کورورش کلهر – ایران امروز بیش از هر زمان دیگری در وضعیتی انفجاری قرار دارد. فشارهای اقتصادی، نارضایتی اجتماعی و بحرانهای ساختاری، جامعه را به بشکهای از باروت تبدیل کرده است. اما همانگونه که تجارب تاریخیِ انقلابهای قرن بیستم نمایانگر آنند ، صِرف وجود نارضایتی، به خودی خود منجر به تغییر رژیمها نشدهاند. انقلاب محتاج «یک ماشه انفجار است» نیرویی که بتواند این خشم را سازماندهی و به آن جهت بدهد.

در این میان، شواهد داخلی و خارجی نشان میدهد که شاهزاده رضا پهلوی از حمایت گستردهای در میان مردم ایران برخوردار است و نزدیک به ۸۰ درصد جامعه او را به عنوان رهبر بالقوه تحول در کشور میشناسند. این امر میتواند عنصری حیاتی در معادله تغییر در ایران باشد، یعنی یک رهبری مشروع، سازمانیافته و مورد قبول اکثریت.
چرا نارضایتی عمومی تا کنون به انقلاب منجر نشده است؟

۱- طبقات فرودست بدون رهبری، نیرویی سرگردان هستند در حالی که مردم عادی بیشترین فشار اقتصادی و اجتماعی را تحمل میکنند، آنها به تنهایی توان سازماندهی یک انقلاب را ندارند. انقلابهای گذشته نشان دادهاند که این نخبگان، روشنفکران و رهبران سیاسی هستند که مسیر حرکت را تعیین میکنند. بدون یک چهره مورد اعتماد، اعتراضات بهشدت پراکنده باقی مانده و در نهایت توسط حکومت سرکوب میشود.
۲- نبود آلترناتیو مشخص، عامل تداوم وضع موجود است. در انقلابهای موفق، همیشه یک آلترناتیو مشروع وجود داشته که مردم را حول یک محور مشخص متحد کرده است. در ایران، یکی از دلایل بقای حکومت، نبود یک گزینه رهبریِ روشن و مورد قبول عامه بوده است. اما افزایش محبوبیت شاهزاده رضا پهلوی و نقش بالقوه او به عنوان چهرهای ملی و فراتر از جناحهای سیاسی، این معادله را در حال حاضر تغییر داده است.
۳-سرکوب گسترده عامل جلوگیری از سازمانیافتگی است حکومت ایران برخلاف رژیمهای سرنگونشده گذشته، از روشهای پیچیدهای برای سرکوب و کنترل افکار عمومی استفاده میکند. دستگیری فعالان، کنترل فضای مجازی و ایجاد رعب و وحشت، مانع از شکلگیری یک جنبش منسجم شده است. اما در صورت وجود یک رهبری قوی و سازمانیافته که بتواند مردم را از ترس و انفعال خارج کند، قادر خواهد بود تا توان و کارآیی این سرکوب را خنثی کند.
آیا شاهزاده رضا پهلوی میتواند ماشه این انفجار باشد؟
با توجه به سابقه تاریخی و موقعیت کنونی ایران، رهبر یک انقلاب موفق باید دارای سه ویژگی کلیدی باشد:
۱- مقبولیت مردمی و مشروعیت تاریخی. نظرسنجیها و شواهد موجود نشان میدهند که شاهزاده رضا پهلوی از حمایتی گسترده مردمی برخوردار و برخلاف دیگر مخالفان حکومت، نه به یک ایدئولوژی خاص مرتبط و نه بخشی از حکومت فاسد فعلی است. این ویژگی خاص، ایشان را به یک گزینه وحدتبخش تبدیل کرده است.
۲- توان دیپلماتیک تغییر در ایران نیازمند حمایت بینالمللی است. رضا پهلوی به عنوان یک چهره شناختهشده در سیاست جهانی، توانایی ایجاد اتحاد در میان سازمانهای بینالمللی علیه حکومت فعلی را داراست و میتواند حمایت قدرتهای بزرگ را جلب کند.
۳- توان بسیج و سازماندهی که بدون یک نیروی سازمانیافته، اعتراضات مردمی به نتیجه نخواهند رسید. اگر شاهزاده بتواند یک ساختار هماهنگ برای هدایت اعتراضات و تبدیل آنها به یک جنبش منسجم ایجاد و هدایت کند، احتمال وقوع تغییرات اساسی در ایران چند برابر افزایش خواهد یافت.
چه زمانی ماشه انفجار باید چکانده شود؟
وجود نارضایتی عمومی و فشار اقتصادی در ایران به تنهایی کافی نیست؛ آنچه تعیینکننده است، لحظهای است که مردم باور کنند «یک مسیر روشن برای تغییر وجود دارد». این لحظه ممکن است در یکی از شرایط زیر رخ دهد:
۱- ایجاد یک تشکیلات منسجم و هدفمند توسط شاهزاده رضا پهلوی، (در صورت نبود آن) میبایست هرچه زودتر هستهای مرکزی از نخبگان، روشنفکران و چهرههای کلیدی داخل و خارج از کشور گرد هم آورده شوند تا ایشان با استفاده از آن بتوانند نقش کاتالیزور انقلاب را ایفا کنند.
۲- شکاف درون حکومت و از هم پاشیدگی داخلی. تجارب تاریخی نشان دادهاند که رژیمها زمانی سقوط میکنند که شکافهای درونی آنها عمیقتر و بخشی از حکومت به این نتیجه رسیده باشد که ادامه وضع موجود غیرممکن و تنها راه نجات پیوستن به صفوف مخالفان است. نقش شاهزاده، تشویق هرچه بیشتر نیروهای نظامی و غیرنظامی ایران در پیوستن به مردم است.
۳- اعتراضات سراسری و غیرقابل کنترل. تظاهرات پراکنده تنها زمانی به انقلاب تبدیل میشوند که یک نیروی سازمانیافته بتواند آن را به یک جنبش هماهنگ و هدفمند هدایت کند. اگر مردم احساس کنند که یک رهبر مشخص، دارای استراتژی و برنامهای برای آینده است، ترس آنان از سرکوب کاهش و میزان مشارکت شان افزایش پیدا میکند.
نتیجهگیری: انقلابها همواره در انتظار یک فرماندهاند
ایران غوطهور در نفرت و خشمی نسبت به جمهوری اسلامی است که از نظر اجتماعی و اقتصادی مستعد تحولی بزرگ است، اما بدون یک رهبری سازمانیافته، به نتیجه رساندن این خشم عمومی غیرممکن به نظر میرسد.
تجارب تاریخی نشان دادهاند که تهیدستان به تنهایی قادر به آغاز یک انقلاب نیستند، بلکه این طبقه متوسط،، روشنفکران، نخبگان سیاسی و نظامی هستند که مسیر تغییر را هموار کردهاند.
با توجه به حمایت گسترده مردمی از شاهزاده رضا پهلوی و توان بالقوه ایشان در متحد کردن مخالفان رژیم جمهوری اسلامی، همراه با نقش فعال ایشان در هدایت جنبشهای اعتراضی و وجود ساختار منسجمی با هدف براندازی رژیم جمهوری اسلامی، میتوان ادعا کرد که «ماشه انفجار» در ایران آماده چکاندن شده است.
آیا این لحظه نزدیک است؟ پاسخ را آینده مشخص خواهد کرد، اما حقیقت قطعی در برابر ماست: بدون یک رهبری سازمانیافته، هیچ انقلابی به پیروزی نرسیده است.
*کوروش کلهر تکنوکرات و کارشناس حقوق و مدیریت