سیاوش پندار – ایران، سرزمینی با تاریخی پرشکوه و پتانسیلی عظیم، در چهار دهه گذشته در سایه بیثباتی و انزوا گرفتار آمده است. این انزوا نه تنها ایران را از مسیر توسعه بازداشته، بلکه اثراتش منطقه و جهان را نیز درنوردیده است. اما اکنون، سخن از بازگشت دولت ملی به رهبری شاهزاده رضا پهلوی، نویدبخش افقی تازه است؛ افقی که نه تنها برای ایرانیان، بلکه برای غرب نیز میتواند سرآغاز فصلی نو باشد. این بازگشت، تهدیدی نیست که غرب از آن هراس داشته باشد، بلکه فرصتی است برای همافزایی منافع، کاهش بحرانها و گشودن دروازههایی به سوی همکاریهای پایدار.
در این میان، یک حقیقت انکارناپذیر وجود دارد. ایرانیان پس از رهایی از این دوران تلخ، نه بیتوجهیها را از یاد خواهند برد و نه دستهای یاریگر را فراموش خواهند کرد. این حافظه جمعی، آینده سرمایهگذاری در ایران را شکل خواهد داد و اولویت را به دوستانی خواهد سپرد که امروز در کنار ملت ایستادهاند.
پیش از فتنه ۵۷، ایران کشوری بود با ثبات سیاسی و اقتصادی، در حال خیز برای تبدیل شدن به قدرتی منطقهای و شریکی قابل اعتماد برای جهان. اما پس از آن، چرخهای از آشوب و عقبماندگی، این سرزمین را به انزوا کشاند و پیامدهایش، از موج مهاجرت تا بیثباتی منطقهای، گریبان غرب را نیز گرفت. امروز، بازسازی آن ثبات نه تنها رویای ایرانیان، بلکه ضرورتی برای جهان است. نگرانیهای قدیمی غرب از تسلط ایران بر شاهراه انرژی خلیج فارس، در جهانی که وابستگی به نفت کاهش یافته، دیگر معنایی ندارد و تهدید کمونیسم که روزگاری غرب را به ایده کمربند اسلامی سوق داد، رنگ باخته و جای خود را به تروریسم اسلامی داده است. خطری که خاورمیانه را متلاطم کرده و امنیت غرب را نیز به چالش کشیده است. در این میان، یک ایران باثبات میتواند سپری در برابر این تهدیدات باشد و بجای صدور بحران، آرامش و فرصت صادر کند.
این فرصتها، در لایههای مختلف اقتصاد ایران نهفتهاند. بخش انرژی، با ذخایر عظیم نفت و گاز، گنجینهای است که هنوز به تمامی از خاک برنکشیده شده. میادین دستنخورده، در انتظار فناوری و سرمایهاند تا نه تنها نیاز داخلی را برآورده کنند، بلکه ایران را به یکی از قطبهای صادرات انرژی بدل سازند، آنهم در شرایطی که روسیه با انحصار مصنوعی بر بازار انرژی، غرب را تحت فشار قرار میدهد. فراتر از سوختهای فسیلی، آفتاب سوزان کویرها و بادهای تند ارتفاعات، بستر انرژیهای تجدیدپذیر را فراهم کردهاند. اما این گنجینهها به دست کسانی سپرده خواهد شد که امروز، در روزهای سخت، همراه مردم ایران باشند. ایرانیان، با قلبی که از بیمهریها زخم خورده، به سوی شرکایی خواهند رفت که پیشتر وفاداری خود را نشان دادهاند.
مخابرات، عرصهای دیگر است که در آن ایران تشنه تحول است. شبکههای فرسوده و اینترنت کند، فاصله این کشور را با عصر دیجیتال عمیقتر کردهاند. ورود فناوری ۵G، گسترش فیبر نوری و بازسازی زیرساختها میتواند این شکاف را پر کند و دریچهای به سوی اقتصاد دیجیتال بگشاید. کشاورزی، با خاکی که از تنوع آب و هوا لبریز است، میتوانست نانآور میلیونها نفر باشد، اما مدیریت ناکارآمد و نبود تکنولوژی، آن را به خوابی طولانی فرو برده است. آبیاری هوشمند، کشت محصولات ارگانیک و احیای مراتع، میتواند این بخش را به زندگی بازگرداند و بازارهای جهانی را فتح کند.
صنعت نیز در ایران، با کارخانههایی که نفسشان به شماره افتاده، منتظر نو شدن است. تولید اتومبیلهای و وسایل رفت و آمد برقی، با تکیه بر منابع لیتیوم تازهیاب، میتواند ایران را در خط مقدم این صنعت جهانی قرار دهد. پتروشیمی با مواد اولیه ارزان و معادن سرشار از مس و طلا، تنها به سرمایه و دانش نیاز دارند تا شکوفا شوند.
این فرصتها، همگی در انتظار روزیاند که ایران از بندهایش رها شود. اما آنچه این آینده را رقم خواهد زد، انتخابهای امروز است. غرب، اگر هوشمندانه بنگرد، خواهد دید که همراهی با مردم ایران و نماینده واقعی آنها یعنی شاهزاده رضا پهلوی، بجای وقت تلف کردن با گروهکهای تروریستی چون سازمان مجاهدین خلق، نه تنها وظیفهای اخلاقی، بلکه تصمیمی اقتصادی است.
ایرانیان، با حافظهای که بیتفاوتیها و دوستیها را به خاطر میسپارد، فردا را با کسانی خواهند ساخت که امروز در کنارشان ایستادهاند. این ایستادگی، کلیدی است به سوی معادلهای که در آن ایران شکوفا میشود، منطقه آرام میگیرد و غرب، از ثبات و سود بهرهمند میگردد. ایران آزاد، نه تهدید، که وعدهای است برای جهانی بهتر و این وعده، به دست دوستانی تحقق خواهد یافت که امروز در آزمون تاریخ، سربلند بیرون آیند.
*سیاوش پندار استاد علوم سیاسی