سیاوش پندار – سیستمهای پادشاهی که از دوران باستان تا امروز وجود داشتهاند، به عنوان یکی از پایدارترین و در عین حال منعطفترین انواع حکومت شناخته میشوند. این سیستمها نه تنها توانستهاند خود را با شرایط مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تطبیق دهند، بلکه همواره مورد بحث و بررسی در میان پژوهشگران، سیاستمداران و مردم عادی بودهاند.
یکی از جنبههای جالب توجه در مورد پادشاهیهای معاصر، تنوع عقاید و دیدگاههایی است که در میان طرفداران این نظام حکومتی وجود دارد. در ایران نیز در میان طیف گسترده پادشاهیخواهان طرفداران پادشاهی مشروطه و همچنین طرفداران پادشاهی پارلمانی وجود دارند و تضارب آرا میان آنها یکی از نقاط قوت این جریان گسترده ایرانگراست.
در مورد پادشاهی مشروطه، این نوع حکومت به پادشاه اجازه میدهد که به عنوان یک نماد ملی یا با قدرتی محدود شده توسط قانون اساسی عمل کند. در این چارچوب، قدرت سیاسی واقعی در دست یک پارلمان منتخب یا سایر نهادهای قانونی قرار دارد. این سیستم به خوبی در کشورهایی مانند انگلستان برقرار بوده است؛ جایی که پادشاه یا ملکه نقشی تشریفاتی دارند، اما پارلمان و نخستوزیر، قدرت واقعی را در دست دارند. قانون اساسی در این سیستمها، مانند یک سپر، از سوء استفاده از قدرت پادشاه جلوگیری میکند و حقوق اساسی مردم را تضمین مینماید تا پادشاه اختیارات قانونی خویش را در چارچوب قوانینی که نقش قانون اساسی را در این کشور دارند و همچنین منطبق بر منافع ملی اعمال کند.
از طرف دیگر، پادشاهی پارلمانی نمونهای از حکومت است که در آن پادشاه صرفاً به عنوان یک نماد ملی و تشریفاتی شناخته میشود. قدرت اجرایی به دولتی منتقل شده که توسط پارلمان انتخاب میشود. در کشورهایی مانند اسپانیا، سوئد و ژاپن، پادشاهان بیشتر به عنوان سمبلهای فرهنگی و ملی عمل میکنند تا حاکمانی با قدرت اجرایی. در اینجا، پارلمان نقش اصلی را در تصمیمگیری و اداره کشور ایفا میکند.
وجود نظرات مختلف در میان پادشاهیخواهان و بحثهای مداوم در مورد چگونگی بهبود و تطبیق این نظام با شرایط جدید ایران و جهان، نشاندهنده یک فضای پویا و فعال در این طیف ایرانگرا است. این بحثها نه تنها در مورد نوع پادشاهی، بلکه در مورد ساختارهای حکومتی، حقوق شهروندی، سیاست خارجی، و حتی تأثیرات فرهنگی پادشاهی مطرح هستند. این تبادل نظر بیانگر این است که پادشاهیخواهان به دنبال یک سیستم حکومتی هستند که بتواند نیازهای مردم را در زمان حال و آینده پاسخ دهد، نه صرفاً یک نظام منسوخ و غیرقابل تغییر.
بعلاوه وجود این تضارب آرا و بحث و جدلها همچنین نشاندهنده یک سیاستورزی هوشمندانه است؛ چرا که بجای پیروی کورکورانه از یک ایدئولوژی، به دنبال بهترین راه حل برای مشکلات و چالشهای جامعه هستند؛ دقیقا برخلاف آنچه دشمنان ایرانگرایی به دروغ از پادشاهیخواهان معرفی میکنند و آنان را طرفدار استبداد یا شخصپرست معرفی میکنند، صاحبنظران و طرفداران پادشاهی ایران با این مباحثات و گفتگوها در عمل نادرست بودن ادعای دشمنان ایرانگرایی را به اثبات رساندهاند. این پویایی میتواند منجر به ایجاد نظام پادشاهی مدرنتری شود که در آنها، مفاهیمی مانند مشارکت مردم، شفافیت و پاسخگویی، بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و به ثبات و دموکراسی هرچه بیشتر نظام سیاسی آتی ایران منجر شود.
در نهایت، تنوع نظرات و بحثهای مداوم در میان پادشاهیخواهان نشان میدهد که این جریان سیاسی نه تنها زنده و پویا است، بلکه در تلاش برای تطبیق خود با شرایط جدید جهانی است. این جنبه از پادشاهیخواهی، آن را از صرفاً یک نظام حکومتی تاریخی به یک گزینه زنده و ممکن در عرصه سیاست معاصر تبدیل میکند که در دنیا با افتخار قابلیت طرح دارد و بازگشت به آن را به یک رنسانس بزرگ و پیشرو بدل میکند.
*سیاوش پندار استاد علوم سیاسی