بیانیه «نهضت مقاومت ملی ایران» بهمناسبت ملی شدن صنعت نفت و میراث ماندگار دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی ایران
ملیشدن صنعت نفت ایران در اسفند ۱۳۲۹ که به نام دکتر محمد مصدق گره خورده از رخدادهای ماندگار در کشور و یکی از مهمترین ابتکارات در راستای منافع ملی بودهاست. قدمت صنعت نفت ایران به بیش از یک قرن پیش باز میگردد. واقعیت امر اینکه از زمان تولید نفت در ایران در سال ۱۲۸۷، حاکمان وقت با اعطای امتیازنامههایی به طرفهای خارجی جهت اکتشاف، بهرهبرداری و فروش این منبع حیاتی، از آن عملاً به نفع خود بهره میبردند. بخش اعظم منافع حاصل از تولید و فروش نفت نصیب طرف خارجی و باقیماندهی آنهم صرف خوشگذرانیهای سران ممکلت میشد. به عنوان نمونه، قرارداد دارسی بیشترین سهم از سود فروش نفت را روانهی خزانهی بریتانیا میکرد و الباقی صرف سفرهای خارجی شاه قاجار میشد.
این رویهی ناعادلانه طی دههها ادامه داشت و حتی زمانی که کارگران صنعت نفت برای نخستین بار سال ۱۳۲۵ دست به اعتراض جمعی زدند، پاسخی جز سرکوب مرگبار دریافت نکردند. در چنین فضای سنگین داخلی و بهرغم فشارهای خارجی و حتی تهدید بریتانیا به اقدام نظامی، دکتر مصدق در راستای منافع ملی ایران پیش رفت و در این مسیر ذرهای تردید به خود راه نداد. این در حالی بود که حتی افراد سرشناسی مانند ابوالقاسم کاشانی که در آغاز وانمود میکردند با او در این مسیر همراهند بعداً نقاب از چهرهشان بر زمین افتاد و عنادشان با ملیگرایان عیان شد. گروههای اسلامگرای تحت رهبری کاشانی به همراهی حزب توده، ابتکار دکتر مصدق را تبانی با دولت آمریکا در زمینهی نفت توصیف کرده و با دستاویز قرار دادن این موضوع میکوشیدند دولت قانونی مصدق را تضعیف کنند. این تلاشها در حالی بود که حزب توده موضع روشنی نسبت به ملیشدن نفت نداشت که علت آن سردرگمی دولت وقت شوروی بهعنوان خطدهندهی حزب توده بود. در شوروی گروهی از سیاستمداران، ملیشدن نفت را همسو با منافع راهبردی آمریکا دانسته و آن را نمیپسندیدند. اما واقعیت امر این بود که دکتر مصدق صرفاً در راستای منافع ملی حرکت کرده و میکوشید دست بیگانگان را از تاراج ثروت ملی کوتاه کند. آنچه تا پیش از ملی شدن جریان داشت سرازیرشدن بخش اعظم سود حاصل از فروش نفت به خزانهی دولتهای بیگانه و عدم اختیار حاکمان کشور در ادارهی بخش نفت و بالطبع عدم شفافیت دربارهی نحوهی به کار بردن وجوه دریافتی بود.
سران جمهوری اسلامی از فردای استقرار فتنهی خمینی، پیوسته به دکتر مصدق اتهامات واهی میزدند، اما کوشیدهاند موضوع ملیشدن صنعت نفت را مصادرهی به مطلوب کرده و از آن بهره بجویند. اما واقعیت این است که حاکمان کنونی در سایهی تحریمهایی که با سیاستهای خود نصیب کشور کردهاند، منافع حاصل از نفت و سایر منابع طبیعی را صرف ماجراجوییهای بیحاصل و منافع شخصی خود کرده و عملاً در خلاف جهت منافع ملی پیش رفتهاند.
سران جمهوری اسلامی به ویژه طی چند سال اخیر، منافع کشور را عملاً به دست روسیه و چین سپردهاند و در داخل هم اقتصاد متکی بر نفت را به بیراهه بردهاند. حقانیت هشدار دکتر شاپور بختیار در واپسین روزهای مانده به قدرت گرفتن اسلامگرایان نسبت به «مأموریت» حاکمان جدید برای «نابودی» ایران امروزه به خوبی بر همگان عیان شدهاست. اما دکتر مصدق و رهروان او مسیری را گشودند که بهرغم تلاشهای سران جمهوری اسلامی، همچنان پابرجاست و آن ارحجیت منافع ملی است.
ایران هرگز نخواهد مرد
نهضت مقاومت ملی ایران