یک خیزش اجتماعی دیگر در ایران در راه است

دوشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۳ برابر با ۱۳ ژانویه ۲۰۲۵


خلیل نیک خصال – جامعه ایران بر سر دوراهی ایستاده و در توفان انزجار، خشم و ناآرامی‌ غرق شده است. این ناراحتی جمعی زاییده نارضایتی صرف نیست بلکه ناشی از خیانتی عمیق است. مردم ایران در آرزوی زندگی عادی هستند- یک زیست سرزنده، آزاد و مرفه- اما جمهوری اسلامی بطور سیستماتیک این جوهر زندگی را از آنها سلب کرده است. این انکار، جامعه را از هم گسیخته، سرخورده و از حالت عادی دور کرده است.

در دل این خشم، حس تلخ فریب نیز نهفته است. وعده‌های آزادی و سعادت شکسته شده و در عوض با اعدام، کشتار و سرکوب وحشیانه جایگزین شده است. مردم ایران بارها برای گرفتن حق خود قیام کرده‌اند: برابری، عدالت و کرامت. با این حال، فریاد آنها با خشونت روبرو شده است. قیام‌های سال‌های ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ در حافظه جمعی حک شده و آغشته به خون کسانی است که به دنبال آینده‌ای بهتر بودند. اینها اعتراضات صرف نبودند، بلکه جنبش‌های امیدی بودند که توسط ماشین‌های بی‌امان ظلم خاموش شدند. هزاران نفر نابینا، زندانی، شکنجه و اعدام شدند- تنها جرم آنها تلاش برای به دست آوردن حق زندگی به عنوان انسان‌های آزاد بود.

گذشته از تلفات انسانی، جمهوری اسلامی میراث طبیعی و اقتصادی ایران را  نیز ویران کرده است. آنچه روزگاری سرزمین زیبایی و فراوانی بود به منظره ناامیدی تبدیل شده است. زاینده رود که زمانی راه نجات میلیون‌ها نفر بود، اکنون خشک شده است. دریاهای باشکوه‌ هامون، مهارلو، پریشان و دریاچه ارومیه که با زیبایی‌های خود ایران را ممتاز کرده و اکوسیستم‌ آن را حفظ کرده‌اند، خشک شده‌اند. حتی قنات‌های باستانی- که نمادی از نبوغ و غرور ایران هستند- تا سرحد نابودی سوء مدیریت شده و باعث فرونشست غیرقابل برگشت زمین شده است. این بلایای زیست محیطی تصادفات صرف نیستند. آنها بازتاب الگویی از بی‌توجهی و سوء استفاده هستند که منافع کوتاه‌مدت را بر سلامت بلندمدت زمین و مردم آن اولویت می‌دهد.

اقتصاد که زمانی ستون قدرت ملی بود، اکنون ویران شده است. ایران با اینکه سومین دارنده ذخایر نفت و دومین دارنده ذخایر گاز طبیعی است، بنزین وارد می‌کند. این کشور برای تامین انرژی مورد نیاز مردم خود تلاش می‌کند. نیروگاه‌هایی که از سوخت پاک محروم هستند، مازوت می‌سوزانند، جایگزینی بسیار آلاینده که هوا را با سموم آلوده و مردم را خفه می‌کند. وعده‌های برق رایگان به واقعیت تلخ خاموشی تبدیل شده است که شهرها را در تاریکی و مردم را در ناامیدی رها کرده است. تورم، بیکاری و فقر به سطوح بی‌سابقه‌ای رسیده و خانواده‌ها را مجبور به انتخاب‌های غیرعادی برای بقا کرده است. ثروت ملت که باید مایه غرور جمعی باشد به هدر رفته یا به باد رفته است و اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان را متضرر کرده است.

این سوء مدیریت محدود به امور داخلی نیست. جمهوری اسلامی نه تنها در داخل مرزهای خود بلکه در خارج  کشور نیز فرهنگ ترور و سرکوب را پرورش داده است. مداخله آن در کشورهای همسایه و حمایت از جناح‌های افراطی، آن را در صحنه جهانی منزوی کرده است. تعداد کمی‌ از کشورها به دنبال دوستی با رژیمی‌ هستند که سرکوب و نابودی را بر پیشرفت و دیپلماسی ترجیح می‌دهد. در این میان، مردم ایران- فقیر، فریب‌خورده و پراکنده- به حال خود رها شده‌اند. با وجود بیانیه‌های حمایتی گاه و بیگاه، جامعه بین‌المللی اما سیاست جهانی تا حد زیادی نتوانسته است قاطعانه عمل کند و مردم ایران را تنها گذاشته تا با دست خالی و بدون حمایت مبارزه کنند.

ظلم رژیم در هیچ کجا به اندازه رفتارش با زنان آشکار نیست. زنان شجاع و مقاوم ایران که از دیرباز در صف مقدم مبارزه برای برابری و عدالت بوده‌اند، با خشونت و تحقیر مواجه می‌شوند. آنها به خاطر جسارت رویاپردازی، تلاش برای کسب حقوق خود و امتناع از ساکت شدن سرکوب می‌شوند. این ظلم سیستماتیک لکه ننگی بر وجدان ملت است، یادآور شکست رژیم در حمایت از اساسی‌ترین اصول بشریت است. با این حال، این زنان در شجاعت خود پافشاری می‌کنند و الهام‌بخش هموطنان ایرانی و مردمی‌ در سراسر جهان هستند که مشتاق عدالت‌اند.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۹ / معدل امتیاز: ۳٫۷

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=367668