بیانیه مشترک چهار تشکل صنفی درباره رقم حداقل دستمزد

دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ برابر با ۰۶ ژانویه ۲۰۲۵


دولت، سازمان تامین اجتماعی و کانون های بازنشستگان به عنوان بازوهای حمایتی آنها، مدت‌هاست بازنشستگان زحمتکش را با بازی همسان‌سازی مشغول کرده‌اند و با وعده‌های تو خالی که هیچ دردی از دردهای بازنشستگان را دوا نمی‌کند، سعی دارند وانمود کنند که قانون همسان‌سازی اگر دقیق اجرا شود تحولی در زندگی بازنشستگان و مستمری بگیران به وجود می‌آید.

اگر ماده‌های ۹۶ و ۱۱۱ قانون تأمین اجتماعی را مطالعه کنید خواهید دید که این مواد قانونی هیچ مشکلی از بازنشستگان را حل نمی‌کند و در بهترین حالت بر افزایش حقوقی تأکید دارد که در شرایط گرانی‌های روزافزون و تورم بالای ۵۰ درصد، حتی برای تأمین هزینه هفتگی یک خانوار معمولی کافی نیستند. آنچه واقعیت دارد و ما هر روز در زندگی خود تجربه می‌کنیم این است که به‌واقع اگر حقوق و مستمری بازنشستگان ماهیانه ۴٠ تا ۵۰ میلیون تومان هم باشد، این مبلغ به سختی می‌تواند هزینه زندگی یک خانوار ۴ نفره را تأمین کند.

اینکه گفته می شود اجرای درست همسان‌سازی می‌تواند زندگی بازنشستگان را از این فلاکت نجات دهد، یک دروغ بزرگ است.

کمی تعمق کنیم و واقع‌بینانه به زندگی و معیشت خود بنگریم و فیش‌های حقوقی خود را بررسی کنیم. طبق آمار، اکثریت بازنشستگان جزء حداقل بگیر ها محسوب می شوند. (حدود ۷۸ درصد بازنشستگان دولتی حقوقی بین ۹ تا ۱۱ میلیون تومان دریافت می‌کنند). کمتر از ۵ درصد از بازنشستگان دولتی که تعداد آنها به ۷۹ هزار می‌رسد حقوقی کمتر از هفت میلیون و هفتصد هزار تومان دریافت می‌کنند. درصد کمی از بازنشستگان که از نظر آماری حتی به ۱/۵ درصد نمی رسد از حقوقی بالای بیست میلیون تومان برخوردارند. ما تعمداً آمار حقوقی بازنشستگان کشوری را در اینجا بیان کردیم که میانگین حقوق دریافتی آنها بیشتر از حقوق کارگران بازنشسته تأمین اجتماعی است. حال با این آمار ها که از منابع رسمی استخراج شده اند، اگر بالاترین مبلغ ناشی از همسان‌سازی هم که بیشتر از دو میلیون نمی‌شود (مبلغ دقیق آن یک میلیون هفتصد هزارتومان است) به ۱۱ میلیون تومان اضافه گردد، اکثریت ۷۸ درصدی بازنشستگان به مبلغ ۱۳ میلیون تومان در ماه دست پیدا می‌کنند! آیا ۱۳ میلیون تومان می‌تواند زندگی و معیشت یک خانوار را برای یک ماه تأمین کند؟ روشن است که پاسخ منفی است. ۱۳ میلیون تومان در ماه حد اکثر می تواند هزینۀ یک هفته تا ده روز یک خانوار در حد خط فقر نسب را تأمین نماید.

البته دوستان بازنشسته و کارگران شاغل  توجه دارند که تشکل‌های مستقل کارگری و بازنشستگان در اسفندماه ۱۴۰۲ پیش از آنکه بسیاری از به اصطلاح اقتصاددانان حکومتی و پیروان آنها در سازمان‌های سیاسی با چرتکه‌های خود سبدهای جیره‌بندی را برای معیشت کارگران ببافند، با انتشار بیانیه مربوط به مزد حداقل به درستی تورم مورد انتظار و یورش به سطح معیشت توده های کارگر و زحمتکش که متأثر از همان تورم لجام گسیخته است را مورد بررسی قرار دادند و اعلام کردند که میانگین هزینه زندگی یک خانوار چهار نفره در سال ۱۴۰۳ از چهل و پنج میلیون تومان در ماه کمتر نخواهد بود. دیدیم که با گسترش فقر در جامعه و پایین آمدن قدرت خرید توده‌ها، هیچ نیازی به رمل و اسطرلابی نبود که نمایی از وضعیت تحمل‌ناپذیر کارگران و بازنشستگان را در نظام حامی استثمار جمهوری اسلامی را ترسیم کنند.

ما هرگز مخالف افزایش هر مقدار  حقوق بازنشستگان که باشد، نیستیم، زیرا یقینا ۱۳ میلیون بهتر از ۱۰ میلیون است. اما آیا ما می‌توانیم مصلحت را فدای واقعیت کنیم و به دلیل اینکه جمهوری اسلامی گوش شنوایی ندارد و نسبت به مرگ و زندگی کارگران و زحمتکشان بی‌اعتناست، از بیان واقعیت خودداری کنیم؟

آیا باید گفته بعضی افراد را که می‌گویند «چرا باید درخواست حقوقی کنیم که دولت و کارفرمایان نخواهند داد؟»  را سرمشق خود قرار دهیم و از بیان حقوق مسلم کارگران (اعم از کارگران شاغل، بازنشسته و یا بیکار) اجتناب کنیم؟ یا با این دلایل نادرست ما هم باید به وضعیت خود و دیگر کارگران و زحمتکشان جامعه و نسبت به اوضاع تحمل ناپذیر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه بی‌اعتنا باشیم؟ آیا درست است که از بیان خواست‌هایشان منصرف شویم و یا آنها را نصف و نیمه بگوییم، چونکه در کشور دیکتاتوری و سرکوب حاکم است و قانون هم از ما دفاع نمی کند؟

بیان خواست‌هایمان به معنی بیان حق است. این بیان حق است که بازنشستگان را به خیابان کشانده که فریاد می‌زنند، «تا حق خود نگیریم از پا نمی‌نشینیم». به گفته دیگر آگاهی از حق و بیان ‌آن است که اعتراض را به وجود می‌آورد و مبارزه را سازمان می‌دهد. اعتراض ما ریشه در واقعیت زندگی ما دارد. بنابراین زندگی کردن در سطح متوسط جامعه حداقل حقی است که کارگران و زحمتکشان باید از آن برخوردار باشند.

باید به دولت، به وزیر و وکیل و به کل حاکمیت بگوییم قانونی را که هیچ تغییر مثبتی در زندگی ما ایجاد نکند و برعکس ما را از رسیدن به زندگی بهتر ممانعت می کند، نمی‌پذیریم و به همین دلیل قانون واقعیات زندگی خود را مبنای حرکت و عمل خود قرار می‌دهیم.

بازنشستگان و کارگران با صدای بلند می‌گویند: بیش از این به ما دروغ نگویید و با ارقام و آمارهای غلط موجب تشویش اذهان توده‌های زحمتکش نشوید. از نظر بازنشستگان، کارگران، پرستاران، معلمان و همه کسانی که در این جامعه زندگی می کنند و با نیروی کار خود امرار معاش می کنند، همسان‌سازی یعنی برخورداری یکسان از مواهب زندگی و در سطح متوسط جامعه زیستن بدون دغدغه نان، خوراک، پوشاک، بهداشت و درمان، تحصیل، مسکن و تفریحات در اوقات فراغت است.

همه بازنشستگان کشوری، لشکری، تأمین اجتماعی، فولاد، نفت، شهرداری‌ها، راه آهن و غیره برای مقابله با فقر عمومی و بالا رفتن کیفیت سطح معیشت خود مبارزه‌ای متحد را سازمان خواهند داد. کارگران در همه بخش‌ها و مراکز تولیدی، خدماتی، کشاورزی، فکری نیز در این مبارزه متحد بازنشستگان هستند. تنها راه عبور از فقر و فلاکت و برخورداری از یک زندگی بدون دغدغه، مبارزه برای تغییر سرنوشت کارگران و زحمتکشان است.

۱۷ دی ماه ۱۴۰۳

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
گروه اتحاد بازنشستگان
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری
کارگران بازنشسته خوزستان

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=367102