فرید زکریا خبرنگار شبکه تلویزیونی سیانان و از تحلیلگران مسائل خاورمیانه به مناسبت انتشار کتاب جدیدش، «عصر انقلابها»، در مصاحبه اختصاصی با هفتهنامه فرانسوی «اکسپرس»، به ارزیابى از وضعیت کنونى رژیم جمهورى اسلامى در ایران و همچنین سرانجام این حکومت و مناسبات آن با آمریکا در دوره دونالد ترامپ رئیس جمهورى جدید ایالات متحده پرداخته است.
زکریا بر این باور است که جمهورى اسلامى در وضعیت بیسابقهای از ضعف قرار دارد که ناشی از فشارهای داخلی و خارجی است و ممکن است برای حفظ بقای خود به سمت مذاکرات با دولت ترامپ گام بردارد.
او تاکید دارد که آسیبپذیریهای رژیم ایران به سطح بحرانی رسیده و رهبران آن مجبور شدهاند بقا را به ایدئولوژی ترجیح دهند. او به نیاز شدید حکومت تهران به سرمایه و فناوری خارجی اشاره میکند که به دلیل تحریمهاى سختگیرانه بینالمللى از دسترس این کشور خارج شده است.
فرید زکریا سپس این پرسش کلیدى را مطرح مىکند که آیا دولت آمریکا مىتواند از وضعیت ضعف جمهورى اسلامى براى دستیابى به یک توافق هستهاى جدید بهره ببرد؟ به عقیده او، رژیم ایران ممکن است برای رفع تحریمها و ادغام دوباره در جامعه جهانی، امتیازات قابل توجهی از جمله کاهش برنامه هستهای و محدود کردن حمایت از نیروهای نیابتی خود ارائه و به شرط برخورداری از آنها یعنی برچیده شدن تحریمها و ادغام بیشتر جمهوری اسلامی در جامعه جهانی بر سر برنامه اتمیخود و همچنین توقف حمایتهایش از نیروهای نیابتی در خاورمیانه با دولت ترامپ معامله کند.
تحرکات منطقهای و شکستهای استراتژیک
تحولات اخیر در خاورمیانه چالشهاى حکومت تهران را دشوارتر و دو چندان کرده است. زکریا به موفقیتهای نظامی اخیر اسرائیل علیه حزبالله در لبنان، حماس در غزه و همچنین سامانههاى دفاع هوایی رژیم ایران که مبتنى بر فناوری روسیه هستند، اشاره میکند.
به گفته او، این شکستها توانایی حکومت ایران را برای حفظ حمایت استراتژیک از نیروهای نیابتیاش کاهش دادهاند؛ این نیروها که از ستونهای اصلی سیاست خارجی رژیم در دو دهه گذشته بودهاند، اکنون نقش کمرنگترى ایفا مىکنند.
به عقیده زکریا، جمهورى اسلامى از زمان حمله صدام حسین به ایران در سال ١٩٨٠ تا کنون، هرگز تا این حد ضعیف نبوده است.
علاوه بر این، نزدیکی کشورهای حوزه خلیج فارس به اسرائیل، فشار بیشتری بر حکومت ایران وارد کرده است. زکریا به نقش عربستان سعودی که به لطف افزایش بهاى نفت، قدرت اقتصادى خود را حفظ کرده، به عنوان یک شریک کلیدی در سیاست خاورمیانهای دولت ترامپ اشاره نموده و تاکید دارد که این کشور برای عادیسازی روابط با اسرائیل، به مقابله با نفوذ ایران در منطقه ادامه میدهد.
به گفته زکریا، دونالد ترامپ یک تاجر و شیفته پول است و عربستان سعودی پولدارترین کشور جهان به شمار میرود و میتواند نقش کلیدی در کاهش بهای انرژی ایفا کند.
از سوى دیگر، ریاض اکنون عادىسازى روابط با اسرائیل را به نفع خود مى داند و در تلاش است تا از طریق توافقى قابل قبول بر سر مسئله فلسطین، این رابطه و روندها را هرچه سریعتر به مرحله اجرا درآورد.
زکریا بر این باور است که این عادىسازى نقطه شروعى براى «خاورمیانه جدید» خواهد بود. منطقهاى که در آن اسرائیل ، عربستان، امارات متحده و قطر برندگان اصلى و جمهورى اسلامى ایران بازنده اصلى خواهند بود. او تأکید مىکند که اسرائیل و عربستان بیشترین سود را از این تغییرات خواهند برد.
وى ادامه داده که تغییرات اخیر در خاورمیانه، از جمله موفقیتهای نظامی اسرائیل در مقابله با حزبالله، حماس و سیستمهای دفاع هوایی ایران که بر اساس تکنولوژی روسیه عمل میکنند، فشار زیادی بر رژیم ایران وارد کرده است و باعث ضعف بیسابقهای در آن شده است. او افزوده که این تغییرات منجر به از بین رفتن پشتیبانی استراتژیک از نیروهای نیابتی این حکومت برای مقابله با تهدیدات خارجی شده است، که یکی از ستونهای اصلی رژیم در دو دهه گذشته بوده است.
مسئله هستهاى
زکریا با وجود همه مشکلات، تاکید دارد که جمهورى اسلامى احتمالاً به سمت تولید سلاح هستهای حرکت نخواهد کرد زیرا به خوبى آگاه است که چنین اقدامی میتواند واکنش نظامی قدرتهای منطقهای، اسرائیل و آمریکا را برانگیزد و انزوای بیشترى در جامعه بینالمللی براى آن به دنبال داشته باشد. در عوض، به نظر مى رسد به دنبال سازشهای عملگرایانهای است که منافع اصلی خود را حفظ کند و در عین حال از پیامدهای فاجعه بار جلوگیری نماید. از این رو احتمالا فقط به دستیابى به توانایى تولید سلاح هستهاى بسنده و از تولید واقعى آن اجتناب مىکند.
تحلیل زکریا نشانگر لحظهای سرنوشتساز برای ایران است. اگر حکومت تهران واقعاً به سمت مذاکره حرکت کند، میتواند موقعیت خود را در نظم بینالمللی تغییر دهد. اگرچه انتقادات به سیاستهای داخلی و خارجی ایران همچنان ادامه دارد، او معتقد است که تهران همچنان نقشی کلیدی در تعیین آینده خاورمیانه و جهان ایفا خواهد کرد.
در پایان، تحلیل زکریا تصویری از رژیمی ارائه میدهد که با چالشهای عمیق و بىسابقهاى روبروست. اما همچنان در تلاش است تا با تصمیمات استراتژیک و انجام اقدامات حساب شده، جایگاهش در نظم جهانى را حفظ کرده و به بقاى خود ادامه دهد. اینکه آیا این اقدامات منجر به تغییرات اساسی خواهد شد یا تنها به عنوان یک استراتژی موقت و تغییر تاکتیکی عمل خواهد کرد، هنوز مشخص نیست و موضوعى است که تحولات آینده منطقه و جهان آن را روشن خواهد کرد.
بطور کلی، این کارشناس خاورمیانه بر اساس استدلالهایی که ارائه داده، مدعی است که رژیم ایران در شرایط فعلی برای بقای خود با اتکا به نکات عقلانی و مصلحتاندیشانه عمل میکند، با این حال، با وجود انتقادات بسیار نسبت به رفتار داخلی و خارجی آن، از این به بعد نقش مهمی در تعیین سرنوشت منطقه و جهان خواهد داشت.
زکریا در ادامه افزوده که تردیدی ندارد که رژیم ایران یک رژیم دیکتاتوری است و با مردم خود به شدت بد رفتار میکند، از جمله زندانى نمودن هزاران نفر و اعمال محدودیتهاى سنگین و بیرحمانه بر زنان. اما، اکنون رهبران آن براى حفظ بقاى حکومت خود، به شکل عقلانی و مصلحت اندیشانه عمل میکنند.
به ادعای فرید زکریا، این رفتار نشاندهنده آن است که جمهورى اسلامى ایران در حال تطبیق خود با واقعیتهاى جدید منطقهاى و بینالمللى است.