افزایش تورم و درآمدهای ناچیز سبب شده بخش زیادی از شهروندان مواد غذایی رومره مانند سیبزمینی، پیاز و هویج را نیز به صورت قسطی خریداری کنند.
خرید قسطی کالاها در ایران که چند دهه پیش شامل کالاهایی مانند خانه، اتومبیل و طلا میشد حالا به دمدستترین و پرمصرفترین کالاهای روزمره مانند سبزیجات و صیفیجات رسیده است. فراگیر شدن فروش قسطی اقلام به ظاهر ارزانقیمت روزمره نشان دهنده فاجعه معیشتی است که در میان شهروندان ایرانی در جریان است.
کاهش قدرت خرید در میان خانوارهای ایرانی حتی توان خرید کالاهایی چون سیبزمینی و پیاز و هویج و نان را نیز از بسیاری از آنها گرفته و در نتیجه بسیاری از اپلیکیشنهای خرید و فروش آنلاین، و همچنین فروشگاههای خردهفروشی اقدام به فروش قسطی این اقلام میکنند.
در همین رابطه وبسایت «اقتصاد ۲۴» در گزارشی نوشته با گشت و گذاری در فضای مجازی و به دنبال رد تبلیغات خانگی و بسیار خُرد برای فروش یک کیلو سیب زمینی متوجه میشویم که در چه بحرانی قرار گرفتهایم. زمانی که برای خرید یک کیلو سیب زمینی قرار است ۹۰ هزار تومان پول بدهیم و آن را بدون دریافت حق سرویس و در کمترین زمان ممکن به دستمان میرسانند!
در این گزارش آمده که زمانی که سیب زمینی به کیلویی ۸۰ تا ۹۰ هزار تومان رسیده یک خانواده چهار نفره چطور میتواند در هفته مطابق برنامه غذایی خود اقدام به خرید سه – چهار کیلو سیب زمینی کنند! یعنی باید هفتهای ۴۰۰ هزار تومان برای یک محصول ساده غذایی هزینه کنند! این رقم در کدام سبد معیشتی کارگران و خانوارهای کم درآمد ثبت شده است!
خبرگزاری «ایلنا» نیز به قسطی شدن خرید کالاهای روزمره پرداخته و نوشته «در دهههای ۵۰، ۶۰ و حتی اوایل دهه ۷۰ شمسی، حقوقبگیران، کارمندان، معلمان و کارگران، نیازمندیهای پایهای یک زندگی ساده را قسطی تامین میکردند، خانه، خودرو و در موارد بسیار محدودی لوازم خانگی و اثاث خانه (به شیوهی خرید از تعاونیهای مصرف مزدبگیران) به صورت قسطی خریداری میشد. توان خرید اقساطی مزد و حقوق به اندازهای بود که با آن بشود خانه و ماشین خرید.»
این گزارش افزوده در جریان جستجو در اینترنت به سایتِ «هایپر اسنپ مارکت»، یک سوپرمارک آنلاین برای تهران، کرج و اصفهان برخوردیم؛ این سایت، در بخش سبزیجات و صیفیجات، همه اقلام را قسطی به فروش میرساند؛ برای مثال، براساس قیمتهای سی بهمن، ۶ عدد سیب زمینی به وزن تقریبی ۱/۵ کیلوگرم به قیمت ۹۱۶۴۷ هزار تومان به صورت اقساط به فروش گذاشته شده؛ یا قیمت خرید قسطی ۱/۵ کیلو پیاز، ۶۴۱۰۷ تومان است. یک کیلو خیار به قیمتِ ۶۹ هزار تومان به فروش میرسد.
خبرگزاری «ایلنا» با اشاره به کاهش وعدههای غذایی در میان اقشار کمدرآمد نوشته اکبر، یک کارگر ساختمانی ساده است که از شمال کشور به تهران آمده و گاهی روزها دور میدانی در غرب تهران به انتظار آمدن کارفرما مینشیند.
او میگوید: «میوهفروشیِ نزدیک ساختمانی که چند روزیست کار میکنم، هر کیلو سیب زمینی را بیشتر از ۵۰ هزار تومان میفروشد؛ برای چند تا سیبزمینی و دو سه عدد تخم مرغ و یکی دو نان، باید ۲۰۰ هزار تومان بدهم؛ مرگ ما روزی چقدر دستمزد داریم؟!»
این کارگر ساختمانی میگوید اگر بخواهد سر کار ناهار بخورد، چیزی از مزد روزانهاش برای خانواده نمیماند؛ پس خیلی روزها را با نان خالی سر میکند.
اینهمه در حالیست که قیمتها نیز با سرعت در حال افزایش است. علیاصغر ملکی رئیس اتحادیه گوشت گوسفندی چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ خبر داد که قیمت گوشت در هفته گذشته ۲۰ درصد گرانتر شده است.
قیمت برنج از مرز ۲۰۰ هزار تومان برای هر کیلو عبور کرده است. شکر نه تنها گران شده بلکه کمیاب هم شده است.
فاطمه محمدبیگی عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی نیز خبر داده که قیمت داروهای مختلف به علت حذف ارز ترجیحی ممکن است بین هفت تا ۱۰ برابر شود.
به گفته فاطمه محمدبیگی نه تنها تعداد خاصی از داروها بلکه «تقریبا همه داروها» در حال گرانتر شدن هستند. او میگوید که شرکتهای بیمه نیز نقش خود را به درستی ایفا نمیکنند و بدهی آنها به مردم به قدری بالاست که «باید به شکل حقوقی و قضایی پیگیری شود.»
در آنسو اما ارزش درآمدها نیز به علت کاهش ارزش پول ملی کاهش یافته است و اقشار کمدرآمد نمیتوانند همه کالاهایی را که یک سال پیش با درآمد خود میتوانستند بخرند، اکنون خریداری کنند.
کاهش ارزش درآمدها و افزایش قیمتها سبب کوچک شدن سفرهها و تشدید فقر در جامعه شده است. در همین رابطه فرشاد مومنی اقتصاددان حکومتی نزدیک به حزب کارگزاران سازندگی گفته «از سال ۱۳۸۴ تا امروز، هر کس گفته که می خواهد عدالت اجرا کند، آن را از طریق سیاستهای تورم زا دنبال کرده است. از نظر اندیشه ای، کمتر چیزی را به این درجه پوچ و توهمی و پرت و پلا می توان یافت. اقتصاد سیاسی تورم می گوید تورم ظالمانه ترین مالیاتی است که بشر ابداع کرده که شیره جان فقرا را بکشد و به اغنیا تقدیم کند. نابرابرسازترین و ضدتوسعه ای ترین و غیرعادلانه ترین سیاست، سیاست تورم زا است اما در کشور ما افرادی پیدا می شوند که می گویند می خواهیم از طریق سیاست تورم زا به عدالت برسیم.»
فقر تکاندهنده در ایران؛ ۲۷ درصد از جمعیت ایران روزانه دو دلار درآمد دارند!
روزنامه «اعتماد» ماه گذشته در گزارشی به بیارزش شدن درآمدهای ایرانیان و اثر آن بر تغذیه و سلامت شهروندان پرداخته بود.
در این گزارش آمده بود که شاخص جهانی گرسنگی (GHI) ابزاری است که از سمت سازمانهای بینالمللی برای اندازهگیری و بررسی همهجانبه گرسنگی در سطح جهانی، منطقهای و ملی طراحی شده است. این شاخص ابعاد متعدد گرسنگی را در طول زمان بررسی میکند. هدف GHI افزایش آگاهی و درک مبارزه با گرسنگی، ارائه راهی برای مقایسه سطح گرسنگی بین کشورها، مناطق و جلبتوجه به کشورهایی با سطح گرسنگی بالاتر است. نام ایران هم با وجود اینکه دارنده یکی از بزرگترین ذخایر نفت و گاز دنیاست در این فهرست دیده میشود.
این گزارش افزوده بود «وضعیت ایران طبق نمودار زیر در این شاخص سبز رنگ است. با اینکه این رنگ به معنی وضعیت هشدار یا حالت خیلی خطرناک نیست اما باید توجه داشت که این عدد میانگین جمعیتی است و یعنی جمعیتی از ایرانیها در وضعیت پایینتر از این میزان قرار دارند.»
«اعتماد» افزوده بود که مطالعات دیگری نشان میدهد که نشانههای سوء تغذیه مانند کمبود وزن متوسط، شامل ۶ درصد ایرانیها میشود. کمبود وزن خفیف ۲۵ درصد، کوتاهی قد شدید ۳ درصد، کوتاهی قد متوسط ۸ درصد، کوتاهی قد خفیف ۲۱ درصد، لاغری شدید یک درصد، لاغری متوسط ۵ درصد و لاغری خفیف ۲۰ درصد در میان ایرانیها گزارش شده است.
یکی از تازهترین بررسیها در سال ۲۰۲۴ که تأثیر سوء تغذیه بر جمعیت در سنین متفاوت را سنجیده نشان میدهد ۱/۲ درصد کودکان زیر ۵ سال به علت سوء تغذیه یا مؤلفههای مرتبط به آن میمیرند. ۴/۱ درصد کودکان بالاتر از ۵ سال، وزن کمی نسبت به قد خود دارند که نشاندهنده سوءتغذیه حاد است.
۵/۳ درصد از کودکان ایرانی به علت سوء تغذیه مزمن، کوتاهقد هستند و ۶/۵ درصد از ایرانیها کالری مناسبی دریافت نمیکنند!
یک پزشک درباره بستری شدن کودکان به علت سابقه سوء تغذیه به شکل مادرزادی یا به شکل عمومی به «اعتماد» گفته «متأسفانه با شروع فصل سرد و مقاومت نداشتن بدن این کودکان به علت بیماریهای ناشی از سوء تغذیه، تعداد بستریها هم بیشتر میشود. البته بارها دیدهام که به علت هزینههای درمانی، والدین به بیمارستان مراجعه نمیکنند و در مراجعههای بعدی، کودک با ضعف بیشتری بستری میشود.»
در بخش دیگری از گزارش روزنامه «اعتماد» نیز آمده بود که در یکی از جدیدترین گزارشهای مرکز آمار مربوط به ۱۸دی ۱۴۰۳ مشخص شد که ۲۷ درصد ایرانیها با درآمد روزانه دو دلاری زندگی میکنند.