جان ساورز (John Sawers) رئیس پیشین سازمان اطلاعات خارجی بریتانیا (MI6) در مقالهای که سوم ژانویه ۲۰۲۵ در روزنامه «فایننشال تایمز» منتشر شد، با نگاهی به تغییرات داخلی ایران، به تأثیر پیامدهای حمله تروریستی «هفت اکتبر ۲۰۲۳» حماس علیه اسرائیل پرداخته و تصویری از چالشهای پیش رو در منطقه ارائه داده است.
ساورز در این مقاله با عنوان «سال ۲۰۲۵ اسبهای جنگی سالخورده خاورمیانه را آزمایش خواهند کرد» مینویسد، علی خامنهای از نظر جسمی و سیاسی تضعیف شده و گزینه اصلی برای جانشینی او، پسرش مجتبی، به نظر میرسد.
در مقدمه این مقاله آمده، ما اغلب خاورمیانه را به عنوان منطقهای تعریف میکنیم که حول محور دنیای عرب شکل گرفته است. بغداد و دمشق به مثابه مراکز تاریخی قدرت در گذشته نقش بازی کردهاند. در قرن بیستم، قاهره و بیروت به پایتختهای فرهنگی این منطقه تبدیل شدند، اما با گذر زمان و تحت تأثیر ثروت نفت و گاز عربستان سعودی و کشورهای خلیجفارس، نفوذ خود را از دست دادند.
امروز نکته برجسته این است که سه کشور تأثیرگذار و قدرتمند منطقه، یعنی اسرائیل، ترکیه و ایران، غیرعرب هستند. هر یک از این کشورها تحت رهبری سیاستمدارانی با تجربه قرار دارند: بنیامین نتانیاهو ۱۷ سال از ۲۸ سال گذشته نخستوزیر اسرائیل بوده است؛ رجب طیب اردوغان نزدیک به ۲۲ سال قدرت را در ترکیه در دست داشته، و علی خامنهای بیش از ۳۵ سال است که رهبری جمهوری اسلامی را در ایران بر عهده دارد و مانند خاندان بوربون فرانسه است که ۲۰۰ سال پیش در دوران حکومتشان هیچ درسی از گذشته نگرفتند و هیچ چیزی را به یاد نسپردند.
پس از حمله بیرحمانه حماس در هفت اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل واکنشی قاطعانه نشان داد. نیروهای مسلح و سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل نه تنها حماس، بلکه حزبالله و حامیان آنها را نیز در ایران تضعیف کردند. با این حال، این پیروزیها بهای سنگینی داشت: نتانیاهو توصیههای دوستان نزدیک اسرائیل را نادیده گرفت و در حفاظت از جان غیرنظامیان کمتوجهی نشان داد. در نتیجه، حمایت بلندمدت از اسرائیل در غرب کاهش یافته، هرچند دشمنان اصلی این کشور تضعیف شدهاند.
اسرائیل بار دیگر نشان داده که کشوری کوچک اما با قدرت نظامی چشمگیر است. با وجود این، سیاستمداران آن همچنان از پذیرش این ایده سر باز میزنند که راه حل سیاسی با فلسطینیان برای دستیابی به صلح و امنیت پایدار ضروری است. به نظر میرسد اسرائیل هیچ برنامه مشخصی برای غزه ندارد جز اشغال بلندمدت، مگر اینکه هدف پنهانی دیگری مانند وادار کردن فلسطینیان به مهاجرت به مصر یا الحاق بخشهای بیشتری از کرانه باختری به آن وجود داشته باشد. آنچه با اطمینان میتوان گفت این است که تحقق یک دولت مستقل فلسطینی در آینده نزدیک غیرممکن به نظر میرسد.
حکومت ایران سال ۲۰۲۴ بیشترین آسیب را دید
جان ساورز در ادامه به بررسی وضعیت جمهوری اسلامی پرداخته و مینویسد، با آغاز سال جدید، تمرکز اسرائیل بطور قابل توجهی بر حکومت ایران خواهد بود؛ حکومتی که در سال ۲۰۲۴ بیشترین آسیب را دیده است. خامنهای از نظر جسمی و سیاسی ضعیف شده و گزینه اصلی برای جانشینی او، پسرش مجتبی، به نظر میرسد. اما تجربه نشان داده که رهبران نسل دوم در رژیمهای خودکامه که از طریق امتیاز و رانت به قدرت میرسند، کمتر کارآزموده هستند و فاقد تجربیاتیاند که نسل اول رهبران آموختهاند. مثال بارز آن، تفاوت حافظ اسد که مهارت مدیریت بحران را داشت با پسرش بشار که بیرحمی او در نهایت به فروپاشی رژیم سوریه منجر شد.
این تجربه ممکن است نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را نسبت به جانشینی خانوادگی خامنهای محتاط کند. احتمالاً آنها تلاش خواهند کرد که رهبر جدید، قدرت مطلق در داخل رژیم نداشته باشد. اما رهبران جدید میتوانند غافلگیرکننده نیز باشند. نمونههای تاریخی مانند دنگ شیائوپینگ در چین یا میخائیل گورباچف در شوروی نشان دادهاند که تغییر رهبری ممکن است مسیرهای غیرمنتظرهای را باز کند. حتی عربستان سعودی تحت هدایت محمد بن سلمان شاهد تحولاتی در مسیر بقا و تقویت نظام خودکامه است. هرچند این سناریو برای ایران دور از ذهن به نظر میرسد، اما نمیتوان آن را به کلی رد کرد.
رئیس پیشین MI6 توضیح میدهد، رژیمی ضعیفتر در تهران، فرصتی برای مذاکره دوباره ایجاد میکند، حتا اگر خامنهای همچنان برای یک یا دو سال دیگر در قدرت بماند. در چنین شرایطی، دونالد ترامپ ممکن است به دنبال توافق سیاسی باشد بجای اینکه از گزینه نظامی مورد نظر نتانیاهو برای نابودی تأسیسات هستهای ایران حمایت کند. اسرائیل استدلال خواهد کرد که ایران به دنبال طولانی کردن مذاکرات است تا در عین حال به پیشرفتهای مخفیانه هستهای دست یابد. این نگرانیها واقعی هستند. در عین حال، خامنهای به آمریکا بیاعتماد است، شاید حتی بیش از بیاعتمادی سیاستمداران آمریکایی به رژیم ایران. احتمالاً تغییر رهبری در تهران لازم خواهد بود تا ایران مسیر خود را عوض کند.
فروپاشی رژیم اسد
در ادامه این مقاله آمده، شاید بزرگترین شگفتی در سال ۲۰۲۴، فروپاشی رژیم اسد باشد که راه را برای آیندهای بهتر برای مردم سوریه باز کرد. در این میان، ترکیه مانند اسرائیل از برندگان سال گذشته بود. اما اردوغان که همچنان دیدگاهش به سوریه تحت تأثیر مسئله کردها قرار دارد، ممکن است فرصتها را محدود کند. چنین دیدگاهی مانع تدوین یک قانون اساسی جدید برای سوریه خواهد شد که بتواند تنوع قومی و مذهبی کشور را به رسمیت بشناسد.
اردوغان بهعنوان سیاستمداری زبردست، قدرت ترکیه را در منطقه و حتی آفریقا افزایش داده است. او نشان داده که اسلام سیاسی میتواند با موفقیت عمل کند و لزوماً منجر به ایجاد یک دولت اسلامی سختگیر نشود. این الگو میتواند الهامبخش رهبران جدید مانند احمد الشرع رهبر هیئت تحریرالشام باشد که اکنون قدرت را در دمشق در دست دارد.
در اینجا درس مهمی برای غرب و عربستان سعودی و امارات وجود دارد: احتیاط نسبت به پیشینه افراطی الشرع قابل درک است، اما مسیر گذار رهبران جوان از خشونت به مسئولیتپذیری ملی بارها در تاریخ تکرار شده است. وظیفه دیپلماتیک در این لحظه، برداشتن تحریمها، حذف نامها از فهرستهای تروریستی و تقویت اپوزیسیون سوریه است تا شانس موفقیت در این کشور افزایش یابد.
در پایان این مقاله آمده، بهنظر میرسد که رویکرد غرب همچنان آهسته و محتاطانه باقی بماند و تمرکز بر مقابله ایدئولوژیک با اسلامگرایان باشد. اما چنین مسیری ممکن است به یکی از این نتیجه بینجامد: یا تکهتکه شدن کشورها، همانگونه که در لیبی رخ داده، یا ظهور دیکتاتورهای جدید مانند آنچه در تونس شاهد آن بودهایم. کشورهای غربی نیز باید از اشتباهات بوربنها اجتناب کنند.