وکیل ماشاالله کرمی اعلام کرده موکلاش واجد شرایط بهرهمندی از حق مرخصی از زندان بود اما «به دلایل نامعلوم» با مرخصی او مخالفت شده است.
علی شریفزاده اردکانی وکیل ماشاالله کرمی با انتشار متنی در شبکه «ایکس» درباره آخرین وضعیت موکلش نوشت: «ماشاالله کرمی از زندان تماس گرفتند و نوروز باستانی را تبریک گفتند و آرزوی آزادی تمام زندانیان سیاسی را داشتند جمله معروفی که همیشه در تماسهایش میگوید: خاک پای مردم ایران هستم.»
وکیل ماشاالله کرمی در ادامه نوشته «متأسفانه با مرخصی ایشان بنا به دلایل نامعلوم هرچند امکان مرخصی وجود داشت، موافقت نشد.»
ماشاالله کرمی بیش از یک سال و نیم بطور پیوسته در زندان مرکزی کرج محبوس است و حتی با وجود تاری دید و نیاز به درمان، با مرخصی درمانی او نیز مخالفت شده است.
خبرگزاری «هرانا» آذرماه امسال به نقل از یک منبع آگاه گزارش داد ماشاالله کرمی دچار تاری دید شده و به همین علت او را به تازگی به درمانگاه اعزام کردند و تحت درمان قرار گرفت.
این منبع آگاه افزوده که «ماشاالله در بخش نخست پروندهاش مربوط به دادگاه انقلاب که به چهار سال و سه ماه حبس محکوم شده، درخواست اعاده دادرسی آن در دیوان عالی کشور در حال بررسی است. همچنین، در بخش دیگر پروندهاش که در دادگاه کیفری به هشت سال و ۱۰ ماه حبس، یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان جریمه نقدی و مصادره اموال محکوم شده، در مرحله تجدیدنظر قرار دارد و منتظر رأی نهایی است.»
ماشاالله کرمی پدر دادخواه محمدمهدی کرمی همچنان «بدون مرخصی» زندانی است
پدر دادخواه محمدمهدی کرمی ۳۱ امرداد ۱۴۰۲ چند روز پیش از نخستین سالگرد اعتراضات جنبش ملّی ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. مأموران امنیتی در زمان بازداشت این شهروند، تمام وسایل الکترونیک وی را ضبط و کارتهای بانکی خانواده او را نیز مسدود کردند.
ماشاالله کرمی ششم آبانماه ۱۴۰۲ از بازداشتگاه اداره اطلاعات به ندامتگاه مرکزی کرج منتقل شد و سه ماه در قرنطینه بسر برد و سپس به بند ۱۵ این زندان منتقل شد.
وی در ۳۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ توسط دادگاه انقلاب کرج به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت ملی» به پنج سال زندان و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شد.
این حکم نهایتا در اواخر شهریورماه ۱۴۰۳ توسط دادگاه تجدید نظر استان البرز به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت ملی» به سه سال و هفت ماه حبس و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به هشت ماه زندان کاهش یافت.
ماشاالله کرمی در امرداد پارسال در بخشی دیگر از پرونده خود توسط شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو شهرستان نظرآباد به اتهام «پولشویی و تحصیل مال نامشروع» به هشت سال و ده ماه حبس، و یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان جریمه نقدی و مصادره اموال محکوم شده است.
علی شریفزاده وکیل مدافع این پدر دادخواه پیشتر اعلام کرده بود که اتهامات امنیتی مطرحشده علیه موکلاش با اعمال او همخوانی ندارد.
این وکیل دادگستری افزوده بود که «آقای کرمی تنها اقدام به پخش غذای نذری کرده که مبالغ آن با کمکهای مردمی تأمین شده است. این مطالب به دادگاه نیز ارائه شد، اما به درستی مورد توجه قرار نگرفت. همچنین، اموال موکلام هیچ نقشی در اتهامات امنیتی آقای کرمی ندارد.»
شهلا اروجی یکی دیگر از وکلای ماشاالله کرمی ۲۷ امرداد ۱۴۰۳ درباره حکم صادر شده برای موکلاش با بیان اینکه «حکم صادره از دید وکلای پرونده، دارای ایرادات متعدد حقوقی و قانونی است»، گفته بود «دلایل اثبات اتهامات انتسابی به آقای کرمی بنا بر حکم صادره توسط دادگاه، عمدتا اظهارات دیگر متهمان پرونده است. همچنین دادگاه زدن سند خودرو و یک ملک به نام اقوام آقای کرمی را به عنوان ادله اثبات جرم در نظر گرفته است و متاسفانه به دفاعیات ما آنطور که باید و شاید توجه نشده است. جالب آنکه حکم اشد صادره توسط دادگاه کیفری ۲ نظرآباد از حکم صادره توسط دادگاه انقلاب سنگینتر است. با این حال، وکلای پرونده در موعد مقرر به حکم صادره اعتراض خواهیم کرد و امیدواریم دادگاه تجدیدنظر به ایرادات پرونده رسیدگی کند.»
شهریورماه ۱۴۰۳ پنج شهروند به دلیل کمک مالی به ماشاالله کرمی توسط تجدید نظر استان البرز به پرداخت جزای نقدی محکوم شدند. این شهروندان پیشتر در دادگاه انقلاب کرج به اتهام «معاونت در اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» از طریق کمک مالی به ماشالله کرمی، هر یک به ۲ سال حبس و ۲۴ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده بودند!
محمدمهدی کرمی فرزند ماشاالله کرمی و از بازداشتشدگان اعتراضات جنبش ملی، سحرگاه شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱، به همراه محمد(کیان) حسینی به دار آویخته شد.
محمدمهدی کرمی از روز چهارشنبه ۱۴ دی در اعتصاب غذای خشک بود و در حال اعتصاب غذا اعدام شد. جمهوری اسلامی این دو جوان را پیش از اعدام حتی از آخرین دیدار با خانواده نیز محروم کرد. پدر و مادر محمدمهدی و تعدادی دیگر از اعضای خانواده از شامگاه مقابل ورودی زندان بودند و برای دیدار او التماس میکردند اما مسئولان نگذاشتند آنها فرزندشان را ببینند و حتی خبر اعدام را هم به آنها ندادند.