الهام نجفی – شاهزاده رضا پهلوی رهبر انقلاب ملی ایران برای آزادی، همواره مدافع پرشور دموکراسی، حقوق بشر و آشتی در خاورمیانه بوده است. در ۴۵ سال گذشته— از زمانی که ایران تحت اشغال جمهوری اسلامی قرار گرفت— وی به اقدامات میهنپرستانه، طرفداری از دموکراسی و صلح برای حمایت از مردم ایران در مبارزه برای آزادی پرداخته است.
از تمایل اولیهاش برای پیوستن به نیروی هوایی در سال ۱۹۸۰ برای دفاع از ایران در جنگ، تا حمایت بیدریغ از صدای مردم در جستجوی آزادی و دموکراسی— بدون هیچ منفعت سیاسی شخصی— همواره بر مأموریت خود پایبند بوده است. تعهد او به حفظ نظام پادشاهی، مطابق با خواست مردم ایران، و حمایت مداومش از توانمندسازی مردم، آگاهی، آزادی، عدالت، و صلح، نشاندهنده فداکاری بیدریغ او برای کشورش است.
بدون در نظر گرفتن منافع سیاسی، او همیشه از تلاشهای مردم ایران در راه آزادی حمایت کرده است. اخیراً، او بطور رسمی رهبری انقلاب میهنپرستانه ایران را پذیرفته و نقش خود را به عنوان رهبر مردم تثبیت کرده است. گامی تاریخی به سوی صلح در خاورمیانه در سطح بینالمللی. شاهزاده پهلوی همواره از صلح و دیپلماسی حمایت کرده و در تلاشهای متعددی برای تثبیت ثبات منطقهای مشارکت داشته است. یکی از مهمترین اقدامات او، سفر تاریخیاش به اسرائیل در آوریل ۲۰۲۳ بود— رویدادی که در تاریخ دیپلماسی خاورمیانه بیسابقه محسوب میشود. این سفر نماد دیدگاه او برای صلح و همکاری میان ایرانیان و اسرائیلیها بود— دو ملتی که روابطشان به دلیل سیاستهای افراطی جمهوری اسلامی قطع شده است. با ادای احترام در دیوار ندبه، که یکی از اماکن مقدس یهودیان و نمادی از استقامت و ایمان آنهاست، و همچنین با دیدار با رهبران اسرائیلی، شاهزاده پهلوی پیامی قدرتمند فرستاد که از مرزهای سیاسی فراتر رفت. اقدامات او نشاندهنده اتحاد، پذیرش تاریخی، و امکان ایجاد یک اتحاد آینده بین مردم ایران و یهودیان بود. این سفر، بهویژه ادای احترام او در دیوار ندبه، صرفاً یک اقدام نمادین نبود؛ بلکه چالشی مستقیم علیه لفاظیهای ضدیهودی جمهوری اسلامی و انکار هولوکاست بود. این یک گام جسورانه در جهت کاهش افراطگرایی و جلوگیری از تروریسم بود— تلاشی برای بازگرداندن ایران به نقش تاریخی خود به عنوان دوست و حامی مردم یهود.
مسیر آشتی: یادگیری از تاریخ رویکرد شاهزاده پهلوی شباهت بسیاری به تلاشهای تاریخی برای آشتی، به ویژه روند نازیزدایی پس از جنگ جهانی دوم دارد. پس از جنگ، ایالات متحده و نیروهای متفقین مردم آلمان را با جنایات نازیها روبرو کردند تا ایدئولوژی افراطی را از بین ببرند. ژنرال دوایت دی. آیزنهاور توصیه کرد که شهروندان آلمانی و رهبران محلی به اردوگاههای کار اجباری مانند بوخنوالد و داخائو بروند تا از نزدیک شاهد جنایات نازیها باشند. این اقدام نقش مهمی در مقابله با گذشته و جلوگیری از تکرار چنین فجایعی داشت. به همین ترتیب، بازدید از دیوار ندبه و ادای احترام به آن باید توسط تمام رهبران خاورمیانه به عنوان گامی در جهت آشتی تشویق شود. چنین اقداماتی میتواند معیاری برای پذیرش، شناخت تاریخی، و صلح باشد.
رهبرانی که در برابر کشتار اسرائیلیها به دست گروههای تروریستی سکوت کردهاند، باید مسئولیت پذیرش گذشته و ورود به گفتگوهای صلح را بر عهده بگیرند. جستجوی صلح بین ملتها نیازمند رهبرانی است که واقعاً به صلح متعهد باشند— نه کسانی که از دیپلماسی تنها به عنوان ابزاری برای حفظ قدرت خود استفاده میکنند. جمهوری اسلامی: مانع اصلی صلح یکی از مهمترین درسهای هر روند صلح این است که رژیمهای غیرمشروع را نمیتوان به عنوان مذاکرهکنندگان واقعی برای صلح در نظر گرفت. جمهوری اسلامی یک رژیم اشغالگر در ایران است—حکومتی که مردم خود را میکشد، کور میکند، شکنجه میکند، و اعدام میکند. این رژیم نماینده مردم ایران نیست و بنابراین، هرگز نمیتواند یک شریک معتبر در روند صلح باشد.
صلح واقعی تنها زمانی تحقق خواهد یافت که رژیمهایی که بر پایه سرکوب و تروریسم بنا شدهاند، از قدرت کنار زده شوند. جهان باید به این واقعیت پی ببرد که حمایت از انقلاب میهنپرستانه ایران، تحت رهبری شاهزاده رضا پهلوی، کمخطرترین و مؤثرترین مسیر به سوی صلح است. استراتژی او، فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی و حمایت حداکثری از مردم ایران، منطقیترین و هوشمندانهترین رویکرد برای دستیابی به ثبات منطقهای است.
جمهوری اسلامی باید سقوط کند تا صلح آغاز شود. آینده به رهبران خردمند و عملگرا نیاز دارد در زمانهای بحرانی، جهان به رهبران باهوش، عملگرا و مدرن نیاز دارد— رهبرانی که در دام شبکههای چند میلیارد دلاری تروریستی و جنگطلبان نیفتند. ریشه افراطگرایی در منطقه در تهران نهفته است، مقرّ عملیات تروریستی جهانی جمهوری اسلامی. یک ایران در کنار رضاشاه دوم ایستاده است. رهبری او نه تنها نشاندهنده اراده مردم ایران، بلکه بهترین امید برای صلح در خاورمیانه است. اگر جهان واقعاً به دنبال ثبات است، باید از انقلاب ملی ایران و رهبری شاهزاده رضا پهلوی حمایت کند. تنها در این صورت، ایران— و منطقه— میتوانند به سوی آیندهای مبتنی بر دموکراسی، شکوفایی، و صلح پایدار حرکت کنند.
*الهام نجفی از اعضای «جنبش پیشاهنگان ایران»