در آستانه آغاز سال نو و تعطیلات نوروز موج تازهای از افزایش قیمت در کالاهای خوراکی از جمله شیرینی، آجیل، میوه و دیگر مواد خوراکی به راه افتاده است. افزایش هزینه سفر نیز سبب داغ شدن بازار سفرهای قسطی شده است.
افزایش قیمت مواد غذایی ادامه دارد و گزارشها از افزایش قیمت آجیل و شیرینی و میوه در آستانه نوروز حکایت دارند.
وبسایت «تجارت نیوز» در گزارشی به افزایش قیمت شیرینی و شکلات پرداخته و نوشته «سال گذشته قیمت شیرینی تر بین ۱۸۵ هزار تا ۲۵۰ هزار تومان بود، اما امسال قیمت شیرینی تر در محدوده ۲۷۰ هزار تا ۳۵۰ هزار تومان قرار دارد که به معنای رشد ۴۰ تا ۴۶ درصدی قیمت این محصول نسبت به مدت مشابه سال گذشته است.»
این گزارش افزوده «متوسط قیمت انواع پای، شیرینی دانمارکی و شیرینی زبان ۲۰۰ هزار تومان است که سال گذشته این قیمت از ۱۲۰هزار تا ۱۷۰ هزار تومان به ازای هر کیلوگرم متغیر بود. بنابراین قیمت این نوع شیرینیها بین ۱۷ تا ۶۶ درصد افزایش پیدا کرده است.»
بر اساس گزارش «تجارت نیوز» شیرینی کشمشی در سال گذشته با قیمت ۱۲۰ هزار تومان در شیرینیفروشیهای سطح شهر عرضه میشد، اما حالا، در آستانه سال ۱۴۰۴، قیمت این شیرینی با رشد ۲۵ درصدی به ۱۵۰ هزار تومان رسیده است.
همچنین بررسی قیمت شکلات نشان میدهد قیمت این محصول نسبت به سال گذشته افزایش چشمگیری پیدا کرده است. به عنوان مثال، سال گذشته شکلات پارمیدا ۶۰ درصد با وزن ۸۰ گرم با قیمت ۵۹ هزار تومان عرضه میشد اما حالا قیمت آن به ۱۵۸ هزار تومان رسیده که نسبت به سال گذشته معادل ۱۶۷ درصد رشد کرده است.
این افزایش قیمتها به صورت «مصوب» یا رسمی است اما در برخی فروشگاهها افزایش قیمتها بیش از ارقام دستوری از سوی دولت و اصناف صورت گرفته است.
قیمت آجیل نیز با افزایش قیمت قابل توجهی روبرو شده و سبب حذف آن از سفرهی نوروزی بخش قابل توجهی از مردم شده است. قیمت هر کیلو آجیل طی ماههای گذشته بطور متوسط ۵۰ درصد افزایش یافته است.
علیرضا ارزانی ممقانی رئیس کارگروه آجیل و خشکبار اتاق اصناف ایران گفته قیمت پسته طی دو ماه گذشته و از حد فاصل شب یلدا تا کنون ۵۰ درصد افزایش داشته است.
این فعال صنفی افزوده که برخلاف سالهای گذشته هنوز در نیمه اسفندماه، خرید آجیل و خشکبار شب عید آغاز نشده و این روزها برای عرضهکنندگان مانند دیگر روزهای سال سپری میشود و رکود سنگینی بر بازار به دلیل کاهش قدرت خرید مردم حاکم است.
رئیس کارگروه آجیل و خشکبار اتاق اصناف ایران گفته «قیمت کنونی پسته در فروش عمده در بازار از ۵۵۰ هزار تومان در هر کیلو شروع میشود و تا یک میلیون و ۳۵۰ هزار تومان ادامه دارد.»
بر اساس ارقامی که علیرضا ارزانی اعلام کرده «مغز بادام درختی ۷۴۰ هزار تا ۹۸۰ هزار تومان، مغز بادام درختی لوکس ۸۰۰ هزار تا یک میلیون و ۴۸۰ هزار تومان، فندق با پوست ۵۶۰ هزار تا ۸۳۰ هزار تومان، مغز فندق از یک میلیون و ۲۰۰ هزار تا یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان، گردو ۲۷۵ هزار تا ۴۰۰ هزار تومان، مغز بادام زمینی ۱۴۵ هزار تا ۲۹۰ هزار تومان، تخمه کدو ۲۷۵ هزار تا ۳۷۵ هزار تومان، تخمه آفتابگردان از ۱۵۰ هزار تا ۲۶۰ هزار تومان، تخمه ژاپنی از ۲۱۵ هزار تومان تا ۴۲۰ هزار تومان، نخودچی از ۱۵۸ هزار تا ۲۴۰ هزار تومان، کشمش از ۱۳۰ هزار تا ۳۸۰ هزار تومان، آجیل اقتصادی از ۳۸۰ هزار تا ۷۵۰ هزار تومان و آجیل چهارمغز از یک میلیون و ۱۵۰ هزار تا یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان قیمت دارند.»
از اواخر بهمنماه قیمت میوه نیز با افزایش روبرو شده است. قیمت موز از ۱۵۰ هزار تومان فراتر رفته و قیمت سیب در میدان مرکزی تهران به ۸۵ هزار تومان و در خردهفروشیها تا ۱۲۷ هزار تومان نیز رسیده است. هر کیلو خیار گلخانهای با قیمت ۵۰ هزار تومان، هر کیلو نارنگی با قیمت ۸۰ هزار تومان و هر کیلو انبه با قیمت ۲۰۰ هزار تومان به فروش میرسد.
مرتضی معتمد معاون بازرگانی سازمان مرکزی تعاونی روستایی ایران گفته «به دلیل صادرات بیش از حد قیمت میوهها افزایش یافته و این در حالی است که قرار بود در صادرات مازاد نیاز مردم صادر شود.»
از سوی دیگر افزایش هزینهها از جمله کود و حمل و نقل و همچنین قطع مکرر برق و گاز نیز بر افزایش قیمت میوه در کشور اثرگذار بوده است.
روزنامه «چارسوق» نیز در مطلبی نوشته سیاستهای اقتصادی متمایل به آزادسازی قیمتها در دولت چهاردهم بیشترین تأثیر را بر مواد غذایی گذاشته و سفره مردم را تحت تأثیر قرار داده است.
در این مطلب آمده که «در نتیجه سیاستهای دولت چهاردهم شاهد بروز یکی از کمسابقهترین تورمهای مواد غذایی در چند ماه اخیر بودهایم بطوری که تورم ماهانه خوراکیها در بهمن امسال به ۶/۶ درصد رسید که ۶ برابر تورم ماهانه مرداد در پایان دولت سیزدهم است.»
به گزارش «چارسوق» افزایش قیمت برخی مواد غذایی در بهمن امسال نسبت به سال گذشته ۲ تا ۳ برابر (۱۰۰ یا بیش از ۲۰۰ درصد) بوده است.
از سوی دیگر هزینه سفر نیز با افزایش روبرو شده و از سبد هزینه بسیاری از خانوارها کنار گذاشته شده است. روزنامه «دنیای اقتصاد» در گزارشی با استناد به گزارش اتاق بازرگانی تهران نوشته هر خانوار تهرانی در سال تنها قادر به صرف ۵/۵ میلیون تومان برای سفر و تفریح است که بهزعم بسیاری از کارشناسان این رقم حتی برای یک سفر یکروزه نیز ناکافی است.
این در حالی است که هزینههای یک سفر متوسط، از جمله هزینههای اقامت و حملونقل، به شدت افزایش یافته است. براساس این گزارش حدود ۷۵ درصد از خانوارهای ایرانی قادر به سفر نخواهند بود، چراکه هزینهها برای بسیاری از آنها بیشتر از خط فقر سفر است. طبق نتایج بررسیهای اخیر، خط فقر سفر در سال ۱۴۰۳ معادل ۱۵ تا ۱۶ میلیون تومان تخمین زده شده است و تنها حدود یکچهارم خانوارها قادر به گذراندن تعطیلات در این شرایط اقتصادی هستند.
هرچند گفته میشود هزینه ماهانه دهک نهمیها نزدیک به ۲۶/۵ میلیون تومان است، اما با توجه به نرخ تورهای نوروزی، حتی دهک نهمیها نیز نمیتوانند در تعطیلات نوروز به سفرهای دلخواه بروند.
این گزارش در ادامه به پدیده «سفر قسطی» پرداخته و نوشته کاهش سفر تنها ضربه خود را به اقتصاد گردشگری نمیزند، بلکه هرچه سهم سفر از سبد هزینه خانوار ایرانی کم شود، بیشتر از آن میزان نشاط و انگیزه افراد برای ادامه فعالیت از دست میرود. اکنون پدیده سفر قسطی حکم سراب را دارد؛ در نگاه اول شاید راهی برای کاهش فشار اقتصادی بر خانوادهها باشد و بتواند امکان فراغت را فراهم کند، اما بار مالی که در بلند مدت بر دوش خانواده میگذارد با هدف سفر رفتن که آسودگی ذهن است، در تناقض قرار دارد و فشار مالی و روانی را تشدید میکند.
اردشیر گراوند، جامعهشناس به «اقتصاد ۲۴» گفته «حذف سفر از سبد هزینه خانوار عنوان کرد: «هر محدودیتی مانند زخمی در وجود بشر میماند و انرژی فرد را میگیرد و او را دچار افسردگی میکند. ممکن است این زخم خوب شود ولی جایش میماند؛ بنابراین در سطح فردی تبدیل به افسردگی و زخمهای فراموش نشدهای میشود. در سطح نظام اجتماعی نیز عدم انگیزه، تحرک اقتصادی و اجتماعی را از بین میبرد و این به معنای انباشت سختیهای زندگی است. به همین دلیل هم ما با آمار بالای خودکشی، افسردگی و اعتیاد مواجه هستیم چراکه انگیزهای برای حرکت مجدد وجود ندارد.»
محسن حاجی سعید رئیس جامعه انجمنهای حرفهای راهنمایان گردشگری نیز درباره اثر تورم بر گردشگری داخلی به «اقتصاد ۲۴» گفته «تأثیر تورم همین است. وقتی درآمد مردم کاهش پیدا کند سفر از یک الزام به کالای لوکس تبدیل میشود. وقتی درآمد مردم کاهش و از سوی دیگر هزینههای زندگی افزایش پیدا کند سفر دیگر از فهرست نیازهای ضروری خط میخورد. درحالی که سفر به نوعی برای برگرداندن انگیزه دوباره فرد برای کار کردن است. یعنی به لحاظ روانی فرد نیاز دارد سفر برود تا بهتر زندگی کند و تجربیات سفرش را در کارش لحاظ کند، اما وقتی نتواند امرار معاش کند و نیازهای اولیهاش را تامین کند، سفر از زندگیها حذف میشود.»