شاهزاده رضا پهلوی؛ چشم در چشم دشمنان ایران

پنج شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ برابر با ۳۰ ژانویه ۲۰۲۵


سیاوش پندار – آنچه امروز به ایران و ملت ایران می‌رود، جنایتی در تمام ابعاد است که ملت ایران و ایران را به لحاظ جغرافیایی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در معرض خطری کم‌سابقه در طول تاریخ چند هزار ساله آن قرار داده است. فاجعه‌ای که تنها می‌توان آن را با اشغال ایران توسط اعراب و سقوط ساسانیان مقایسه کرد.

امروز شاهزاده رضا پهلوی برای کسانی که ایراندوست باشند فارغ از اینکه پادشاهی‌خواه باشند یا جمهوریخواه یا هر مشی و مرام سیاسی دیگر که داشته باشند، در حکم کشتیبانی است که  می‌تواند کشتی ایران را به ساحل امن رهنمون شود. شاهزاده‌ای که عمر خویش را از ابتدا و به‌خصوص پس از درگذشت شاهنشاه آریامهر، وقف ایران کرده و یک روز در این چهاردهه فارغ از اندیشه ایران روزگار نگذرانده است. او مانند پیروز ساسانی که در زمان اشغال ایران توسط خلفای عرب، به مبارزه برای آزادی ایران می‌پرداخت، مشغول مبارزه است. با این تفاوت مهم که ایرانیان دیگر مانند آن روزگار ناتوان و ناآگاه نیستند. امروز ایرانیان متحدتر از هر زمان و جامعه جهانی آماده‌تر از هر وقت دیگری است تا ایران بار دیگر به عرصه‌ای بازگردد که متعلق به آن است  و مسیر تباهی و سقوط آن متوقف شود.

شاهزاده رضا پهلوی اگرچه وارث قانونی تاج و تخت ایران است اما امروز هیچ ادعایی در جهت مبارزه برای اهداف شخصی ندارد و صادقانه انتخاب را به مردم ایران واگذار کرده است. او امروز نماینده هویت ایرانی است. ایرانی که از نظر سیاسی حول محور سه اصل تمامیت ارضی، سکولاردموکراسی و همه‌پرسی برای تعیین شکل حکومت آینده شکل می گیرد. اصولی که هیچ ایرانی نمی‌تواند آن را تایید نکند. بنابراین سؤال این است که واقعاً دشمنان او با چه چیزی مقابله می‌کنند؟‍! و چرا از همه تریبون‌ها و رسانه‌های خود علیه نام پهلوی استفاده می‌کنند؟!

پاسخ روشن است. همانطور که میهن‌پرستان، فارغ از تکثر آرا و عقاید و با وجود اختلافات سیاسی که طبیعت امر سیاسی است، امروز حول نام پهلوی گرد آمده و متحد و یکپارچه آزادی ایران را دنبال می‌کنند، نیروهای اهریمنی و ضدایرانی نیز از چپ مارکسیست تا چپ نو و مجاهد خلقی و اصلاحطلب و کارگزارانی‌ها و نهضت آزادی و همه طیف‌های فعال در آشوب اهریمنی ۵۷، با همه‌ی اختلافات بین خود، حول محور دشمنی با ایران که امروز وجه سیاسی آن در نام پهلوی تبلور یافته، گرد آمده‌اند و به نبرد با اردوگاه هویت ایرانی مشغولند. امروز هرکس با هر عقیده سیاسی، باید آگاه باشد که در این میدان به نفع کدامیک از این دو اردوگاه در حال فعالیت است یا فعالیت او به نفع کدامیک از این دو تمام می‌شود. باید بین آشنایی‌ها و دوستی‌ها و ارادت‌های شخصی و آنچه امروز آینده ایران را رقم می‌زند تفکیک قائل شد و بجای دفاع از ایکس و ایگرگ، باور واقعی به آرمان ایران را ملاک قضاوت قرار داد و به قول علیرضا شجاعپور، شاعر، که در خصوص نبرد رستم و سهراب در میانه نبرد ایران و توران سروده است، باید گفت «پهلوان بیدار شو از خواب… جنگ رستم نیست با سهراب، آنچه امروزت به میدان است، جنگ ایران است و توران است…»

باید پرسید می‌خواهید در اردوگاه ایران خدمت کنید یا در اردوگاه دشمنان ایران؟ اردوگاه ایران به رهبری شاهزاده رضا پهلوی و دیگر ایرانگرایان و وطن‌پرستانی که در آن حضور دارند، اردوگاهی است که شهدایی چون مجیدرضاها، کیان‌ها، نیکاها، پویاها و… را تقدیم راه نجات ایران کرده و اسیرانی چون فاطمه سپهری و منوچهر بختیاری و هزاران نفر دیگر را در زندان‌ها دارد و فرزندان ایران، سربازان آن در کف خیابان‌های ایران هستند. در آن اردوگاه دیگر امثال رجوی‌ها و رفسنجانی‌ها و دیگرانی رهبرانش هستند که تا بوده با ایران دشمنی کرده‌اند و اگر امروز کمتر از دشمنی خود با ایران، تاریخ و فرهنگ آن سخن می‌گویند به سبب مواجهه انها با جامعه‌ایست که به شدت ملی‌گراست.

از یاد نباید برد دشمنی اینها با ایران حکایت پهلوی و جمهوری اسلامی نیست. اینها همان کسانی هستند که در جنگ ظفار به عمان رفتند تا در مقابل سربازان ایرانی بجنگند و در جنگ عراق به عراق رفتند و به روی سربازان ایران آتش گشودند. اینها ادامه راه همان کسانی هستند که برای خوشایند رفقای عرب‌شان نام خلیج فارس را با نام مجعول می‌نامند و همزمان که خود را ایرانی می‌خوانند، ایران را به اشغال جزایر خلیج فارس متهم می‌کنند. اینکه این دیوسیرتان چرا با ایران چنین دشمن هستند نیازمند بررسی بسیار است و از حوصله این مقاله خارج، اما به هر روی وظیفه ایرانیان واقعی آن است که در مقابل این دشمنان محکم‌تر از هر زمان دیگر بایستند. کسانی که پریروز در ظفار و دیروز در عراق به روی ایرانیان آتش گشودند، خودشان و رفقای فکریشان اگر فرصتی پیدا کنند در تهران نیز چنین خواهند کرد چنانکه پیشتر نیز کرده‌اند.

آن فرد به ظاهر کارگردان و درواقع تروریست که روزی در بی‌بی‌سی گفت «اگر رضا پهلوی برگردد من هم دوباره میشم محسن چریک»، نگفت اگر رضا پهلوی دیکتاتور بشود، نگفت اگر برخلاف رای مردم به قدرت بازگردد و هیچ اگر دیگری هم نداشت. فقط گفت اگر برگردد! چرا که دشمنی آنها با نظم پهلوی و ایرانساز بودن آن است.

سخن شاهزاده رضا پهلوی روشن است. صندوق رای نظام سیاسی ایران آینده را مشخص می‌کند. پس چرا کسانی که خود را مخالف پهلوی می‌خوانند، بجای اینکه برای فردای پیش رو تلاش کنند تا اهداف و برنامه‌ها و ایده‌های خود را مطرح کنند و اگر قائل به حقانیت خود هستند، حقانیت اندیشه خویش را به ملت ایران نشان دهند، وقت خود را صرف توهین و فحاشی به پهلوی در «سوشیال مدیا» و یا کاریکاتورهای سخیف و… می‌کنند؟ چون آنها نه دشمن پهلوی، بلکه درواقع دشمن ایران هستند و به پهلوی نیز به عنوان نماد ایران حمله می‌کنند و می‌دانند که با نداشتن پایگاه نزد مردم در هیچ رفراندوم و انتخابات آزادی موفقیتی نخواهند داشت و می‌خواهند با هوچیگری از رقابت با میهن‌پرستان فرار کنند. وقت آن است که ملت ایران در کنار شاهزاده خود برای ایران در مقابل دشمنان ایران صف‌آرایی کنند و دشمنان این سرزمین اهورایی را که رضاشاه بزرگ آن «این وطن جذاب و عزیز» می‌نامید، بیش از پیش ناامید نمایند.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۳ / معدل امتیاز: ۴٫۸

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=368912