با گذشت بیش از ۱۰ روز از اعلام آتشبس میان جمهوری اسلامی و اسراییل، پس از ۱۲ روز جنگ تمام عیار، همچنان شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران در شوک بسر میبرد. شهروندان در حالی به تداوم آتشبس باور ندارند که دوگانهی بیم و امید بر زندگی آنها حاکم است.
در نخستین ساعات بامداد سوم تیرماه ۱۴۰۴ دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از آتشبس میان ایران و اسرائیل خبر داد. ساعاتی بعد در تهران عباس عراقچی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در شبکه «ایکس» اعلام کرد: «در حال حاضر هیچ توافقی بر سر آتشبس یا توقف عملیات نظامی وجود ندارد. با این حال اگر رژیم اسرائیل تا پیش از ساعت ۴ بامداد به وقت تهران، تجاوز غیرقانونی خود علیه مردم ایران را متوقف کند، ما نیز قصد ادامه پاسخ نظامی پس از آن را نداریم.»
این اظهارات عراقچی در حالی بود که مقامات اسراییل نیز از آتشبس خبر داده بودند. اگرچه پس از اعلام آتشبس شهروندانی که در چند شهر ایران از جمله تهران خانههای خود را رها کرده و به مناطق امنتر پناه برده بودند به خانههای خود بازگشتند اما همچنان با گذشت ۱۰ روز از آتشبس شرایط برای اکثر مردم «عادی» نشده است.
بسیاری از شهروندان، مانند شمار زیادی از تحلیلگران، معتقدند که آتشبس موقت است و هر لحظه احتمال دارد جنگ از سر گرفته شود. در این میان اظهارات متناقض دونالد ترامپ به عنوان یکی از تعیینکنندگان معادلات میان جمهوری اسلامی و اسراییل بر تردیدها درباره تداوم آتشبس افزوده است.
ترامپ طی روزهای گذشته انواع احتمالات، از تغییر رژیم در ایران تا مذاکره و کاهش تحریمهای جمهوری اسلامی، را در اظهارات مختلف و دو پهلو مطرح کرده است.
آرایش سرکوب در کنار لفاظیهای جنگی!
اگرچه برخی مقامات حکومت تلاش دارند «اوضاع» را در کشور عادی جلوه داده و جنگ را با «توهم پیروزی نظام» پایان یافته قلمداد کنند اما آرایش جنگی حکومتی که پدافندش از دست رفته و توان ناچیز نظامیاش به شدت آسیب جدی دیده، به صورت لفاظی ادامه دارد.
بسته ماندن بخش بزرگی از حریم هوایی ایران به علت نابود شدن پدافند و تأسیسات آنهم در حالی که کنترل آن در اختیار اسرائیل و آمریکاست، بیرون نیامدن رهبر جمهوری اسلامی از مخفیگاه پس از سه هفته، حملات سنگین و البته بیحاصل سایبری جمهوری اسلامی به زیرساختهای ایالات متحده، اعلام قطع همکاری با آژانس انرژی اتمی و حتا «محارب» اعلام کردن ترامپ و نتانیاهو، نشان میدهد جمهوری اسلامی یا برنامه و علاقهای برای تداوم آتشبس با اسراییل ندارد یا هنوز از شوکهای ضربات سنگین ۱۲ روزه و توافق اعلامنشدهی جهان علیه خود بیرون نیامده است.

در چنین شرایطی اما آرایش سرکوب در درون کشور پررنگ شده است. ایستهای بازرسی همچنان در شهرهای مختلف دایر هستند و امنیت و جان شهروندان را تهدید میکنند. نیروهای نظامی و انتظامی در کنار لباسشخصیها و بسیجیهایی که برخی از آنها نوجوان هستند در ایستهای بازرسی، مردم و اتومبیلهایشان را تفتیش و از ترس حتا به آنها تیراندازی میکنند!
صدها شهروند طی سه هفته گذشته به بهانه حمایت یا همکاری با اسراییل بازداشت شدهاند و دستورات ویژه قضایی برای محاکمه سریع و صدور حکم اشد مجازات علیه آنها صادر شده است؛ روندی که به عقیده بسیاری از فعالان حقوق بشر زمینهساز اعدامهای گستردهتر در جمهوری اسلامی خواهد شد.
مجلس شورای اسلامی نیز شتابزده «طرح تشدید مجازات همکاریکنندگان با دولتهای متخاصم» را تصویب کرده که بر اساس آن شهروندانی که همکاری یا ارتباطی با دولت اسراییل داشته باشند به «اعدام» محکوم خواهند شد.
این طرح ابعاد دیگری را هم برای سرکوب شهروندان پیشبینی کرده؛ در ماده پنج این طرح آمده استفاده، حمل، خرید، فروش، واردات یا در اختیار گذاشتن ابزارهای الکترونیک ارتباطی اینترنتی مانند استارلینک شش ماه تا ۱۰ سال زندان در پی خواهد داشت.
جمهوری اسلامی در شرایطی از همه ظرفیت خود برای سرکوب هرچه بیشتر شهروندان استفاده میکند که خودش جنگ را به کشور تحمیل کرده و مردم را چند دهه پس از جنگ هشت ساله، بار دیگر با هراس موشک و انفجار روبرو کرده است.
در این میان فشارهای اقتصادی در طول جنگ و پس از آتشبس نیز افزایش یافته و گزارشها نشان میدهد به ویژه اقشار کمدرآمد و حقوقبگیر بیشتر در معرض آسیبهای اقتصادی قرار دارند.
کسب و کارها، بدون حمایت
برخلاف ادعاهای مقامات دولتی که تلاش دارند وضعیت را «عادی» جلوه دهند، بازارهای مختلف همچنان با گذشت ۱۰ روز از آتشبس به حالت عادی بازنگشتهاند. بازار بورس ایران در هفتهای که گذشت با ریزش شدید شاخص و ثبت رکوردی تاریخی در خروج پول از بازار روبرو شد. شاخص کل بورس ایران طی این مدت حدود ۲۰۰ هزار واحد سقوط و صف فروش بیش از ۹۸ درصد از نمادها را قرمز کرد.
وضعیت بازار بورس تصویری از واکنش فعالان بازار و سرمایهداران به شرایط مبهم کنونی و چشمانداز منفی آتشبس است.
دولت و بانک مرکزی همه توان خود را برای کنترل بازار ارز به کار گرفتهاند اما با وجود ارزپاشی در بازار، با هدف افزایش عرضه نسبت به تقاضا و کاهش قیمتها، همچنان روند افزایش قیمتها در بازار ارز ادامه دارد.
در بازارهای مصرفی هم شرایط غیرعادی آشکار است؛ قیمت اکثر اقلام مصرفی از جمله مواد خوراکی با افزایش روبروست. برخی کالاهای ضروری مانند روغن و شیرخشک با کمبود روبرو هستند.
جمهوری اسلامی تلاش دارد از اقتصاد به عنوان ابزاری برای نمایش تحت کنترل بودن اوضاع و بیاثر بودن حملات نظامی اسراییل سوء استفاده کند آنهم در حالی که به عقیده بسیاری از کارشناسان اقدامات نخنما شده مانند قیمتگذاری دستوری فقط در کوتاهمدت ممکن است پاسخگو باشد و قوانین اقتصاد فارغ از خواست و اراده مقامات حکومت مسیر خود را تحمیل خواهند کرد.
در آنسو اما سرمایهداران و مالکان کسب و کارها نیز فریب صحنهآرایی و ادعاهای بیاساس مقامات حکومتی را نخورده و به پایداری شرایط موجود شک دارند و بسیاری از آنها هنوز حاضر به پذیرش ریسک بازگشت به فعالیت عادی نیستند و معتقدند هر لحظه امکان حملات نظامی وجود دارد.
بیاعتمادی به آتشبس و اعتقاد به بحرانیتر شدن شرایط طی ماههای آینده سبب شده صاحبان کسب و کار برای کاهش زیانهای خود تلاش کنند. در این میان، یکی از نخستین اقدامات اخراج بخشی از نیروی کار است. بر اساس گزارشها در حوزه گردشگری حدود نیمی از کارکنان یا اخراج شده و یا به مرخصی اجباری رفتهاند.
از سوی دیگر، مدیران و مالکان واحدهای مختلف صنعتی، تولیدی و خدماتی مطمئن هستند دولت هیچ حمایتی از آنها نخواهد کرد. اگرچه در روزهای گذشته مقامات دولتی وعدههایی برای ارائه بستههای حمایتی، از جمله به صورت پرداخت وام، به برخی بخشهای اقتصادی دادهاند اما فعالان اقتصادی اطمینان دارند این وعدهها عملی نخواهد شد و برای مثال نظام بانکی چنان شرایط پیچیدهای برای متقاضیان در نظر خواهد گرفت که وامها اصلا پرداخت نشود!
شهروندان، قربانیان همیشگی
انتظار همراه با بیم و امید این روزها در میان مردم موج میزند. شهروندانی که در روزهای جنگ بیپناه رها شده و هیچ حمایتی، حتا به صدا درآوردن آژیر خطر و پناهگاه و آموزش درباره مراقبتهای دوران جنگ و اسکان در اماکن امن دریافت نکردند، حالا در دوران آتشبس با تشدید مشکلات اقتصادی روبرو هستند.
شوک و هراس جامعه از حملات نظامی با شوکهای قیمتی در بازار و تشدید رکود تورمی گره خورده و روزهای پر التهابی برای اقشار مختلف به ویژه حقوقبگیران و شهروندان کمدرآمد ایجاد کرده است.
بسیاری از کارکنان بخش خصوصی و کارگران اخراج شده یا حقوق آنها عقب افتاده در حالی که هزینههای زندگی بر مدار صعود میچرخند. این شرایط به معنی کوچکتر شدن سفره حقوقبگیران و گسترش بیش از پیش فقر است.
اقتصاددانان معتقدند شوکهای قیمتی، تشدید تورم و رکود اقتصادی نه تنها باعث کاهش قدرت خرید و کیفیت زندگی میشود، بلکه با افزایش فشارهای روانی و اجتماعی، زمینه را برای گسترش نارضایتی عمومی و اعتراضات گسترده فراهم میکند و این درست همان چیزی است که جمهوری اسلامی از آن هراس دارد اما به نظر میرسد توان و ارادهای برای ساماندهی به وضعیت اقتصادی و بهبود شرایط معیشتی ندارد.
در نزدیکی پرتگاه
در این میان در حالی که بیش از ۱۰ روز از آتشبس گذشته اما علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی همچنان در محلی نامعلوم پنهان شده و حاضر نیست از مخفیگاه خود خارج شود. حتی با وجود برگزاری مراسم محرم در حسینیه متعلق به خودش، او در هر دو شب غایب بوده آنهم در حالی که در دوران پاندمی کرونا یکنفره در حسینیهاش حاضر شده بود تا عزاداری کند!
عمق نفوذ اسراییل در لایههای مختلف حکومت آنقدر گسترده است که دیگر هیچ مسئولی به چشم خودش نیز اعتماد ندارد و بوی «خیانت» تا «بیت رهبری» را نیز فرا گرفته است. همین موضوع علاوه بر اینکه به سدی برای انتصابات و سازماندهی مجدد تبدیل شده، زیرا هیچ اطمینانی نیست که افراد منصوب شده با رژیم هستند یا نه، به اختلافات و شکافها میان جریانات و جناحین حکومت نیز بیش از پیش دامن زده است.
بنیه نظامی و اقتصادی جمهوری اسلامی برای از سر گرفته شدن جنگ به شدت ناتوان است و با اینهمه برای «تسلیم کامل» برنامههای اتمی و موشکی در برابر غرب مقاومت کرده و برای مذاکره با آمریکا تلاش میکند. از سوی دیگر اما حاضر نیست در برابر خواست مردم و واگذاری قدرت نیز تسلیم شود.
این شرایط نشان میدهد هر اتفاقی طی روزها و ماههای آینده بیافتد، حتی اگر جمهوری اسلامی بتواند با تسلیم کامل به آمریکا و اسراییل حیات خود را برای مدتی دیگر حفظ کند، اما دیگر هرگز شرایط برای جمهوری اسلامی به پیش از جنگی که ۲۳ خردادماه به ایران تحمیل کرد، باز نخواهد گشت.
جمهوری اسلامی شکستخورده در همهی ابعاد، در متزلزلترین دوران عمر خود بسر میبرد و به همین دلیل بخشهایی از آن بر سر دوراهیِ ماندن با نظام یا نجات خود قرار گرفتهاند.
مردم نیز اگرچه روزهای دشواری را تحمل میکنند اما فلاکت نظام را میبینند و امیدشان در انتظار فرصتی است که سرانجام بتوانند نقطهی پایان بر رژیم جنگافروز و سرکوبگری بگذارند که بیش از چهار دهه یک زندگی عادی در آزادی و امنیت و آسایش و همزیستی و صلح را از آنان ربوده است.