانیان شناخته می‌شود. او آمادگی خود را برای هدایت انتقال قدرت در ایران اعلام کرده و بر وحدت، حکومت سکولار و مقاومت غیرخشونت‌آمیز تأکید کرده است. او در اجلاس IAC 2024 گفت: «اپوزیسیون ایران از غرب نمی‌خواهد که رژیم را بجای ما سرنگون کند. ما خواستار همکاری با کشورهای دموکراتیک هستیم تا از مردم ایران در راه آزادی حمایت کنند.»

مواضع پهلوی، شامل احترام به تمامیت ارضی، پایبندی به حقوق بشر و نافرمانی و مقاومت مدنی و بدون خشونت، او را به یک چهره قابل احترام در ایران و میان دیاسپورای ایرانی تبدیل کرده است. او همچنین تأکید کرده که ایران آزاد نه تنها روابط خود را با اسرائیل تقویت خواهد کرد، بلکه صلح با همسایگان و غرب، از جمله ایالات متحده، را تضمین می‌کند.

نتیجه‌گیری

در پایان این نوشتار نویسنده نتیجه‌گیری می‌کند: «ایران دموکراتیک نه تنها آرزوی مردم آن است، بلکه یک ضرورت استراتژیک برای جامعه بین‌المللی محسوب می‌شود. ایران آزاد می‌تواند خاورمیانه را متحول کند، ثبات منطقه‌ای را تقویت نماید، تروریسم را کاهش دهد و امنیت عرضه انرژی در بازار جهانی را تضمین کند. غرب باید با دقت افرادی را که به عنوان صدای نمایندگی مردم ایران معرفی می‌کند، ارزیابی کند و مطمئن شود که این افراد با آرمان‌های واقعی مردم ایران همخوانی دارند، نه اینکه روایت‌های اصلاح‌طلبانه‌ای را تبلیغ کنند که از تغییر واقعی فاصله دارد.»

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۶۳ / معدل امتیاز: ۴٫۴

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=366705