حنیف حیدرنژاد- ایران در موقعیت پیش از انقلاب قرار دارد. یعنی هر زمان ممکن است جرقه یک اعتراض بزرگ و سراسری زده شود و ممکن است رژیم از هم پاشیده و سقوط کند. این سقوط میتواند حاصل فروپاشی، یا شورش همگانی و از هم گسیختن دستگاه اداری و ماشین سرکوب یا نتیجه قیام سازمانیافته یا حتی میتواند در مرحله پایانی، حاصل درگیری مسلحانه مردم با نیروهای سرکوبگر در خیابانها یا مکانهای حساس در ابعاد کوچک یا بزرگ باشد. یک تهاجم نظامی محدود خارجی از سوی اسرائیل یا اسرائیل با حمایت آمریکا یا متحدین غربیاش نیز میتواند این روند را تسریع کند.
رژیم در ضعیفترین و ضربهپذیرترین وضعیت خود
ما در مرحله «پیش از گذار از جمهوری اسلامی» قرار داریم. در این مرحله بسیاری شخصیتها و گروههای سیاسی مخالف رژیم در داخل و خارج کشور، حتی آنها که در طیف اصلاحطلبان فعال بودهاند، برای تصاحب قدرت سیاسی یا مشارکت در آن، زمینهسازی کرده و میخواهند در آینده حاکمیتِ سیاسیِ بعد از جمهوری اسلامی نقش داشته باشند. از همین رو تلاش میکنند «وزنه» و تاثیرگذاری سیاسی- اجتماعی خود را بر روی مردم و بر روند تحولات سیاسی- اجتماعی مهم و تعیینکننده جلوه دهند. آنها سعی میکنند نیرو جذب کنند.
همه شواهد و نشانهها از آن حکایت میکند که رژیم حاکم توان اداره و حل و فصل امور روزانه کشور را از دست داده است. نشانههای از هم گسیختگی مدتهاست پدیدار شده و هیچ چشمانداز بهبودی برای آن دیده نمیشود؛ اَبربحران تامین سوخت و انرژی و در پی آن اَبربحران کمبود برق، کشور را نیمه تعطیل کرده است. سقوط شدید ارزش پول ملی همراه با گرانی و تورم افسارگریخته، بیکاری، کمبود دارو، حقوقهای پرداخت نشده و عقب افتاده، مهاجرت انبوه کادرهای تخصصی در حوزه بهداشت و درمان و آموزش عالی، اَبربحرانهای محیط زیستی و… هر روز بدتر و بدتر میشوند. در کنار اینهمه، دستگیری و زندان و شکنجه و اعدام، یعنی ماشین سرکوب و ایجاد وحشت با تمام قوا کار میکند.
به دنبال از دور خارج شدن نیروهای نیابتی رژیم پس از هفت اکتبر توسط اسرائیل، یعنی پس از نابودی نظامی تقریبا صد درصد حماس در غزه، نابودی هِرم رهبری حزبالله لبنان و آسیب شدید به نیروی نظامی آن، زمینگیر شدن نیروهای حَشدالشعبی در عراق و آسیبهای جدی نظامی به حوثیهای یمن با حمایت متحدین غربی اسرائیل و سرانجام پس از سقوط بشار اسد، اینک امکان درگیری جدی نظامی اسرائیل با رژیم حاکم بر ایران بیشتر و بیشتر میشود. به نظر میرسد با آمدن ترامپ، شدت و گستره این درگیریها میتواند بیشتر هم بشود.
پس از سقوط بشار اسد نشانههای زیادی از ناامیدی در نیروهای ماشین سرکوب رژیم دیده میشود. رژیم حاکم بر ایران در ضعیفترین و ضربهپذیرترین وضعیت خود قرار دارد. حمله هوائی- موشکی اسرائیل یا اسرائیل با حمایت آمریکا به تاسیسات اتمی و پایگاههای سپاه پاسداران میتواند ضربه بزرگ نظامی- به ویژه به لحاظ روحی- به رژیم وارد کرده و امید مردم را برای پایان رژیم اسلامی حاکم بر کشور افزایش دهد. اما نباید فراموش کرد پایان دادن به جمهوری اسلامی وظیفه مردم ایران است. اگر مردم ایران در چنین وضعیتی یک آلترنانتیو سیاسی با رهبری مشخص در کنار خود داشته باشند، روند تحولات سیاسی- اجتماعی برای گذار از جمهوری اسلامی میتواند قویتر و پرشتابتر شده و پایان رژیم اسلامی را هرچه «شُدنیتر» کند.
بعد از مشخص شدن رهبری انقلاب، گام بعدی اعلام برنامه و سازماندهی
در این مرحله اگرچه شخصیتها و نیروهای سیاسی مختلفی ممکن است ادعای رهبری یا آلترناتیو بودن داشته باشند، اما هنوز صدای اکثریت مردم یا بخش بزرگی از مردم در حمایت از فرد یا نیروی مشخصی، به شکل عمومی و سراسری شنیده نمیشود. با اینهمه به نظر میرسد رضا پهلوی که برای رهبری «انقلاب ملی» اعلام آمادگی کرده است، باصلاحیتترین شخصیت سیاسی برای رهبری انقلابِ نوینی است که در حال شکل گرفتن است. او پیوسته تاکید کرده در مبارزه سیاسی، شکل حکومت مهم نیست، بلکه ماهیت دموکراتیک آن مهم است. همه شواهد نشان از آن دارد که او اعتماد و حمایت بخش بزرگی از مردم ایران را با خود به همراه داشته و به میزان زیادی از دیگر مدعیان رهبری جلوتر است. او تاکید دارد شکل حکومت آینده ایران را مجلسِ موسسانِ منتخب مردم که باید حاصل یک انتخابات آزاد باشد، تعیین خواهد کرد. او همچنین بارها تاکید کرده است که در یک مبارزه دموکراتیک نباید بر روی نقش افراد زیاد تاکید کرد، بلکه باید «نهادسازی» کرد و به نیازهای مراحل مختلفِ انقلاب با اتکا به نیروهای متخصص پاسخ داد.
علیرغم اعلام آمادگی رضا پهلوی برای به عهده گرفتن رهبری انقلاب و تاکید او بر «نهادسازی»، با اتکا به ایرانیان در داخل و خارج از کشور، متاسفانه هنوز نشانی از ایجاد نهاد یا نهادهائی که برای گذار از جمهوری اسلامی برنامه مشخصی ارائه دهند دیده نمیشود. در نبود چنین نهاد یا نهادهائی، هماهنگیهای لازم برای سازماندهی مبارزه چه در داخل و خارج کشور با دشواریهائی همراه خواهد بود. به باور نویسنده، برطرف کردن این کمبود، باید اولین اولویت اصلی رضا پهلوی باشد. اعلام علنی این نهاد میتواند هم به مردم در داخل کشور امید داده و حرکت آنها در مبارزه با رژیم را انسجام ببخشد و هم میتواند حمایت بین المللی را به همراه بیاورد که باز به نوبه خود به انگیزه مردم در مبارزه برای پایان دادن به جمهوری اسلامی خواهد افزود.
تاخیر در اعلام سازماندهی و برنامه برای گذار میتواند پیامدهای منفی و حتی جبران ناپذیر به دنبال داشته باشد. همانگونه که پیشتر آمد، اگر چنین برنامه و سازماندهی اعلام شود میتواند روحیه مردم برای مبارزه را تقویت کند و مطمئنا روحیه دشمن را ضعیف کرده و ممکن است ریزش نیروها را در آن سرعت ببخشد. همچنین همانگونه که باز هم پیشتر آورده شد اعلام برنامه و نهادهائی که قرار است سازماندهی مرحله گذار را به عهده داشته باشند، میتواند به تدریج حمایت بینالمللی از مبارزه مردم ایران را موجب شود.
اما اگر از سوی رضا پهلوی برنامه و نهادهائی که قرار است هماهنگیهای لازم برای سازماندهی در مرحله گذار را عهده دار باشند، اعلام نشود، این مسئله میتواند موجب سرخوردگی مردم شده و نگاه و امید آنها بیشتر و بیشتر متوجه نیروهای خارجی خواهد شد. در نبود رهبری مشخص با برنامه و سازماندهی مشخص برای دوره گذار و در صورت غیبت روزانه رهبر در میدان مبارزه، آنهم همگام با تحولات روزانه، ممکن است مردم هرچه بیشتر به نیروی خارجی امید ببندند. امید بستن به نیروی خارجی میتواند مانع از مبارزه فعال مردم برای تغییر شود. بخشی از مردم ممکن است بگویند: «در همه این سالها هرچه ما به خیابان ریختیم، نتوانستیم رژیم را ساقط کنیم. اینهمه هم هزینه دادیم، از کجا معلوم این دفعه اگر باز هم به خیابانها بریزیم موفق شویم. دست ما خالیست و رژیم باز هم با وحشیگری هرچه تمامتر ما را خواهد کشت. در چنین وضعیتی بهتر است منتظر بمانیم، شاید با حمله اسرائیل یا بخصوص با آمدن ترامپ، آنها بتوانند رژیم را ساقط کنند.»
جملاتی که در بالا آمده را کم و بیش در اطراف خود میشنویم. درک روحیه مردم و شرایط سیاسی کشور، موقعیت حکومت، منطقه و جهان مهم است. در مبارزه سیاسی برای گذار از جمهوری اسلامی وقتشناسی و اعلام بهموقع سیاستها و تاکتیکها اهمیت دارد. چه بسا تاخیر در برخی حرکتها، موجب فرصتسوزی شده و یا ضربههای جبران ناپذیر به دنبال بیاورد. با آنچه گفته شد، به باور من پس از اعلام قبول «رهبری انقلاب ملی» از سوی رضا پهلوی، اولویت و ضرورت مهم مرحله کنونی اعلام برنامه دوره گذار و اعلام نهادهای هماهنگکننده برای سازماندهی مبارزه در داخل و خارج کشور است.