چگونه اعتراض به یک توهین، خود تبدیل به تداوم توهین می‌شود

- چنین رفتارهایی در فضای رسانه‌ای کنونی، زمینه‌ساز بهره‌برداری‌های سیاسی و اجتماعی از سوی جریان‌های مختلف می‌شود. در جمهوری اسلامی که نظارت گسترده‌ای بر فضای مجازی و رفتار اجتماعی مخالفان دارد، چنین رویدادهایی به فرصتی طلایی برای مدیریت و کنترل افکار عمومی تبدیل می‌شود. نیروهای سایبری حکومت، با بزرگنمایی این اختلافات و درگیری‌ها، نه تنها تلاش می‌کنند تا مخالفان را در برابر یکدیگر قرار دهند، بلکه از این موقعیت برای گسترش روایت‌های حکومتی و کنترل بیشتر بر فضای مجازی بهره می‌برند. در این میان اما، بیشتر از هر جریانی، حکومت جمهوری اسلامی بهره‌برداری می‌کند و بازنده این نزاع همزمان هر دو جریان چپ و راست مخالف حکومت هستند.
- مسئله دیگری که در این میان مطرح می‌شود، کاهش توانایی جامعه برای تمرکز بر مسائل مهم‌تر و بنیادی‌تر است... این موضوع، خود یکی از اهداف پنهان کسانی است که چنین اعمالی را برنامه‌ریزی می‌کنند: ایجاد هرج‌ومرج ذهنی و پراکندگی تمرکز در میان مخالفان.
- افراد باید بدانند که هربار بازنشر چنین اخباری، درواقع به معنای حمایت غیرمستقیم از مجریان آن است... همچنین باید بر اهمیت بی‌توجهی و سکوت در برابر برخی رویدادها تأکید کرد. این سکوت، نه از سر بی‌اهمیتی، بلکه به عنوان یک ابزار استراتژیک برای بی‌اثر کردن پیام مجریان این اعمال است.

پنج شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳ برابر با ۰۲ ژانویه ۲۰۲۵


نیما سروستانی- اقدام به بازنشر گسترده یا واکنش‌های احساسی به یک عمل توهین‌آمیز، مانند آنچه در مورد توهین به مزار غلامحسین ساعدی شاهد بودیم، چیزی فراتر از یک اشتباه ساده است. این عمل در واقع به عنوان یک ابزار ناخواسته برای تحقق اهداف کسانی عمل می‌کند که چنین اقداماتی را برنامه‌ریزی کرده‌اند. مجریان این اعمال، به‌ خوبی به ماهیت هیجانی مخاطبان و قدرت واکنش عمومی در شبکه‌های اجتماعی واقف‌اند و دقیقاً بر همین اساس، نقشه خود را طراحی می‌کنند. آنها آگاهانه دست به کاری می‌زنند که مطمئن باشند موجی از واکنش‌ها را به دنبال خواهد داشت و این واکنش‌ها، حتی اگر برای محکومیت‌ این اقدام هم باشند، باز باعث تثبیت پیام و نیت برنامه‌ریزان و مجریان آن می‌شود.

در این میان، رفتار بازنشرکنندگان و واکنش‌دهندگان، خود به نوعی تبدیل به بخشی از مسئله می‌شود. زمانی که محتوای توهین‌آمیز به شکلی گسترده منتشر می‌شود، پیامی که ممکن است در ابتدا محدود به یک گروه یا دایره کوچک باشد، به سرعت به یک پدیده فراگیر تبدیل می‌شود. این بازنشرها به افراد بیشتری اجازه می‌دهد تا از وجود این عمل آگاه شوند و واکنش نشان دهند، و این دقیقاً همان چیزی است که مجریان این اعمال به دنبال آن هستند. به بیان دیگر، آنها آتش کوچکی برپا می‌کنند و دیگران، آگاهانه یا ناآگاهانه، با ریختن هیزم به این آتش، آن را به شعله‌ای بزرگتر تبدیل می‌کنند.

علاوه بر این، نباید فراموش کرد که چنین رفتارهایی در فضای رسانه‌ای کنونی، زمینه‌ساز بهره‌برداری‌های سیاسی و اجتماعی از سوی جریان‌های مختلف می‌شود. در رژیم‌هایی مانند جمهوری اسلامی، که نظارت گسترده‌ای بر فضای مجازی و رفتار اجتماعی مخالفان دارند، چنین رویدادهایی به فرصتی طلایی برای مدیریت و کنترل افکار عمومی تبدیل می‌شود. نیروهای سایبری حکومت با بزرگنمایی این اختلافات و درگیری‌ها، نه تنها تلاش می‌کنند تا مخالفان را در برابر یکدیگر قرار دهند، بلکه از این موقعیت برای گسترش روایت‌های حکومتی و کنترل بیشتر بر فضای مجازی بهره می‌برند. این تاکتیک‌ها تنها زمانی مؤثر می‌شوند که خود مخالفان، آگاهانه یا ناآگاهانه، به تقویت این روایت‌ها کمک کنند.

مسئله دیگری که در این میان مطرح می‌شود، کاهش توانایی جامعه برای تمرکز بر مسائل مهم‌تر و بنیادی‌تر است. هربار که یک موضوع جنجالی از این دست مورد توجه قرار می‌گیرد، توجه عمومی از مسائل اساسی‌تر منحرف می‌شود. در حالی که جامعه ممکن است نیاز داشته باشد بر موضوعاتی مانند آزادی بیان، عدالت اجتماعی یا حقوق بشر متمرکز شود، چنین حواشی‌ای به تدریج فضای ذهنی و رسانه‌ای را اشغال می‌کند و اولویت‌های اصلی را به حاشیه می‌راند. این موضوع، خود یکی از اهداف پنهان کسانی است که چنین اعمالی را برنامه‌ریزی می‌کنند: ایجاد هرج‌ و مرج ذهنی و پراکندگی تمرکز در میان مخالفان.

برای شکستن این چرخه، نیاز به یک تغییر بنیادین در نحوه برخورد جامعه با چنین رویدادهایی داریم. اولین گام، آموزش عمومی درباره تأثیرات بازنشر و واکنش‌های هیجانی است. افراد باید بدانند که هربار بازنشر چنین اخباری، درواقع به معنای حمایت غیرمستقیم از مجریان آن است. این آگاهی می‌تواند به کاهش قدرت چنین اعمالی کمک کند و مانع از گسترش تأثیرات منفی آنها شود.

گام بعدی، ترویج تحلیل‌های عمیق و منطقی بجای واکنش‌های احساسی است. تحلیل‌هایی که بجای پرداختن به جنبه‌های سطحی یک رویداد، به بررسی دلایل، پیامدها و اهداف پشت آن می‌پردازند، می‌توانند به مخاطبان کمک کنند تا با درایت بیشتری به این گونه اخبار واکنش نشان دهند. همچنین باید بر اهمیت بی‌توجهی و سکوت در برابر برخی رویدادها تأکید کرد. این سکوت، نه از سر بی‌اهمیتی، بلکه به عنوان یک ابزار استراتژیک برای بی‌اثر کردن پیام مجریان این اعمال است.

در نهایت، جامعه‌ای که به این سطح از آگاهی و درایت دست پیدا کند، دیگر به راحتی قربانی تاکتیک‌های تفرقه‌افکنانه و تحریک‌آمیز نخواهد شد. مجریان این اعمال زمانی موفق می‌شوند، که بتوانند هیجانات عمومی را به خدمت خود بگیرند، اما در برابر جامعه‌ای آگاه و مسئولیت‌پذیر، قدرت خود را از دست می‌دهند. این رویکرد می‌تواند گامی مؤثر در جهت کاهش تنش‌ها، تقویت همبستگی اجتماعی و جلوگیری از سوء استفاده جریان‌های قدرت از اختلافات مخالفان‌اش باشد.

* نیما سروستانی مستندساز

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۳ / معدل امتیاز: ۴٫۲

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=366737