بیژن نامدار – هرچند مصاحبه اخیر محسن رفیق دوست، توجهات را معطوف به بخشهای مربوط به اعتراف در خصوص ترورها و نقش سازمانهای جداییطلب همچون «اتا» و شبکهسازی چپها در جهان کرد، اما به نظر، بخش بسیار مهمتری از آن که نشاندهنده نقش تامین مالی در شکل گرفتن و تداوم یک جنبش و تبدیل شدن آن به یک انقلاب تودهای است، مورد توجه قرار نگرفته است.
نقش عمده تامین مالی بر اساس مدلی که رفیق دوست ترسیم کرد، بر عهده تجار و کسبه بازار تهران و شهرستانها بوده و درواقع طبقه بازاری به موتور محرک جنبش چپ اسلامی آن دوران با تزریق پول، سوخت سانده است. اکنون بر همگان روشن است که در یک انقلاب، وزن گروههای مرجع در تاثیرگذاری آنها بر روندها بسیار مهم است . در دهه ۵۰ چندین گروه و طبقه مرجع نقشآفرینی کردند: بازاریان و کسبه، روحانیون، دانشجویان و در آخر کارگران و کارمندان.
بخش اول شروع کننده و دسته آخر تمامکننده کارزار بودند و در نهایت نظامیان با خیانت برخی امرای ارتش خصوصاً قرهباغی رییس ستاد بزرگ ارتشتاران، فردوست رییس دفتر بازرسی شاهنشاهی و مقدم رییس ساواک و برخی دیگر از امرا ، تیر خلاص را بر پیکر سامانه پادشاهی ایران شلیک کردند. درواقع باید گفت هر گروه نقش و دستور کار خود را چنانکه برایش تعریف شده بود به درستی انجام داد. تا جایی که قاصدان نیز که در این بین وظیفهی ریزش و جذب نیروهای درون نظام را داشتند، چنانکه رفیق دوست گفت، حتی تا دفتر فرماندار نظامی تهران هم نفوذ کردند که البته در این مورد بهخصوص جواب دلخواه را نگرفتند.
اما در قرن حاضر و در شرایط کنونی جامعه هم به لحاظ تمرکز رژیم بر امور امنیتی و حفاظت اطلاعات و ضداطلاعات و هم به دلیل تغییر ماهوی گروههای مرجع، امکان اثربخشی از آن سلب شده است. برای مثال: بازاریان هم نقش سنتی خود را از دست دادهاند و هم گروههایی از خود آنان در هرم قدرتاند و حافظ نظم موجود. روحانیون نیز خودشان مرجع سهیم در قدرت شدهاند؛ دانشجویان هم مرجعیت تئوریزه کردن محتوای انقلابی را به شبکههای اجتماعی تفویض کردهاند. کارگران و کارمندان هم که قشر ضعیف جامعه هستند درواقع تولیدکنندگان ثروت و بیبهرگان از آنند، در اوضاع اقتصادی کنونی، توان اعتصاب را تا زمانی که تامین مالی نشوند، ندارند.
پس اگر میخواهیم انقلاب کنیم و از شرّ این رژیم سفاک رهایی یابیم، باید همه مردم از غنی و فقیر با هم اقدام کنیم. دوران انقلابهای سرخ و قیام فقرا گذشته است. با فرمولهای کمونیستی و چپ به فکر انقلاب نباید بود، آنهم در کشوری که توسط همان کمونیستها اداره میشود!
با فرمولهای انقلاب ۵۷ نمیتوان پیروز این نبرد نابرابر بود چرا که گروههای مرجع آن دوران، اکنون مرجعیت ندارند. به دنبال اعتصاب بازاریان رفتن، آدرسی بس اشتباه است. همانقدر که به دنبال تحرکآفرینی از دانشگاه بودن!
ما نیاز به روشهای نوین و افکار مدرن داریم که در بستر جامعهی به شدت دیجیتالشده، بتوانیم تحرک و جنبش لازم برای همراهی در تغییر را به وجود آوریم.
ما باید گروههای مرجع جدید بسازیم. گروههایی که پادزهر عملشان، و نسخه بدیلشان در دست اشغالگران ایران نباشد.
در حال حاضر پتانسیل ایجاد این گروههای مرجع در خارج کشور وجود دارد. همانگونه که در ایدهی پروژه همگرایی در مونیخ تحت مدیریت شاهزاده رضا پهلوی فرازهایی از آن را دیدیم. حال باید نگاهی فراتر از اکنون به سمت روند براندازی بیافکنیم.
برای انقلاب به سرمایه نیاز داریم
چه در بعد مبارزات معطوف به داخل و چه از نظر سازماندهی تشکیلات مدیریت در خارج، برای یک انقلاب اجتماعی ما به یک شبکه مالی نیاز داریم که بتواند این اطمینان خاطر را به کسانی که میخواهند در آن شرکت کنند بدهد که در صورت بروز هر مشکلی، شبکه یا بنیاد مالی از آنها و خانوادههایشان حمایت میکند.
در حالی که بزرگترین مشکل تمامی فعالان آزادیخواه در خارج و داخل کشور و همچنین بزرگترین چالش پیش روی همین گروه همگرایی مونیخ نیز تامین مالی برای پیشبرد فعالیتهای توسعهمحور است. در عصر کنونی، گروه مرجع نخست، سرمایهدارانِ خارج کشور هستند.
ما در روزهای اخیر مدام از پروژهها و کنفرانسهایی میشنویم که راجع به فردای پس از پیروزی ایران و امکانات موجود برای توسعه اقتصادی ایران میگویند. اما مشکل اول ما، امروز است. معتقد نیستم که «چو فردا بیاید، فکر فردا کنیم» اما باید نسبت به اولویتبندی مسائل هم حساس باشیم و اقدام کنیم.
اکنون بر همگان مسجل است که منافع سرمایهداران داخل کشور در گرو تداوم حکومت فعلی است، چرا که یا خود با پولهایشان باعث روی کار آمدن این رژیماند و یا از محل فساد و سوء مدیریت این حکومت به ثروتهای نجومی دست یافتهاند. پس باید برای تامین مالی جنبش و تبدیل آن به یک انقلاب فراگیر چشم به کانالهای قابل تصور بدوزیم:
• پولهای بلوکه شده ایران نزد دولتها و بانکهای خارجی که از دسترس رژیم خارج است. موضوعی که بارها توسط شاهزاده رضا پهلوی بدان اشاره شده اما هیچ سیگنالی تا کنون برای آن دریافت نشده و احتمال دسترسی به آنها با محافظهکاری که دولتهای غربی در قبال جمهوری اسلامی به خرج میدهند، دستکم فعلا ناممکن مینماید.
• بلوکه کردن پولهای الیگارشهای جمهوری اسلامی که در خارج کشور سرمایهگذاری یا سپردهگذاری شده است با ایجاد کمپینهای فشار حداکثری بینالمللی؛ مانند آنچه در مورد الیگارشهای روسی اتفاق افتاد، که احتمال زیر بار رفتن دولتهای خارجی برای انجام آن حتی از انجام گزینه اول هم کمتر است. برویم سراغ استفاده از ظرفیتهای خودمان؛
• راهاندازی کمپینهای جمعآوری کمکهای مالی از ایرانیان خواستار براندازی رژیم اسلامی در خارج از کشور.
• ایجاد کانالهای ارتباطی و برگزاری جلسات خصوصی با سرمایهداران، صاحبان مشاغل بزرگ و ثروتمندان ایرانی دیاسپورا که دل در گرو میهن دارند و آرزومند آزادی آن هستند و میتوانند با کمکهای بدون عوض زمینهساز حرکت جنبش به سمت انقلاب و پیروزیش شوند.
• کارزارهای ثبت حق پخش تصاویر، نام و صدای خانواده سلطنتی و سلبریتیهای مردمی به نفع جنبش و واریز درآمدهای حاصل از آن به حساب ویژه مبارزه.
• برگزاری کنسرتها و برنامههای خیریه توسط هنرمندان حامی جنبش آزادیبخش مردم ایران و تخصیص درآمد حاصل از آن به صندوق ویژه مبارزه. همچنین مذاکره با آنها برای تخصیص درصدی از درآمد تورهای هنری خود به صندوق مبارزات برای ایفای نقش و مسئولیت فردی در قبال میهن و مردم تحت ستم آن.
اکنون بیایید کمیموضوع را بازتر کنیم و این ایده را شفافتر بررسی کنیم. برای موفقیت یک انقلاب اجتماعی، ایجاد یک شبکه مالی امن و پایدار ضروریست تا بتواند:
• از فعالان و خانوادههای آنها در شرایط بحرانی حمایت کند؛
• اعتماد و انگیزه برای مشارکت افراد را افزایش دهد؛
• منابع مالی را به صورت غیرمتمرکز و مقاوم در برابر سرکوب مدیریت کند؛
• هزینههای مربوط به گسترش اعتراضات و اعتصابات و نیز مدیریت برون مرز و درون مرزی را پوشش دهد.
در ادامه، مدل پیشنهادی برای ایجاد چنین شبکهای را بررسی میکنیم.
۱. ساختار کلی شبکه مالی
الف– شامل ایجاد یک «صندوق مالی غیرمتمرکز حمایت از انقلاب» ( DeFi) که تحت یک سازمان غیرمتمرکز (DAO) یا بنیاد مستقل مالی اداره شود.
Decentralized Finance (DeFi) یک سیستم مالی مبتنی بر بلاکچین است که بدون نیاز به بانکها یا نهادهای مالی سنتی، امکان دریافت، ذخیره و انتقال داراییهای دیجیتال را فراهم میکند. این روش میتواند یک راهکار امن و ناشناس برای تأمین مالی جنبش آزادیخواهی ایران باشد.
(DAO) Decentralized Autonomous Organization نیز یک سازمان دیجیتال مبتنی بر قراردادهای هوشمند (Smart Contracts) است که روی بلاکچین اجرا میشود؛ مهمترین ویژگی DAO این است که هیچ نهاد متمرکزی آن را کنترل نمیکند و اعضای جامعه در تصمیمگیریها مشارکت دارند. راجع به مکانیزم آن بعدتر صحبت خواهیم کرد.
ب- جذب منابع مالی از ایرانیان خارج از کشور، نیکوکاران، سازمانهای بینالمللی و کمکهای مردمی.
ج– ایجاد مکانیزمهای شفاف برای تخصیص بودجه، مانند پرداخت کمکهای مالی به خانوادههای بازداشتشدگان یا فعالان تحت فشار.
د- حفظ امنیت مالی از طریق رمزارزها و حسابهای غیرقابل ردیابی.
۲. روشهای تأمین مالی شبکه
الف) جذب کمکهای مالی از ایرانیان خارج از کشور
– یکی از ابزارهای بسیار مؤثر برای تأمین منابع مالی، راهاندازی کمپینهای جمعآوری کمک از ایرانیان خارج از کشور است. این کار میتواند از طریق پلتفرمهای آنلاین، کمپینهای رسانهای، و شبکههای اجتماعی انجام شود. این کمپینها نه تنها میتوانند منابع مالی جذب کنند، بلکه باعث افزایش آگاهی و مشارکت بیشتر ایرانیان در خارج از کشور نیز خواهند شد.
– برگزاری رویدادهای خیریه در کشورهای اروپایی، آمریکا، کانادا برای حمایت از پناهندگان، افراد و خانوادههای آسیبدیده.
– تماس مستقیم با سرمایهداران ایرانی در خارج از کشور به عنوان یکی از کلیدیترین تلاشها برای ایجاد روابط با سرمایهداران و صاحبان مشاغل بزرگ ایرانی در کشورهای مختلف. این گروهها میتوانند از منابع مالی خود برای تقویت جنبش و تبدیل آن به یک انقلاب واقعی استفاده کنند. ارتباطات و همکاری با این گروهها میتواند تأثیر بسزایی در تأمین مالی و حمایت از هدفهای جنبش داشته باشد.
این همان نقشی است که در شورش ۵۷ کسبه و بازاریان برعهده گرفتند ولی امروزه باید با ایجاد گروه مرجع جدید در قالب ثروتمندان دیاسپورا، سوخت لازم برای به حرکت درآمدن جنبش و تبدیل آن به انقلاب را از این محل تامین کرد.
ما میدانیم که در خارج کشور بسیاری از ایرانیان موفق در عرصههای اقتصادی و سرمایهگذاری وجود دارند که ممکن است تمایل به حمایت از جنبش آزادیخواهی ایران داشته باشند. این افراد میتوانند با اختصاص بخشی از منابع مالی خود به جنبش، نقش حیاتی در تأمین مالی آن ایفا کنند. علاوه بر این، بسیاری از این نخبگان ممکن است شبکههای وسیعی از ارتباطات و منابع را در اختیار داشته باشند که میتواند به جذب منابع بیشتر و حمایت از جنبش کمک کند.
ب) استفاده از بلاکچین و ارزهای دیجیتال برای تأمین مالی امن
– استفاده از DAO برای مدیریت شفاف منابع مالی
– دریافت کمکها از طریق Bitcoin، Ethereum، USDT
– استفاده از کیف پولهای غیرمتمرکز و ناشناس (MetaMask Ledger)
ج) برگزاری برنامههای خیریه و هنری
– برگزاری کنسرت و مراسم هنری: این برنامهها میتواند به عنوان یک ابزار تأمین مالی و ایجاد اتحاد در بین مردم استفاده شوند. هنرمندان حامیجنبش آزادیخواهی میتوانند با برگزاری این برنامهها، بخشی از درآمد حاصل از آن را به مبارزه اختصاص دهند در حقیقت با راهاندازی ساز و کار DAO وقت آن میرسد که هنرمندان و سلبریتیهای دیاسپورا پا را از ورطهی حرف، فراتر نهاده و عملاً برای حمایت از جنبش آزادیخواهی ایرانیان، به آن کمک مالی کنند.
– فروش NFT و محصولات دیجیتال برای کسب درآمد. میتوان آثار هنری، ویدیوهای مستند و محتوای مربوط به جنبش را به عنوان NFT در پلتفرمهایی مانند OpenSea یا Rarible فروخت و از طریق آن منابع مالی جذب کرد. مانند فروش NFT پرچم اوکراین که UkraineDAO یک NFT از پرچم اوکراین را در بلاکچین Ethereum ایجاد کرد و آن را به مزایده گذاشت؛ این NFT در بازار OpenSea به فروش رفت و ۶/۷ میلیون دلار جمعآوری شد.
۳. نحوه مدیریت منابع مالی و حمایت از افراد
حمایتهای مالی در سه سطح اصلی انجام میشود:
الف) حمایت از خانوادههای زندانیان سیاسی و جانباختگان
– پرداخت هزینه وکیل، وثیقه و کمک به خانوادهها
– تأمین مالی هزینههای پزشکی، تحصیلی و معیشتی خانوادهها
ب) حمایت از فعالان تحت تعقیب و در تبعید
– کمک به فعالانی که مجبور به ترک ایران شدهاند
– تأمین هزینههای اقامت، آموزش و اشتغال در خارج از کشور
ج) تأمین منابع مالی برای سازماندهی و گسترش انقلاب
– حمایت از رسانههای آزادیخواه، خبرنگاران مستقل و شبکههای مردمی
– تأمین هزینههای تظاهرات، اعتصابها و اقدامات نافرمانی مدنی
– پشتیبانی از مراکز آموزشی و آگاهیبخشی در داخل و خارج از ایران
۴. امنیت و جلوگیری از سوء استفاده از منابع مالی
– شفافیت مالی از طریق قراردادهای هوشمند DAO
– استفاده از حسابهای چندامضایی (Multi-Sig Wallets) برای جلوگیری از سوءاستفاده
– انتشار گزارشهای مالی عمومی برای جلب اعتماد
– ذخیره منابع مالی در حسابهای خارج از دسترس جمهوری اسلامی
کاربرد DAO در تأمین مالی انقلاب ملی ایران
DAO میتواند برای جمعآوری و مدیریت منابع مالی جنبشهای دموکراسیخواه، از جمله تأمین مالی فعالیتهای رسانهای، کمک به مخالفان در تبعید، حمایت از زندانیان سیاسی، و پروژههای آگاهیبخشی استفاده شود.
چگونه یک DAO کار میکند؟
۱. ایجاد DAO و تأمین مالی اولیه
• یک قرارداد هوشمند روی بلاکچین مانند Ethereum ایجاد میشود.
• اعضای جامعه میتوانند توکنهای حاکمیتی (Governance Tokens) خریداری کنند که به آنها حق رأی در تصمیمگیریها میدهد.
• این توکنها میتوانند از طریق سرمایهگذاری، کمکهای مردم، یا تأمین مالی جمعی توزیع شوند.
۲. روند مشارکت عمومی در تصمیمگیریها
• اعضای DAO میتوانند:
۱- پیشنهادهای مالی را ثبت کنند مثلاً بودجهای برای رسانههای مخالف جمهوری اسلامی اختصاص دهیم.
۲- دارندگان توکن درباره پیشنهادها رأیگیری میکنند.
۳- اگر یک پیشنهاد به حد نصاب لازم برسد، قرارداد هوشمند بطور خودکار بودجه را اختصاص میدهد.
۳. اجرای تصمیمات بهصورت شفاف و غیرمتمرکز
• تمام تراکنشها و تصمیمات DAO در بلاکچین ثبت و عمومی میشوند.
• هیچ دولت یا نهاد خاصی نمیتواند بطور یکطرفه منابع مالی را مصادره یا محدود کند.
• فقط دارندگان توکنها حق تصمیمگیری و نظارت بر منابع مالی را دارند.
در پایان باید گفت مدل سازمانی DAO نه تنها برای بدنه اجتماعی جنبش بلکه برای حامیان مالی آن یک ساختار اطمینان بخش و امیدآفرین محسوب میگردد. چرا که حامیان مالی از مصرف موثر کمکهای خود در راستای اهداف مشخص شده در طرحهای کلان انقلاب ملی و پیشبرد آن آگاه و مطمئن میگردند.
در این مرحله میتوان در عمل با تعریف طبقات مرجع نوین در جامعه، شرایط برای تغییر فاز جنبش را به سمت انقلاب مهیا ساخت. البته نباید فراموش شود که شرط اول و اساسی موفقیت تمام انقلابها توصیهپذیری و عملگرایی بدنه جنبش، نسبت به رهبری و ساختار مدیریت آن است که این امر به نوبه خود نیاز به کار فرهنگی و ممارست در تشریح خواستههای رهبری جنبش است تا مقاومت متعصبانهی طرفداران سرسخت نیز شکسته شود و نرمش و انعطافپذیری لازم در ایجاد اتحادهای فراگیر، در کنار رادیکالیسم ذاتی جنبش، باعث راهاندازی فاز انقلابی حرکت آزادیخواهانه مردم ایران گردد.