وبسایت «دیدهبان ایران» گزارش داده در ۱۰۰ روز اخیر، یعنی از ابتدای آذرماه تا دهم اسفندماه، مدارس تهران حدود ۵۰ روز یا تعطیل بوده یا آموزشها به صورت نیمبند و غیرحضوری برگزار شده است.
یکی از آثار بحران کمبود انرژی بر کاهش سطح کیفیت آموزشی در مدارس کشور بوده بطوری که تعطیلات پی در پی مدارس سبب شده طی حدود سه ماه، دانشآموزان در تهران نیمی از روزهای مدرسه را از دست بدهند و خانهنشین شوند.
تعطیل کردن مدارس از جمله به اصطلاح راهکارهای دولت برای عبور از بحران عمیق کمبود انرژی در ایران است. علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش به تازگی گفته «تعطیلیها تصمیم حاکمیتی است و فقط شامل ما نیست، صنایع و دستگاههای دولتی را هم تعطیل میکنند و همه باید تبعیت کنیم.»
در حالی که در اوایل سال جاری در روزهایی که مدارس تعطیل اعلام میشد، آموزش آنلاین در دستور کار قرار داشت اما در روزهای اخیر آموزش آنلاین نیز متوقف شده است.
وبسایت «دیدهبان ایران» در گزارشی نوشته «این روزها، کار والدین درآمده است، آنها عصر هر روز باید چشم به اخبار باشند برای اینکه ببینند قرار است فرزندان خود را راهی مدرسه کنند یا نه؛ این روزها، مدارس یکی بود، یکی نبود، برقرار میشود، یک روز، سرما شدت مییابد و مدارس تعطیل یا مجازی میشود، روز دیگر، شاخص آلودگی هوا برای گروههای حساس خطرناک است و آموزش در مدارس را غیرحضوری میکند، روز دیگر، افت فشار گاز و ناترازی انرژی باعث میشود تا مدیران دولتی، تصمیم به تعطیلی و غیرحضوری شدن مدارس بگیرند. اتفاقی که بیش از هر چیز دیگری، دودش به نظام آموزشی و تعلیم و تربیت میرود. »
این گزارش به آثار تعطیلات گسترده مدارس در شهرهای مختلف کشور و در پی بحران کمبود انرژی پرداخته و نوشته تعطیلات مدارس باعث شده است که نظام آموزشی کشور در سال تحصیلی جاری، فقط اسمی از آموزش را یدک بکشد و شکی نیست که امسال با افت تحصیلی محسوس دانشآموزان ایران مواجه خواهیم شد؛ زیرا این میزان از تعطیلات و غیرحضوری شدن مدارس به خاطر آلودگی هوا، سرما و ناترازی انرژی نه فقط مربوط به تهران، بلکه مربوط به بسیاری از دیگر شهرهای کشور است.
این گزارش تأکید کرده که آموزش آنلاین که جایگزین آموزش حضوری دانشآموزان شده نیز به علت فراهم نبودن زیرساختها نتیجهبخش نبوده است: «آموزش مجازی که با سیستم شاد برگزار میشود، بعد از گذشت بیش از ۴ سال از شروع آن در دوره کرونا، هنوز کُمِیتَاش میلنگد؛ یا قطع است و یا امکان وصل شدن و ارتباطگیری باکیفیت بین دانشآموز و معلم در آن وجود ندارد.»
«دیدهبان ایران» تأکید کرده که کاهش سطح سواد دانشآموزان در سالهای اخیر را البته بسیاری از مسئولان آموزشی تایید میکنند، اینکه ۴۰ درصد از دانشآموزان حتی به میزان سواد خواندن و نوشتن مورد قبول وزارت آموزش و پرورش هم نمیرسند.
رضوان حکیمزاده معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش آذرماه امسال اعلام کرد در کنار مفهوم بازمانده از تحصیل، نظام آموزشی کشور با مفهوم بازمانده از یادگیری نیز مواجه است؛ دانشآموزانی که در مدرسه حضور دارند، اما مهارتهای پایه را با کیفیت مطلوب فرا نمیگیرند و در نهایت تفاوت ملموسی بین آنان و بازماندگان از تحصیل در مسئله یادگیری وجود ندارد.
معاون وزیر آموزش و پرورش افزوده بود که «فقر یادگیری مختص به ایران نیست و طبق گزارش بانک جهانی از ۸۰ درصد کودکی که امکان حضور در مدرسه را پیدا میکنند، ۲۵ درصد با فقر یادگیری مواجه هستند. به عبارت بهتر، ۴۰ درصد کودکانی که وارد مدرسه میشوند، به فقر یادگیری دچار هستند.»
کارشناسان حوزه آموزش و فعالان صنفی آموزگاران معتقدند در ایران عواملی از جمله جذاب نبودن محتوای کتابهای درسی و جذاب نبودن فضای مدارس، تراکم تعداد بالای دانشآموزان در کلاس درس و همچنین بیانگیزه بودن آموزگاران از جمله عوامل موثر بر فقر آموزشی است.
در همین رابطه زهرا خماریان، آموزگار به وبسایت «خبرآنلاین» گفته «یکی از علتهای اصلی فقر یادگیری دانشآموزان، سیستم ضعیف آموزش و پرورش است؛ چرا که معلمان آموزش خوبی نمیبینند، تعداد دانشآموزان و تراکم در کلاسها بالا است و به دلیل درگیریهای بالای خانوادهها با مسائل مختلف، بهویژه در مناطق کمبرخوردار، کمتر نمیتوانند به دانشآموزان کمک کنند. از طرف دیگر محتوای آموزشی کتابها زیاد است و معلمها وقت کافی برای جا انداختن مطالب به همه دانش آموزان ندارد.»
او همچنین از «ناامیدی» دانشآموزان گفته است: «تحولات اجتماعی سالهای اخیر باعث شده دانشآموزان امیدشان را نسبت به آینده از دست بدهند. دانشآموزان امید و اعتماد به نفس برای ایجاد تغییر را از والدین میگیرند. از طرف دیگر محتوای کتابهای درسی هم مورد علاقه دانشآموزان نیست و این موضوع مقاومت ایجاد میکند و واکنش بچهها هم این است که به مدرسه بیمیل باشند و کمتر یاد بگیرند. در پایههای بالاتر که دانشآموزان در دوره بلوغ هستند و شاهد تضادهای موجود در جامعه، خانواده و مدرسه میشوند هم این وضعیت تشدید میشود.»
این آموزگار افزوده که در آموزش مجازی به دلیل کرونا یا آلودگی هوا، هیچ کس راهی برای جبران عقبماندگی آموزشی دانشآموزان نداشت و در مواردی شاهد هستیم دانشآموزان حتی در دوره دبیرستان اطلاعات اولیه درست را هم ندارند یا پایه ریاضی آنها بسیار ضعیف است.
کیفیت پایین آموزش در ایران؛ ۴۰ درصد از دانشآموزان دچار فقر یادگیری هستند
وبسایت «دیدهبان ایران» نوشته جدا از کیفیت آموزش که سالهاست روندی نزولی را طی کرده، کمیّت هم با مشکل روبرو است: «طبق مصوبه آموزشی کشور، دانشآموزان باید ۱۸۵ روز برای آموزش و تعلیم و تربیت، در مدارس حضور داشته باشند، این در حالی است که طبق تقویم کشورمان، حتی اگر هیچگونه تعطیلی مربوط به آلودگی هوا و ناترازی انرژی هم پیش نیاید، بازهم دانشآموزان تنها ۱۶۷ روز در مدارس حاضر میشوند؛ حالا در سالی که دانشآموزان در بسیاری از روزهای آن ناچار بودهاند که آموزش را به صورت غیرحضوری پیگیری کنند، طبیعی است که کیفیت و کمیت آموزش مدارس ایرانی، هر دو بهسرعت در سراشیبی سقوط حرکت میکند.»
ابراهیم سحرخیز معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش به «دیدهبان ایران» گفته که «کیفیت آموزشی در کشورمان پیش از این یعنی زمانی که تعطیلات مثل امروز آنقدر زیاد نبود و در بسیاری از روزها شاهد غیرحضوری شدن آموزش مدارس نبودیم نیز خیلی مساعد نبود.»
همچنین رمضان رحیمی عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی به «دیدهبان ایران» گفته «با توجه به اینکه زیرساختهای آموزش مجازی در سطح کشور به صورت عادلانه توزیع نشده، کیفیت اینترنت در برخی نقاط اصلا مطلوب نیست و سامانه شاد نیز همچنان با مشکلات زیرساختی مواجه است، افزایش روزهای تعطیل یا غیرحضوری شدن آموزش در مدارس میتواند به کاهش عدالت آموزشی دامن بزند.»