«نشست همگرایی مونیخ»؛ بیانیه پایانی، نکات مثبت و کمبودها

دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ فوریه ۲۰۲۵


حنیف حیدرنژاد- روز یکشنبه ۲۸ بهمن‌ ۱۴۰۳ ( ۱۶ فوریه ۲۰۲۵) «نشست همگرایی مونیخ» با حضور رضا پهلوی و جمعی از فعالان سیاسی و نمایندگان احزاب و گروه‌های مختلف برگزار شد. آنها بر سر یک بیانیه ۱۲ ماده‌ای به توافق رسیدند. در یکی از بندهای این بیانیه آمده است: «… ما شاهزاده رضا پهلوی را رهبر انقلاب ملی و دوران گذار، تا زمان شکل‌گیری نخستین مجلس ملی و آغاز به کار دولت دموکراتیک از طریق انتخابات آزاد می‌دانیم و با تمام توان از ایشان در این مسیر پشتیبانی خواهیم کرد.»

برگزاری این نشست و توافق بر سر بیانیه مشترک، قدم مهمی‌ در راه همگرائی نیروهای مختلف پادشاهی‌خواه و جمهوریخواهی است که به «نجات ایران» می‌اندیشند. نیروهائی که می‌پذیرند برای گذار از جمهوری اسلامی گِرد رضا پهلوی جمع شده و رهبری او برای این دوره را بپذیرند.

بیانیه ۱۲ ماده‌ای منتشر شده باور و تعهد نیروهای امضاکننده به اصول پایه‌ای مشخصی برای دوران گذار از جمهوری اسلامی تا زمانِ شروع به کارِ یک دولت دموکراتیکِ منتخبِ مردم را نشان می‌دهد. بیانیه به زبانی ساده و شفاف تنظیم شده است. نیروهای امضاکننده بیانیه تاکید می‌کنند قصد تصمیم‌گیری برای آینده ایران ندارند. آنها بر اصولی چون حاکمیت قانون، سکولار دموکراسی، حقوق بنیادین بشر تاکید کرده و تعیین شکل حکومت آینده پس از جمهوری اسلامی را به انتخاب مردم واگذار می‌کنند.

برگزاری «نشست همگرایی مونیخ» با تأکید بر اصول همکاری احزاب آزادیخواه و میهن‌پرست و رهبری شاهزاده رضا پهلوی در انقلاب ملی ایران

بیانیه تاکید می‌کند ایران کشوری است یکپارچه و تجزیه‌ناپذیر، با یک ملت به نام «ملت ایران». امضاکنندگان بیانیه همچنین تاکید می‌کنند: «ما پرچم سه رنگ شیروخورشیدنشان ایران را که ریشه در تاریخ درازآهنگ و بهم پیوسته دولت و ملت ایران دارد، نماد وحدت ملی و پرچم مبارزات گسترده ملت ایران می‌‌دانیم و مبارزه خود را دوشادوش هم زیر این پرچم ادامه خواهیم داد.»

بی‌شک این بیانیه می‌تواند حمایت بخش قابل توجهی از ایرانیان در داخل و خارج کشور را با خود داشته باشد. به ویژه آنکه این نشست با حضور رضا پهلوی برگزار و در بیانیه بر نقش او به عنوان «رهبر انقلاب ملی و دوران گذار» تاکید شده است.

این بیانیه می‌تواند موجب شادی بسیاری ازایرانیان شود. مردمی‌ که در دو سال و نیم گذشته و پس از شکست گروه «جرج تاون» در واشنگتن دچار سرخوردگی شده بودند، اینک با امید به «نشست مونیخ» چشم  می‌دوزند.

نوشته حاضر به برخی ضعف‌ها و کمبودهای بیانیه پایانی «نشست همگرائی مونیخ» می‌پردازد.

بیانیه «اصول و چارچوب همکاری احزاب، سازمان‌ها و افراد آزادیخواه و میهن‌پرست»

نقش رضا پهلوی

در بندِ دوم ماده ۱۲ بیانیه آمده است: «ما شاهزاده رضا پهلوی را رهبر انقلاب ملی و دوران گذار، تا زمان شکل‌گیری نخستین مجلس ملی و آغاز به کار دولت دموکراتیک از طریق انتخابات آزاد می‌دانیم و با تمام توان از ایشان در این مسیر پشتیبانی خواهیم کرد.»  

وقتی گروهی «شاهزاده رضا پهلوی» را «رهبر» اعلام می‌کند، باید مشخص شود که آن رهبر چه مسئولیت‌هائی دارد. رضا پهلوی در سخنان پیش از دستور خود اعلام کرد: «از من انتظار نداشته باشید مدیریت کارهای اجرایی را به عهده بگیرم، این وظیفه‌ای است که بر عهده «کمیته هماهنگی» است که از بین خود شما باید تشکیل شود و اصلی‌ترین مأموریت آن «ایجاد هماهنگی، اطلاع‌رسانی و یارگیری برای پروژه شکوفایی ایران است.» او همچنین گفت: «من بارها به طرفداران پرشور خودم تاکید کرده‌ام که در این مرحله نقش فرامسلکی مرا به نماینده یک طیف یا جریان خاص کاهش ندهند… من خودم را در همین نقش نظارتی و پدرانه می‌بینم و نه نقش سیاسی و تشکیلاتی.»

برای آنکه انتظارها از رضا پهلوی در حدی باشد که خود او اعلام کرده، لازم است تا این گروه در اسناد تکمیلی، نقش و وظایف رهبر، یعنی «شاهزاده رضا پهلوی» و انتظارات خود را از او تعریف کند. باید توجه داشت که اعلام همکاری این گروه‌ها و انتشار بیانیه آنها باعث امید و انتظارات زیادی در بین مردم خواهد شد که بیشتر متوجه رضا پهلوی خواهد بود. از همین رو لازم است از همان آغاز، نقش و وظایف او در ارتباط با این همکاری تعریف شود.

داخل کشور

بیانیه هیچ اشاره‌ای به ارتباط با داخل کشور ندارد. رضا پهلوی در گفتگوهای خود پیوسته بر این تاکید می‌کند که از خارج کشور نمی‌توان مبارزه داخل کشور را رهبری کرد. در بیانیه به رابطه داخل کشور با این گروه‌ها اشاره‌ای نشده است. اگرچه در بیانِ استراتژی سه‌گانه از «حمایت حداکثری از ملت ایران و انقلاب ملی‌شان» اشاره شده، اما این کافی نیست. قابل فهم است که به دلایل امنیتی نمی‌توان به مسائل مربوط به نیروهای داخل کشور اشاره کرد، با اینهمه می‌توان بر اهمیت رابطه داخل و خارج کشور تاکید و در کلی‌ترین شکل به نوع ارتباط با داخل کشور اشاره کرد.

کمبودهای آئین‌نامه‌ای

– این بیانیه یک سند تاریخی است. لازم است به آن مقدمه‌ای اضافه شده و در آن تاریخچه و چگونگی شکل‌گیری این گروه و تنظیم بیانیه توضیح داده شود.

– لازم است در پایان سند، نام همه شخصیت‌های حقیقی و حقوقی که آن را امضا کرده‌اند، آورده شود.

– نشست مونیخ با عنوان «نشست همگرایی مونیخ» نامگذاری شده است. اگر نیروهائی که با هم این بیانیه مشترک را امضا کرده‌اند برای همکاری خود نامی‌ انتخاب کرده‌اند، لازم است آن نام را استفاده کنند.

– برخی واژه‌ها در بیانیه تنظیم شده نیاز به تعریف دارد. هر کسی می‌تواند از این واژه‌ها تعریف خاصی برای خود داشته باشد. برای جلوگیری از برداشت‌های متفاوت یا برای جلوگیری از سوء تفاهم، لازم است برخی واژه‌ها تعریف شوند، مثلا: «انقلاب ملی»، «دموکراسی سکولار»، «عدالت انتقالی»، «اقتصاد بازاربنیان»، «دولت ملی»، «میهن‌پرست»، «رهبر انقلاب ملی و دوران گذار».

اگر این مفاهیم کلیدی تعریف نشوند، هر یک از اعضا این گروه‌های همکاری یا حامیان آن می‌توانند آن واژه را آنگونه که خود فهم می‌کنند تعریف کنند. چنین روندی می‌تواند به مرور زمان اختلاف ایجاد کرده و به حاشیه‌سازی‌ها دامن می‌زند.

 یک تناقض/ اهمیت فرمول‌بندی جملات

در تنظیم بسیاری از مواد از «باور» به این یا آن موضوع اشاره شده و اینکه «فردای پس از جمهوری اسلامی» می‌بایست اینگونه یا آنگونه باشد. این فرمول‌بندی به درستی به معنی «تعیین» یک موضوع و پذیرش یک مسئولیت در قبال آن نیست، بلکه «باورمندی و جهت‌گیری» برای دوران گذار از جمهوری اسلامی و تدارک یک انتخابات آزاد تا شکل‌گیری یک دولت دموکراتیک را اعلام می‌کند. بر این اساس، هر چیزی که به دوره بعد از شکل‌گیری دولت منتخب مردم در ایران مربوط شود، به همان دولت بر می‌گردد و امضاکنندگان بیانیه نمی‌توانند در آن رابطه تعهدی داده و مسئولیتی بپذیرند.

اگر چنین برداشتی پذیرفته شود، آنوقت فرمول‌بندی ماده ۸ باید تغییر کند. در این ماده آمده است: «دولت ملی در ایران با ایجاد شرایط مساعد برای بروز بیشتر و استفاده بهتر از روحیه کار‌آفرین ایرانیان داخل و خارجِ کشور، رفاه و رشد اقتصادی و توسعه پایدار را برای ملت ایران به ارمغان خواهد آورد.» در این فرمول‌بندی، فعل «خواهد آورد» پذیرش مسئولیتی است که درواقع از وظایف دولت آینده خواهد بود و امضاکنندگان بیانیه نمی‌توانند برای آن دوره تعهدی داده یا مسئولیتی بپذیرند.

موضوع اقوام ایرانی/ اِتنیک

یکی از چالش‌های موجود و یکی از موانع همگرائی بسیاری از نیروهای مخالف جمهوری اسلامی، موضوع اقوام ایرانی است. نیروهای‌های فدرالیست در این مورد از واژه «ملت» یا «اِتنیک» استفاده می‌کنند. در ماده ۹ بیانیه آمده است: «ما متعهد می‌شویم که از همه‌ی حقوق و آزادی‌های بنیادین شهروندان ایران شامل آزادی بیان و رسانه‌‌، آزادی اینترنت و گردش اطلاعات، آزادی ادیان و باورها، آزادی انجمن و اجتماعات، آزادی زنان، آزادی پوشش و دیگر آزادی‌های سیاسی، اجتماعی و مدنی دفاع کنیم، و در رفع تبعیض‌های مذهبی، جنسیتی و جنسی با همه توان خویش بکوشیم.»

تبعیض در مورد «اقلیت‌های قومی» در ایران یک واقعیت غیرقابل انکار است. ماده ۹ با فرمول‌بندی کنونی می‌تواند باعث شود تا نیروهای جدائی‌طلب بر آن انگشت گذاشته و توده مردم از اقوام مختلف را تحریک کرده و به اختلافات دامن بزنند. از این نظر پیشنهاد می‌شود ماده ۹ اینگونه تکمیل شود: «ما متعهد می‌شویم که از همه‌ی حقوق و آزادی‌های بنیادین شهروندان ایران شامل آزادی بیان و رسانه‌‌، آزادی اینترنت و گردش اطلاعات، آزادی ادیان و باورها، آزادی انجمن و اجتماعات، آزادی زنان، آزادی پوشش و دیگر آزادی‌های سیاسی، اجتماعی و مدنی دفاع کنیم. و تعهد می‌دهیم از برابرحقوقی همه شهروندان ایران دفاع کرده و در رفع تبعیض‌های مذهبی، قومی، جنسیتی و جنسی با همه توان خویش بکوشیم.»

در ماده ۲ آمده است: «ایران کشوری است یکپارچه و تجزیه‌ناپذیر، با یک ملت به نام «ملت ایران». بر این اساس، التزام به حفظ تمامیت ارضی و یگانگی ملت ایران، پایه فهم مشترک و شرط نخست و غیر قابل مذاکره‌‌ی هرگونه همکاری سیاسی برای نجات ایران است.» این ماده می‌تواند چنین تکمیل شود: «ایران کشوری است یکپارچه و تجزیه‌ناپذیر، با یک ملت به نام «ملت ایران» که از اقوام مختلف تشکیل شده است. بر این اساس، التزام به حفظ تمامیت ارضی و یگانگی ملت ایران، پایه فهم مشترک و شرط نخست و غیرقابل مذاکره‌‌ی هرگونه همکاری سیاسی برای نجات ایران است.»

تغییرات فوق نه تنها دست تجزیه‌طلبان برای تبلیغات منفی علیه این بیانیه را خواهد بست، بلکه بطور شفاف به همه مردمان ساکن ایران پیام می‌دهد که تبعیض در مورد آنها به هر شکل و به هر دلیلی پذیرفته نیست. چنین رویکردی می‌تواند بخش بزرگی از شهروندان اقوام مختلف را به حمایت از این بیانیه ترغیب کند.

اساسنامه

آیا نیروهائی که با عنوان «احزاب، سازمان‌ها و افراد آزادیخواه و میهن‌پرست» در اجلاس مونیخ گرد هم آمده و بیانیه «اصول و چارچوب همکاری احزاب، سازمان‌ها و افراد آزادیخواه و میهن‌پرست» را امضا کردند، اساسنامه هم دارند؟ هر گروهی برای پیشبرد کار و اهدافش جدا از اهدافی که برای خود تعریف می‌کند (بیانیه)، به یک ساختار نیاز دارد، از جمله: اساسنامه، آئین‌نامه‌های اجرائی، مشخص کردن سلسه مراتب و نهادهای درون حزب یا گروه، تعریف و تنظیم شرح وظایف مسئولین و مسئولیت‌ها، تاسیس دبیرخانه و روابط عمومی، راه‌اندازی وبسایت رسمی‌و…

در اساسنامه لازم است شرایط عضو شدن، کناره‌گیری یا اخراج تعریف شود. در اساسنامه لازم است مشخص شود که بیانیه اولیه انتشار یافته در مونیخ در چه حالتی و طی چه فرآیندی می‌تواند تغییر داده شده یا تکمیل شود. همچنین لازم است در اساسنامه نحوه گردش کار، نحوه رای‌گیری، زمان تشکیل اجلاس‌های منظم و دوره‌ای و… مشخص شوند.

تشکیلات و سازماندهی

در ماده ۶، استراتژیِ مورد نظر برای دوره گذار اینگونه مشخص شده است: «ما به استراتژی فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی، حمایت حداکثری از ملت ایران و انقلاب ملی‌شان، و ریزش حداکثری از جمهوری اسلامی باور داریم.»

پیشبرد هر استراتژی یا بیانیه و برنامه‌ای نیاز به یک دستگاه کاری دارد. تشکیلات و سازماندهی ابزار لازم برای اجرای استراتژی هستند. در بیانیه ۱۲ ماده‌ای منتشر شده به این موضوع اشاره‌ای نشده است. اگر نیروهای امضاکننده بیانیه، تشکیلات و سازماندهی لازم را ایجاد کرده یا در تلاش برای ایجاد آن هستند، لازم است آن را به اطلاع مردم برسانند.

ایجاد تشکیلات و تاسیس دبیرخانه و روابط عمومی‌و تشریح وظایف آنها در اساسنامه یا دیگر اسناد مکمل از این نظر مهم است که اعلام چنین همکاری، آنهم با حضور و «رهبری شاهزاده رضا پهلوی» انتظارات زیادی بین مردم و گروه‌های مختلف ایجاد خواهد کرد. می‌توان حدس زد که بسیارانی مایلند ارتباط گرفته یا خواهان همکاری  بشوند. خبرنگاران ممکن است مایل به تماس باشند و… برای پاسخگوئی به این انتظارات لازم است از همان آغاز برای آن چاره‌ای اندیشید، وگرنه اگر به این انتظارات پاسخ داده نشود، می‌تواند موج انتقادها را ایجاد کرده که مشخصا متوجه «شاهزاده رضا پهلوی» خواهد شد. عدم پاسخ به این انتظارات می‌تواند موجب سرخوردگی شود. تاکید می‌شود ایجاد امید و انتظار در دل مردم اگر با اقدامات عملی مشخص و لازم همراه نشود موجب بی‌اعتمادی و سرخوردگی می‌شود. نیروهای امضاکننده بیانیه مونیخ باید به مسئولیت تاریخی خود آگاه بوده و متناسب با آن عمل کنند. قدم‌های عملی- هرچند کوچک- نه تنها می‌تواند امید به گذار از جمهوری اسلامی را در مردم بیشتر کند، بلکه می‌تواند شور و اشتیاق برای حضور قوی‌تر در خیابان و میدان‌های رزم را در آنها تقویت نماید.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۸ / معدل امتیاز: ۴٫۸

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=370285