حنیف حیدرنژاد- انتخاب دوباره ترامپ و شروع دور دوم ریاست جمهوری وی چیزی نبود که علی خامنهای روی آن حساب میکرد. بیرون کشیدن مسعود پزشکیان از صندوق رای نشان از آن میداد که خامنهای امیدوار است، که در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، همچنان دموکراتها در قدرت بمانند. انتخاب ترامپ همه محاسبات و «آرزوها»ی خامنهای را بهم ریخت. خامنهای بجای آنکه سیاستهای خود را با این واقعیت جدید تنظیم کند، استراتژی نظام را بر همان سیاست سابق بنا نهاد: «نه جنگ نه مذاکره». او به این ترتیب سیاستی منفعل را پیشه ساخت. سیاستی که در زبان فارسی به «از این ستون به آن ستون فرج است» معروف است.
در عرصه داخلی تاثیر سیاستهای منفعلانه خامنهای و بیاثر بودن آنها، خودش را در بیارزش شدن پول ملی و بالا رفتن قیمت دلار، گرانی افسارگسیخته، تشدید اَبربحرانهای انرژی، آب، دارو… و در خشم مردم نشان میدهد.
استراتژیهای موازی
همه اقدامات ترامپ در ۴۸ روزی که بر سر کار آمده، نشان میدهد که تصمیمات او تصادفی یا ناشی از هیجانات زودگذر نیست، بلکه او «استراتژیهای فعالِ موازی» را دنبال میکند: در سطح دیپلماتیک بارها تاکید کرده که مذاکره را به جنگ ترجیح میدهد. حتی تاکید کرد که مسئلهاش فقط آن است که رژیم ایران به یک قدرت هستهای تبدیل نشود و آماده است تا با پزشکیان دیدار کند. او همچنین با تعریف از تمدن ایران و هوشمندی «ایرانیان»، غیرمستقیم به رژیم حاکم بر ایران امتیاز داد. در هر فرصتی که از او در مورد ایران سوال شد، او نرم پاسخ داد. همزمان، وزیر خارجه ترامپ لحن تندتری داشت و به روشنی حساب مردم ایران را از رژیم حاکم بر ایران جدا کرد.
در کنار با این اقدامات دیپلماتیک، در عرصه نظامی، ترامپ اجازه صدور تسلیحات استراتژیک مانند بمبهای ۹۰۰ کیلوئی را به اسرائیل صادر کرد. چیزی که بایدن مانع آن شده بود. ترامپ همچنین محدودیتها برای فرماندهان آمریکایی در مورد صدور مجوز جهت حملات هوایی و عملیات ویژه خارج از میدانهای نبرد متعارف را کاهش و دامنه افرادی را که میتوانند هدف حمله قرار گیرند، گسترش داد.
در روزهای اخیر آمریکا و اسرائیل مانور مشترک هوایی بر فراز دریای مدیترانه برگزار کردند که در آن دهها جنگنده، بمبافکنهای استراتژیک بی۵۲ آمریکا و هواپیماهای سوخترسان شرکت داشتند. هر دو کشور اخبار این مانور را بطور علنی اعلام کردند. این مانور شامل تمرین بمباران اهداف دوردست و سوختگیری هوایی بود. موقعیتی که شبیهسازی حمله به تاسیسات نظامی- هستهای در ایران را تداعی میکرد.
وزیر خزانهداری دولت ترامپ: حکومت ایران را دوباره ورشکسته میکنیم
در عرصه مالی نیز پنجشنبه گذشته، ۱۶ اسفند، وزیر خزانهداری آمریکا تاکید کرد که اگر امنیت اقتصادی همان امنیت ملی باشد، حکومت ایران هیچکدام از آنها را نخواهد داشت. او خطاب به مردم ایران گفت: اگر من ایرانی میبودم، همین حالا تمام پولم را به چیزی غیر از ریال تبدیل میکردم.
اسکات بسنت وزیر خزانهداری آمریکا، همچنین گفت دولت دونالد ترامپ تحریمها را به شدت علیه رژیم ایران اعمال میکند تا «تاثیر حداکثری فوری» داشته باشد. او افزود: «ما میخواهیم بخش نفت و قابلیتهای تولید پهپاد ایران را تعطیل کنیم.» او تاکید کرد که تحریمها برای تعطیل کردن صنعت نفت ایران و «فروپاشی اقتصاد ایران که همین حالا هم خمیده» طراحی شده است. وزیر خزانهداری ایالات متحده میگوید تحریمهای دولت دونالد ترامپ برای تعطیلی صنعت نفت و «فروپاشی» اقتصاد ایران طراحی شده است؛ همزمان وزارت خارجه آمریکا نیز از بازنگری در معافیتهای تحریمیمربوط به ایران خبر داد.
سال ۲۰۲۵ ، سال جنگ
در اسرایئل نیز نشانهها از نزدیک شدن جنگ با رژیم ایران خبر میدهند: سپهبد ایال زمیر فرمانده جدید ستاد کل ارتش اسرائیل، به فرماندهان ارشد ارتش این کشور اعلام کرد که سال ۲۰۲۵ سال جنگ خواهد بود و تمرکز اصلی بر غزه و ایران خواهد بود.
در کنار همه تلاشهای دیپلماتیک و آمادگیهای نظامی، دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا نیز در رابطه با رژیم ایران پیوسته تاکید میکند: یا توافق یا گزینه نظامی!
نامه ترامپ به خامنهای
در چنین شرایطی، به نظر میرسد زمانِ دور و تسلسلِ دیپلماتیک به پایان خود نزدیک میشود. روز جمعه ۱۷ اسفند، خبرگزاریها از یک ابتکار جدید ترامپ خبر دادند، نامه ترامپ به خامنهای! رئیس جمهوری آمریکا در مصاحبه با شبکه «فاکس بیزنس» گفت، «ترجیح میدهم با ایران مذاکره کنم و روز پنجشنبه نامهای به خامنهای ارسال کردم… در صورت شکست مذاکرات، گزینه دیگر این است که باید اقدامیانجام داد، زیرا ایران نباید به سلاح اتمی دست یابد.»
ترامپ: به خامنهای نامه دادم؛ یا مذاکره میکنیم و یا اقدام دیگری خواهیم کرد!
ترامپ نامه نوشتن خود به خامنهای را علنی کرد. میتوانست این کار را نکند. اما او کسی است که به مطرح شدن در جلوی دوربینها علاقه دارد و مایل به ماراتنهای خستهکننده دیپلماتیک در پشت درهای بسته که خامنهای به آن علاقه دارد، نیست. علنی شدن ارسال نامه از سوی ترامپ، یعنی الان توپ در زمین خامنهای است و او ناگزیر به واکنش علنی و پاسخگوئی است!
اگر خامنهای بطور رسمی به ترامپ پاسخ دهد، ناقض گفتههای قبلیاش است که هرگونه مذاکره و ارتباط با آمریکای ترامپ را رد میکرد. او همین یک ماه قبل، در ۱۹ بهمن گفته بود: مذاکره با آمریکا «عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست.» آیا خامنهای حاضر است به قیمت «بیشرفی» با ترامپ مذاکره کند؟
همه پازلهای سیاسی- دیپلماتیک نشان از آن دارد که ترامپ به نحو «هوشمندانه»ای خامنهای را به گوشه رینگ هُل داده است. خامنهای نیز با لجاجت و بیفکری، همه پلهای پشت سرش را خراب کرده و راه فراری برای خودش باقی نگذاشته و با هر سخنرانی، دست خودش را بیش از پیش میبندد.
ابتکار عمل هوشمندانه
نامه ترامپ به خامنهای یک ابتکار عمل بسیار هوشمندانه است، زیرا اگر خامنهای که اینک بطور مستقیم مورد خطاب قرار گرفته همه پیشنهادهای توافق و مذاکره را رد کند، این یعنی پایان تلاشهای دیپلماتیک. در این حالت ترامپ که در مبارزات انتخاباتیاش میگفت نمیخواهد آغازگر جنگ جدیدی باشد، میتواند اقدام نظامی مستقیم یا پشتیبانی نظامی از اسرائیل به رژیم ایران را برای رایدهندگانش توجیه کرده و بگوید: من تمام تلاش خودم را کردم که مشکل با رژیم ایران بطور دیپلماتیک حل و فصل شود، اما این رژیم نخواست.
این ابتکار عمل ترامپ حتی دست او را در عرصه حقوق بینالملل و شورای امنیت سازمان ملل نیز باز میگذارد تا اقدام نظامی آمریکا یا پشتیبانی این کشور از یک اقدام نظامی اسرائیل علیه رژیم ایران به عنوان «ضروری و ناگزیر» ارزیابی شود.
روز چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ نماینده اتحادیه اروپا در نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد که این نهاد همچنان نگران عدم همکاری بلندمدت جمهوری اسلامی در حل مسائل پادمانی است. این اتحادیه تاکید کرد آژانس نمیتواند تائید کند برنامه هستهای ایران صرفا ماهیت صلحآمیز دارد.
بدین ترتیب همه اقدامات دیپلماتیک لازم برای توجیه یک اقدام نظامی، بینتیجه مانده و اگر خامنهای به نامه ترامپ و درخواست توافق و مذاکره پاسخ منفی دهد، راه برای اقدام نظامی باز شده و پس از آن، دیگر پرسش این نیست که آیا آمریکا یا اسرائیل به تاسیسات هستهای– نظامی رژیم ایران حمله خواهند کرد یا نه، بلکه پرسش این است که این حمله چه زمانی، در چه سطحی، با چه شدتی و علیه کدام اهداف صورت خواهد گرفت! و آیا فقط اسرائیل حمله خواهد کرد یا آمریکا نیز همراهی خواهد کرد و…؟
زمان حمله احتمالی نظامی
نظر به تغییر و تحولات در سطوح بالای فرماندهی نظامی در اسرائیل و نظر به در پیش بودن تعطیلات نوروز و اهمیت آن برای مردم ایران، که هم اسرائیل و هم آمریکا به آن توجه دارند، میتوان انتظار داشت که اگر راه دیپلماتیک بطور کامل بسته شود، از نیمه دوم فروردین به بعد، پنجره برای اقدامات نظامی باز خواهد شد.
البته هنوز در مورد یک پارامتر نمیتوان بطور دقیق نظر داد و آن اینکه تحولات اوکراین و همکاری روسیه با آمریکا برای حل و فصل مسئله اوکراین چه تاثیری بر روسیه گذاشته و آیا پوتین ناچار خواهد شد در اِزای کمک آمریکا، روی خامنهای فشار آورده و او را به پذیرش یک راه حل دیپلماتیک وادار کند؟ حتی با وجود چنین فشاری، مشخص نیست خامنهای به آن تن دهد. با توجه به لجاجت و یکدندگی شخصیت او و با علاقهای که در آخر عمر برای «شهید شدن» در راه ادعاهایش دارد، تسلیم شدن با روحیهی وی همخوانی نداشته و بعید به نظر میرسد که او به فشارِ پوتین نیز تن در دهد.