هماکنون نمایشگاهی در ارتباط با هنر در گالری ویلیام موریس در منطقه «ولتمستو» در شمال لندن تا ۹ مارس ۲۰۲۵ دائر است. موضوع این نمایشگاه تاثیرپذیری ویلیام موریس طراح دکوراسیون داخلی منازل، فرش و پارچه از هنر کشورهای خاورمیانه و به ویژه ایران است.
ویلیام موریس هنرمند و صنعتگر انگلیسی است که از اواسط قرن نوزدهم با طراحی، ساخت و نظارت دقیق بر تولید اسباب و اثاثیه خانگی، کاغذ دیواری و کلاً تزئینات خانگی، فرش و پارچه مبتکر نوآوریهای مهمی در این زمینه در بریتانیا بوده است. میتوان گفت که وی در عرصه دکوراسیون داخلی یکی از پیشگامان در دنیا شمرده میشود.
گرچه او دل در گرو زحمتکشان داشت و اشعاری نیز در ارتباط با عدالت اجتماعی و در وصف طبقات کمدرآمد سروده، ولی در عین حال تاجری زبده و زیرک بود که توانست با ابتکارهایی در زمینه بازاریابی و اقدامات جسورانهی مالی، رقبای حرفهای خود را از میدان بیرون کرده و برای مدت نسبتاً طولانی حرف اول را در صنعت تزئینات داخلی در بریتانیا بزند.
ویلیام موریس طراح، صنعتگر، شاعر و فعال اجتماعی بود. او در محله ولتمستو لندن در سال ۱۸۳۴ به دنیا آمد. وی فرزند نخست یک خانواده ثروتمند بود که با تربیت متعارف طبقات متوسط بزرگ شد و والدین خود را با انتخاب هنر بجای فعالیت در کلیسا، متعجب ساخت. موریس بعدها با شماری از دوستان، یک کسب و کار موفق تزئینات داخلی در لندن راه انداخت که بعدها «موریس و شرکا» نامیده شد.
ویلیام موریس در صدد ایجاد تحولی در دکوراسیون داخلی در بریتانیای دوره ملکه ویکتوریا بود. او بر این گمان بود که هنر یکی از نیازهای بنیادین انسان است. این هنرمند در تلاش بود که هنر را وارد زندگی روزمره مردم کند. از او در سال ۱۸۷۷ جمله معروفی به این مضمون نقل شده است: «من هنر را برای عده قلیلی نمیخواهم به همان اندازه که خواهان آموزش و آزادی برای یک اقلیت نیستم».
ویلیام موریس از اخلاقیات غیرانسانی صنعتیسازی دوره ویکتوریا به شدت منزجر بود. این اخلاقیات به ایجاد شهرکهای حاشیهای و پیدایش شهرهای بسیار شلوغ و زاغهنشینی، شیوع و گسترش بیماریها و آلودگی محیط زیست انجامیده بود.
از نظر فکری موریس طرفدار عدالت اجتماعی و نیز بازگشت به دوره صنتعگری بود. او برای حفط ساختمانهای تاریخی و علیه هدر دادن منابع طبیعی مبارزه جدی و پیگیرانه کرده است. این مبارزه در آن دوره تاریخی حرکتی بسیار پیشرو و آیندهنگرانه بود. موریس انسانی بسیار سختکوش و مبتکر بود و وقتی در سال ۱۸۹۶ درگذشت، پزشک وی گفت که مجموع و حجم کاری که او در طول زندگیاش انجام داده از مجموع کار ده انسان در طول زندگیشان فراتر رفته است.
ویلیام موریس علاقه بسیار به هنر کشورهای خاورمیانه و در این میان بیشتراز همه به هنر ایرانی نشان داد. او هرچند فراتر از ایتالیا مسافرت نکرد ولی دانش گسترده و اطلاعات عمیقاش را درباره هنر این کشورها از طریق مطالعه دقیق ادبیات و بررسی دسته اول در موزهها، مغازههای فروش صنایع دستی از خاورمیانه و دوستان مطلع خود کسب کرد.
وی جمعآوریکننده آثار هنری خاورمیانه برای خودش و نیز مشاور خرید اینگونه آثار برای موزه کنزینتگتون جنوبی آن زمان و یا موزه «ویکتوریا و آلبرت» کنونی بود. یکی از آثار نفیس و گرانبهای این موزه، یعنی فرش عظیم بافتهشده در دوره صفویه در اردبیل با مشاوره موریس خریداری شد. او در رابطه با همین فرش در سال ۱۸۷۷ مینویسد که یک فرش تاریخی ایرانی از دوره شاه عباس صفوی دیده که او را مدهوش ساخته است. او اضافه کرده که نمیتواند تصور کند که چگونه میتوان چنین شگفتیهایی را در نقش و نگارهای فرش خلق کرد. جمله معروف دیگری از موریس به این مضمون است که: «برای ما طراحان نقش و نگار، ایران یک سرزمین مقدس است زیرا در طول زمان هنر فرشبافی در آن به کمال خود رسیده است.»
کلکسیون او متشکل از انواع گسترده و متنوع کارهای هنری و صنایع دستی خاورمیانه مانند فرش، پارچه، کارهای فلزی و سرامیک است که عمدتاً از ایران، سوریه و ترکیه گردآوری شدهاند. برخی از اقلام کلکسیون شخصی موریس گم شدهاند اما بیشتر آنها حفظ و مشخصاتشان ثبت شده و در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شدهاند. حفظ آثار کلکسیون ویلیام موریس تا حد زیادی مدیون پیگیری ودقت دخترش، مایا موریس، در حفظ و نگهداری آنها بوده است. برخی از آثاری که در نمایشگاه کنونی در معرض دید تماشاگران قرار دارد قبلاً کمتر از نگرش هنری مورد توجه قرار میگرفتند و بیشتر نادیده گرفته میشدند، در حالی که در نمایشگاه کنونی این کارها مجدداً کشف شده و اهمیت و تاثیر آنها بر کارهای موریس مورد بررسی قرار گرفته است.
ویلیام موریس در پی ایجاد تحولی در صنعت و هنر تزئینات داخلی دوره ویکتوریا بود. برای ایجاد چنین تحولی توجه او به سوی هنر خاورمیانه جلب شد و شروع به مطالعه طرحها و نقش و نگارهای تزئینی در خاورمیانه، به ویژه در صنایع دستی ظریف ایران، فرشهای ایرانی، پارچههای ایرانی، معماری ایرانی و سرامیک ایرانی و نیز در اقلام مشابه در چند کشور دیگر خاورمیانه کرد. در کلکسیون او چندین کار ظریف نقرهای از دوره صفویه و قاجاریه وجود دارد که دراین نمایشگاه به نمایش گذاشته شدهاست.
در هنر سنتی خاورمیانه و ایران به دلیل ممنوعیتها و محدودیهای مذهبی، برخلاف هنر غرب، انسان بسیار کم حضور دارد. بیشتر طرحها و نقش و نگارها در آثار هنر سنتی خاورمیانه نقش حیوانات، گیاهان، گل و برگ و اشیا در ترکیبی موزون و در یک فضای انتزاعی و زیباییشناختی هستند. در غرب اما در نبود ممنوعیتهای دینی تصویر انسان در تزئینات داخلی و در نقاشیهای دیواری و کندهکاریها، به فراوانی دیده میشود. در کشورهای اسلامی اما ممنوعیت به تصویر کشیدن و مجسمهسازی از انسان منجر به شکل گرفتن و تکامل نقش و نگارهای پیچیده و هندسی و انتزاعی شده است. ویلیام موریس به عنوان یک نظارهگر دقیق این عوامل را در هنر خاورمیانه تشخیص داده و در طراحیهای خود به کار برده است.
موریس از سال ۱۸۷۰ شروع به پژوهش و جمعآوری آثار هنری و صنایع دستی خاورمیانه کرده است. در میان آثار هنری خاورمیانه که او جمعآوری کرده و نیز آثاری که او مشاور خریداری آنها برای موزهها بوده، خود وی نقش و نگارهایی برای کاغذدیواری و منسوجات طراحی کرده که شباهتهای زیاد و ملموسی با آثار خاورمیانهای دارند. این کارهای موریس آشکار میکنند که او عمیقاً از هنر خاورمیانه، به ویژه ایران، تاثیر و الهام گرفته است. کارهای او معرف اهمیت ارزشمند مراودات هنری و فرهنگی بین بریتانیای دوره ویکتوریا و جهان خاورمیانه است که از آن دوره به بعد رایج شد و گسترش یافت.
ویلیام موریس براین عقیده بود که اصالت حقیقی در هنر و طراحی، از درگیر شدن عمیق با سنت و صنعتگری و کمتر از تلاش برای نوگرایی سرچشمه میگیرد. او معتقد بود که گذشته نمیمیرد بلکه در همه ما زنده میماند و نیز در آیندهای که ما در ساخته شدنش سهم داریم زنده خواهد ماند. به اعتقاد او هنرمندان باید از گذشته الهام بگیرند و آن را با سبک کار شخصی و جدید خود و نگرش و بستر منحصر به فرد هنری خویش تلفیق کنند.
باید گفت که ویلیام موریس هرچند باور به به عدالت اجتماعی داشت و مخالف با کاپیتالیسم و امپریالیسم بود، ولی خودش به عنوان صاحب کسب و کار سودآور از ثروت عظیمی که در سایه امپریالیسم بریتانیا به واسطه توسعه داد و ستد جهانی میسر شده بود بسیار بهره برد.
همانطور که گفته شد، تجربهها و آزمایشهای شخصی موریس در زمینه طراحی نقش و نگارهای فرش عمدتاً از نمونههای تاریخی آسیای مرکزی و آسیای غربی (ایران و ترکیه) الهام گرفته است. این آثار یا در نمایشگاههای «موریس و شرکا» و یا اماکن دیگر برای فروش این اجناس و نیز در کلکسیونها و موزهها پیدا میشدند. مطالعه دقیق موریس از فرش ایرانی او را به درک عمیق فرآیندهایی که در بافتن فرش ایرانی نقش دارند قادر ساخت. به موازات تعمیق و تکامل دانش او از فرش ایرانی، رویکرد موریس به طراحی فرش و سبک کارش نیز متحول شد. یعنی از سالهای ۱۸۸۰ طرحهای او به تدریج از طرحهای سرتاسری با تراکم بالایی از نقش و نگار گل و گیاه جای خود را به طرحهای خلوت مزین به شاخه و نوعی مینیمالیزم دادند. این کارها یادآور نقش و نگارها و حتی طرحهای روی لعاب سرامیکها هستند که او با دقت مطالعه کرده بود.
کلکسیون آثار خاورمیانه باقیمانده از ویلیام موریس حاکی از نفوذ او در عرصه شناخت هنر خاورمیانه در بریتانیای اواخر قرن نوزدهم است. اینها تاییدی هستند بر رابطه و اتکای متقابل سنتهای هنر جهانی و نیز سهم مهمی که فرهنگهای مختلف در تکامل طرحها و صنعت ویلیام موریس داشتند. وی طرفدار کالاهای خوشساخت و دستساز بجای اقلام ماشینی حاصل از تولیدات انبوه و بیکیفیت بود.
موریس یک جهانگرا بود و به مردم سایر نقاط جهان به دیده تحقیر نگاه نمیکرد و سهم آنان را در تمدن بشری تایید مینمود. او تلاش میکرد با هنرها و صنایع دستی آنها آشنا شود و آنها را با کارهای هنری خود تلفیق کند و معتقد بود که فرشهای ایرانی باارزشترین فرشهایی هستند که تا کنون در جهان بافته شدهاند. همچنین این ویلیام موریس بود که نسخه خطی ترجمه ادوارد فیتزجرالد از رباعیات عمر خیام را به تذهیب آراست.