ضرورت پذیرش توصیه‌های راهبردی شاهزاده رضا پهلوی از سوی بدنه سامانه پادشاهی

- رهبری در یک جریان سیاسی یا انقلابی، یک رابطه‌ی دوسویه است. همانطور که رهبر وظیفه دارد با درایت، تدبیر و شفافیت مسیر را مشخص کند، مردم و طرفدارانش هم وظیفه دارند از او حمایت کنند، پیام‌اش را به درستی منتقل کنند و مانع از تحریف یا تضعیف آن شوند.
- نیروهای سرکوبگر وقتی ببینند مردم با رهبر خود همدل و همراه هستند، کمتر حاضر به سرکوب و خشونت خواهند شد، چون متوجه می‌شوند که پیروزی اپوزیسیون حتمی است و ادامه‌ی سرکوب ممکن است برای آینده‌ی شخصی خودشان خطرناک باشد.
- در هر حرکت سیاسی، اقتدار رهبری زمانی بیشتر می‌شود که پیروانش به تصمیمات او پایبند باشند. اگر بخشی از طرفداران بطور علنی از توصیه‌ی او سرپیچی کنند، ممکن است این پیام به دیگران مخابره شود که رهبری، کنترل کاملی بر جریان ندارد. همچنین این موضوع می‌تواند باعث دلسردی نیروهای مردد شود و حتی بهانه‌ای به رقبا بدهد که بگویند: «حتا کسانی که خود را طرفداران سرسخت معرفی می‌کنند به حرف رهبرشان گوش نمی‌دهند!» و «این جنبش دچار هرج‌ و مرج است و وحدت ندارد».
- شاهزاده رضا پهلوی درخواستی راهبردی مطرح کرده‌اند، نه یک دستور قانونی یا سرکوب آزادی بیان. او به‌ عنوان رهبر یک جریان، حق دارد که جهت‌گیری کلی جنبش را مشخص کند. این درخواست از جنس مدیریت پیام و وحدت گفتمانی است، نه محدودیت حقوقی برای مردم. آزادی بیان به معنی مصون بودن از پیامدهای آن نیست!

یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳ برابر با ۲۳ فوریه ۲۰۲۵


بیژن نامدار – کنفرانس همگرایی مونیخ به راستی مبدأ تحول و نقطه عطفی در تاریخ مبارزات سیاسی آزادیخواهان ایران خواهد بود. اما آنچه پس از آن در فضای مجازی و به‌خصوص در میان بخشی از هواداران سامانه پادشاهی محل بحث شد، موضوع توصیه شاهزاده رضا پهلوی به هوادارانشان برای تجدید نظر در کاربرد شعارهایی از جمله King Reza Pahlavi یا پرهیز از تاکید بر استقرار نظام پادشاهی بود.

در این جلسه، شاهزاده در سخنانی نکات مهمی را مرور کردند. در ابتدا بر تأثیر و اهمیت اتحاد نیروهای ملی تأکید شده که ناظر بر اقدامات منتهی به گردهمایی‌های اخیر بود. همچنین اشاره می‌شود که گفتگوها و مراوداتی با جریان‌های مختلف وجود داشته و چالش‌های مشترک و مرتبط با همه به بحث گذاشته شده است.

سپس با تاکید بر اینکه «… اساس کار بر اساس برخورد شایسته، دموکراتیک و تولرانس و پلورالیزم است»، تأکید  کردند: «من همیشه از هم‌میهنانم، به‌خصوص طرفداران سرسخت خودم، خواستم که در این مرحله وظیفه مهم ملی و فرامسلکی مرا تقلیل به نمایندگی یک طیف یا جریان خاص نکنند. هدف ما، پیش از هر چیزی نجات ایران است…»

و شاه‌بیت سخنان ایشان این بود که «فیل در اتاق است. بی‌پرده بهتون بگم. مسئله این هست که اگر ما درشکه را جلوی اسب ببندیم، آیا کمک می‌کند به هدف یا لطمه می‌زند به آن؟ اصرار زودرس برای اینکه در آینده شخص رضا پهلوی نقشی داشته باشد یا نداشته باشد یا در چه قالبی و چه مقامی واقعا بحث زودرس است. اکنون اگر از من انتظار دارید که یک همایش ملی را رهبری کنم، از حالا برای من خط و نشان کشیدن و در قالب خاص گذاشتن نه تنها ایجاد پولاریزیسیون می‌کند، بلکه باز می‌افتیم در مسئله حاشیه‌سازی…»

شاهزاده رضا پهلوی در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های اخیر خود همواره اهمیت حفظ وحدت و جلوگیری از تفرقه در میان نیروهای اپوزیسیون را مورد تأکید قرار داده و بر ضرورت احتیاط در بیان نظرات و شعارها تأکید داشته‌اند، به‌ ویژه زمانی که جمهوری اسلامی بر سر کار است و هنوز تکلیف هیچ نظامی برای آینده مشخص نیست.

از دیدگاه ایشان، استفاده از شعارهایی مانند King Reza Pahlavi یا هر نوع اظهار نظر قطبی‌کننده، می‌تواند به سوء تفاهم و ایجاد اختلافات غیرضروری بین حامیان مختلف منجر شود. این رویکرد به نوعی پیشگیری از بروز چالش‌های بیشتر در دوران گذار است، تا بجای تمرکز بر مسائل حاشیه‌ای، انرژی جمعی به سمت هدف اصلی و تعیین تکلیف برای آینده متمرکز شود. درواقع، ایشان توصیه می‌کنند که باید سیاست‌های خود را در زمان حساسیت‌های خاص با دقت بیشتری تنظیم کرد تا بر وفاق و همگرایی تأثیر مثبت داشته باشد.

مطرح شدن این موضوع یکبار دیگر بحث وظایف متقابل رهبری یک انقلاب و مردم و لزوم توجه به حفظ اقتدار رهبری و دموکراتیک بودن توصیه‌های وی را مطرح می‌سازد. به‌خصوص اینکه تندرو های این جریان با استدلال استفاده از آزادی بیان به رد درخواست فوق و اصرار بر ادامه کاربرد این شعارها پرداخته و حتی پا را فراتر گذاشته و به تولید شعارهای تندتر نیز دست یازیدند.

برای پرداختن به این موضوعات ابتدا به بررسی وظایف متقابل رهبر و مردم در یک انقلاب ملی می پردازم.

رهبری در یک جریان سیاسی یا انقلابی، یک رابطه‌ی دوسویه است. همانطور که رهبر وظیفه دارد با درایت، تدبیر و شفافیت مسیر را مشخص کند، مردم و طرفدارانش هم وظیفه دارند از او حمایت کنند، پیام‌اش را به درستی منتقل کنند و مانع از تحریف یا تضعیف آن شوند.

مسئولیت‌های رهبر

۱-ارائه یک چشم‌انداز روشن و عملی
 در این خصوص شاهزاده برنامه راهکار پنجگانه عبور از رژیم اسلامی، پروژه شکوفایی ایران و برنامه جامع مدیریت ۱۰۰ روزه دوران گذار را ارائه داده و دیپلماسی خارجی خود را نیز به این برنامه ها معطوف نموده است.

۲- حفظ وحدت میان گروه‌های مختلف
ایده پروژه همگرایی درواقع ناظر بر این موضوع است که اساس همگرایی بر پرهیز از اقدامات انفرادی در میان مخالفان رژیم، تجمیع امکانات و نیز توافق بر اصول اساسی مشترک، تحت رهبری فراملی قرار دارد. از جمله تاکید ایشان بر به کارنبردن برخی شعارها و…

۳- پرهیز از رفتارهای هیجانی و واکنش‌های احساسی
موضع‌گیری‌های دقیق و اصولی در قبال مسائل داخلی و بین‌المللی و دیدارهای متعدد با تمامی آسیب‌دیدگان و فعالان خیزش‌های اخیر که حتی بعضاً در گفتار و نوشتارهای خود حملات متعددی را متوجه ایشان یا سامانه پادشاهی کرده بودند و…

۴-  شفافیت در تصمیم‌گیری و مسئولیت‌پذیری
بهترین مثال در این مورد را می توان در پخش زنده نشست مونیخ دید که احزاب و تشکل‌های گوناگون در حضور ایشان و مقابل دیدگان مردم در خصوص مفاد توافقنامه همگرایی به بحث و تبادل نظر پرداختند و در نهایت همکاری خود را اعلام نمودند تا علاوه بر نمایش شفافیت، مسئولیت‌پذیری خود را نسبت به روند توسعه‌ی تحزب و دموکراسی به منصه ظهور رسانند.

مسئولیت‌های مردم و طرفداران

۱-درک صحیح از مواضع رهبر و عدم تحریف پیام‌های او
این مسئله که ایشان به تکرار در خصوص لزوم پرهیز از حواشی و رفتارهای ناشایست و غیردموکراتیک و نیز خودداری از انجام اعمال هیجانی و در مورد اخیر امتناع از سر دادن شعارهای خاص تاکید داشته‌اند، اما هنوز برخی یا از سر غفلت، یا عامدانه، همچنان بر رفتار غلط خود اصرار می ورزند، جای تعجب دارد که در ادامه در مبحث «اقتدار رهبر» به آسیب‌شناسی آن نیز می‌پردازیم.

۲- حفظ انسجام و عدم افتادن در دام اختلافات داخلی
فهم این نکته که در حال حاضر تمام جریانات واقعی برانداز تنها یک دشمن مشترک دارند و آن جمهوری اسلامی و نیابتی‌های آن هستند و می‌بایست در تشخیص و تمرکز بر اهداف انقلابی انسجام و همبستگی داشت موضوعی است که به مسئله مبتلابه اپوزیسیون خارج کشور تبدیل شده و نمود آنرا در تاخیر غیرموجه در فضاسازی رسانه‌ای و بیماری پروژه نامیدن و توهم توطئه‌ی قتل امیرمحمد خالقی دانشجوی دانشگاه تهران می‌توان به عینه دید.

۳- تلاش برای گسترش گفتمان و جذب افراد بیشتر
قطعا جذب افراد بیشتر نیازمند توسعه گفتمان اعتدال‌گرایانه و ایجاد یک جریان راست میانه در طیف طرفداران سامانه پادشاهی است که به دور از تندروی بر تبیین اهداف، برنامه‌ها و تولید محتوای عامه‌فهم و به دور از افراط‌گرایی متمرکز گردد. در این جریان باید شرایط  پیوستن به انقلاب ملی، برای همگان، آسان جلوه نماید. کما اینکه شخص شاهزاده در پیام خود به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی بر ضرورت اقدام فرد فرد ایرانیان به قدر توان و امکانات آنها تاکید نموده و خواستار برداشتن گام‌هایی هرچند کوچک در راستای تحقق آزادی و رهایی از چنگال استبداد دینی شد. قدر مسلم با تندروی و تعیین ضوابط و استانداردهای تخیلی، پروسه جذب نفرات جدید دچار اختلال خواهد شد.

۴- نشان دادن قدرت مردمی با شیوه‌های مدرن و مؤثر
سمبل قدرت، اتحاد است. در سایه اجرای پروژه‌های اعلام‌شده از سوی شورای هماهنگی انفلاب، می‌توان از طریق ایجاد کمپین‌های مجازی (هشتگ‌های خاص، ایجاد ترافیک مصنوعی روی وبسایت‌های دولتی و…) اتحاد و ائتلاف برای رهایی از یوغ رژیم اسلامی، طراحی و اجرای پروژه‌های خرابکاری شرافتمندانه و… این پیام را به آحاد مردم و قشر خاکستری مخابره کرد که ابتکار عمل چه در فضای مجازی و چه در سطح جامعه در اختیار انقلابیون است.

اقتدار (اتوریته) رهبر

رابطه‌ی دوسویه‌ی رهبر و مردم تأثیر مستقیم بر اتوریته‌ی رهبری، مدیریت انقلاب، و ریزش نیروهای رژیم دارد. درواقع هرچه این ارتباط قوی‌تر و مؤثرتر باشد، رهبری قدرت بیشتری برای هدایت انقلاب پیدا می‌کند و احتمال ریزش در بدنه‌ی حکومت فعلی افزایش می‌یابد.

۱. تأثیر بر اتوریته‌ی رهبر در هدایت انقلاب

-مشروعیت مردمی و اقتدار سیاسی: اگر مردم نقش حمایتی خود را به خوبی ایفا کنند و پیام‌های رهبر را درست منتقل کنند، رهبری مشروعیت و اتوریته‌ی بیشتری پیدا می‌کند. این مشروعیت، هم برای نیروهای داخلی و هم برای جامعه‌ی بین‌المللی مهم است.
-قدرت تصمیم‌گیری و تقویت همگرایی: رهبری که از حمایت گسترده برخوردار باشد، راحت‌تر می‌تواند استراتژی‌های کلان انقلاب را تدوین کند و اختلافات داخلی را مدیریت نماید.
-کنترل فضای عمومی و جلوگیری از هرج‌ و مرج: وقتی مردم مسئولیت‌پذیر باشند، از اختلافات بی‌مورد، تفرقه، و افراط‌گرایی جلوگیری می‌شود، و انقلاب در مسیر مشخصی حرکت می‌کند.

۲. تأثیر بر ریزش در نیروهای رژیم

ایجاد حس ناامیدی در بدنه‌ی رژیم: اگر رهبر اپوزیسیون اقتدار و انسجام لازم را داشته باشد، بسیاری از نیروهای رژیم احساس خواهند کرد که این انقلاب قابل پیروزی است و دیگر امیدی به بقای حکومت ندارند.

افزایش انگیزه‌ی جداشدن نیروهای مردد: اگر اپوزیسیون قوی و منسجم باشد، افرادی که در رژیم هستند ولی دچار تردید شده‌اند، جرأت بیشتری برای ترک حکومت پیدا می‌کنند. آنها احساس می‌کنند که رهبری جایگزین، برنامه‌ی مشخصی دارد و هرج‌ و مرج پیش نخواهد آمد.
کاهش روحیه‌ی سرکوبگران: نیروهای سرکوبگر وقتی ببینند مردم با رهبر خود همدل و همراه هستند، کمتر حاضر به سرکوب و خشونت خواهند شد، چون متوجه می‌شوند که پیروزی اپوزیسیون حتمی است و ادامه‌ی سرکوب ممکن است برای آینده‌ی شخصی خودشان خطرناک باشد.
در مورد بحث اخیر که با وجود درخواست شاهزاده برای سر ندادن برخی شعارها پیش آمده، برخی اعلام کردند ما چون پادشاهی می خواهیم، برخلاف صحبت‌های شاهزاده، از آزادی بیان استفاده می کنیم و می‌خواهیم بگوییم: کینگ رضا پهلوی!

آسیب‌های احتمالی عدم توجه به درخواست شاهزاده

۱. تضعیف انسجام و اقتدار رهبری
• در هر حرکت سیاسی، اقتدار رهبری زمانی بیشتر می‌شود که پیروانش به تصمیمات او پایبند باشند. اگر بخشی از طرفداران بطور علنی از توصیه‌ی او سرپیچی کنند، ممکن است این پیام به دیگران مخابره شود که رهبری، کنترل کاملی بر جریان ندارد.
• این موضوع می‌تواند باعث دلسردی نیروهای مردد شود و حتی بهانه‌ای به رقبا بدهد که بگویند: «حتا کسانی که خود را طرفداران سرسخت معرفی می‌کنند به حرف رهبرشان گوش نمی‌دهند!» و «این جنبش دچار هرج‌ و مرج است و وحدت ندارد».

۲. تضعیف اعتماد نیروهای داخل رژیم که احتمال ریزش دارند
• نیروهای مرددی که در حکومت هستند، اگر ببینند که طرفداران شاهزاده از توصیه‌های او پیروی نمی‌کنند، ممکن است احساس کنند که اپوزیسیون متحد و قابل اعتماد نیست و بنابراین از ریزش منصرف شوند.
• این گروه‌ها به دنبال امنیت و نظم هستند، و اگر احساس کنند که جنبش مخالفان دچار اختلافات داخلی است، بجای پیوستن به آن، ترجیح می‌دهند تا آخرین لحظه در حکومت بمانند.

۳. دادن بهانه به مخالفان و رقبا
• رقبای جمهوریخواه یا مخالفان چپگراها و نیابتی‌های رژیم در اپوزیسیون می‌توانند این موضوع را بهانه کنند و بگویند که «پادشاهی‌خواهان حتی به رهبر خودشان هم گوش نمی‌دهند، چطور می‌خواهند کشور را اداره کنند؟»
• رژیم نیز می‌تواند از این شکاف سوء استفاده کند و با القای اختلاف میان اپوزیسیون، تلاش کند نیروهای مردد را درون حکومت نگه دارد.

آزادی بیان یا دستاویز تمرّد!

استدلال اینکه «عدم سر دادن شعار King Reza Pahlavi  برابر با نقض آزادی بیان است» یک مغالطه منطقی است و دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد:

۱. تفاوت بین توصیه‌ی راهبردی و اجبار قانونی
شاهزاده رضا پهلوی درخواستی راهبردی مطرح کرده‌اند، نه یک دستور قانونی یا سرکوب آزادی بیان.
او به‌ عنوان رهبر یک جریان، حق دارد که جهت‌گیری کلی جنبش را مشخص کند. این درخواست از جنس مدیریت پیام و وحدت گفتمانی است، نه محدودیت حقوقی برای مردم.

۲. آزادی بیان، نه آزادی از پیامدهای بیان
آزادی بیان به این معناست که هر فردی حق دارد نظر خود را بیان کند، اما این بدان معنا نیست که هر بیانی هیچ تبعاتی نداشته باشد. وقتی یک رهبر سیاسی یا یک استراتژیست می‌گوید که این شعار ممکن است باعث آسیب به جنبش شود، این سانسور نیست، بلکه تحلیل پیامدهاست.

۳. مغالطه‌ی «آزادی بیان مطلق»
آزادی بیان مطلق نیست و در همه‌ی نظام‌های دموکراتیک هم با محدودیت‌های منطقی مواجه است. مثلاً در یک انقلاب، رهبران برای پیشگیری از ایجاد تفرقه یا ارسال پیام‌های نامطلوب به افکار عمومی داخلی و بین‌المللی باید در شعارها و گفتمان جنبش انسجام ایجاد کنند.

۴. احتمال سوء استفاده‌ی دشمنان
شعارهای افراطی و غیرحساب‌شده به رژیم این امکان را می‌دهد که جنبش را به‌ عنوان یک حرکت غیردموکراتیک، کیش شخصیت‌محور و ‌مطلقه‌گرا نشان دهد. بنابراین، مخالفت با این نوع شعارها نه به معنای سرکوب آزادی بیان، بلکه برای حفظ مشروعیت جنبش است.

۵. آزادی بیانِ منتج به گسست درونی جنبش
کسانی که می‌خواهند این شعار را بدهند، آزادند، اما نمی‌توانند انتظار داشته باشند که این رفتار بدون انتقاد بماند. در یک جنبش دموکراتیک، هرکسی می‌تواند نظرات خود را بیان کند، اما در عین‌ حال، رهبری جنبش نیز حق دارد راهبرد مناسب را تعیین کنند.
این یک راهبرد سیاسی و رسانه‌ای برای حفظ انسجام و افزایش احتمال پیروزی جنبش است، نه یک محدودیت بر حق آزادی بیان افراد.

نتیجه‌گیری

در یک جمع بندی کلی درمی‌یابیم که تأثیر اتوریته (اقتدار) بر رهبری در جریان انقلاب بسیار حیاتی است. وقتی پیام رهبر به‌ درستی منتقل می‌شود و از تحریف آن جلوگیری می‌شود و وقتی حامیان نقش خود را به‌ خوبی ایفا می‌کنند، مشروعیت و اقتدار رهبری تقویت می‌شود. این اقتدار نه‌تنها در داخل جامعه برای مردم تأثیرگذار است، بلکه در سطح جهانی نیز قدرت رهبری را بطور محسوس نشان می‌دهد. در این شرایط، کسانی که در حال ریزش از رژیم هستند یا کسانی که به تغییرات فکر می‌کنند، به این اقتدار اعتمادکرده و احساس امنیت می‌کنند و متقاعد می‌شوند که حمایت از رهبر یک اقدام آینده‌ساز و بَرنده است.

نکته کلیدی این است که این اقتدار رهبری می‌تواند بطور مؤثری استراتژی کلان انقلاب را تدوین کرده، اختلافات داخلی را مدیریت کند و از تفرقه و بحران‌های درونی جلوگیری کند. همچنین، کنترل فضای عمومی و جلوگیری از پراکندگی نیروها و اهداف می‌تواند به موفقیت و همگرایی بیشتر در میان مردم و گروه‌های مختلف منجر شود. درواقع این اقتدار رهبری است که باعث می‌شود قدرت سرکوبگر رژیم کاهش یابد و حتی ریزش نیروهای رژیم بیشتر شود.

در صورت برخورداری از رهبری منسجم و مقتدر در اپوزیسیون، رژیم دچار بی‌ثباتی و احساس ناامنی خواهد شد. زمانی که اپوزیسیون نشان دهد که به پیروزی نزدیک است و دارای رهبری با برنامه مشخص است، بسیاری از نیروهای رژیم که ممکن است از نظر ایدئولوژیک یا عملی دچار تردید شده باشند (همان «خاکستری‌ها» و اصلاح‌طلب‌ها) به اپوزیسیون ملحق می‌شوند. همچنین، نیروهای بوروکراتیک و نظامی که ممکن است در ابتدا نسبت به تغییرات تردید داشته باشند، با دیدن قدرت و انسجام اپوزیسیون، انگیزه بیشتری برای ترک رژیم و پیوستن به آن پیدا می‌کنند. درواقع این وضعیت باعث می‌شود که رژیم خود را در یک موقعیت بحرانی و رو به زوال ببیند.

زمانی که نیروهای سرکوبگر احساس کنند که اپوزیسیون متحد و قوی است و مردم پشت رهبرشان ایستاده‌اند، این تصور در آنها ایجاد می‌شود که پیروزی اپوزیسیون قطعی است. در این شرایط نیروهای سرکوبگر ممکن است از ادامه خشونت و سرکوب منصرف شوند، زیرا می‌فهمند که این اقدامات می‌تواند برای آینده شخصی و موقعیت‌شان خطرناک باشد. به همین دلیل، اقتدار رهبری اپوزیسیون می‌تواند باعث کاهش روحیه سرکوبگرها شود و از شدت خشونت و فشار بر مردم بکاهد. در نتیجه، این انسجام می‌تواند بطور غیرمستقیم به کاهش سرکوب و تضعیف رژیم کمک کند.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۸ / معدل امتیاز: ۳٫۲

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=370709