س.روزبه – چند روز از فعال شدن مکانیسم ماشه برجام در شورای امنیت سازمان ملل میگذرد. تحریمهای تعلیق شده سازمان ملل دوباره بازگشتهاند و بیانیه رسمی شورای اروپا و گزارشهای رسانههای بینالمللی مانند رویترز و آسوشیتدپرس این روند را تأیید کردهاند. با این حال آنچه بیش از فشار تحریم خارجی هراس در دل حاکمیت انداخته است ماشه داخلی است. رسانهها و مقامهای حکومتی اکنون خود اذعان میکنند ریشه بحرانها در داخل است فساد ساختاری سوء مدیریت و چپاول منابع. در چنین بستری قدرت اعتراض جامعه میتواند به تهدید اصلی برای بقای نظام تبدیل شود.
بحران مشروعیت حکومت و ماشه داخلی برنده بازی
اظهارات رسمی از جمله سخنان حسین صمصامی نماینده مجلس در خبرآنلاین ۶ مهر ۱۴۰۴ نشان میدهد نگرانی اصلی نه تحریمهای اروپایی بلکه ماشه داخلی است. او گفت مدل سیاستگذاری نادرست و خودتحریمیهای داخلی نقش بیشتری در ایجاد بحرانها داشته و منابع ارزی کشور صرف سفتهبازی و تضعیف تولید شده است.
تبعات این اعتراف
- پایان پروپاگاندا: دیگر نمیتوان همه مشکلات اقتصادی را به تحریم خارجی نسبت داد. مردم فساد و چپاول داخلی را عامل اصلی میدانند.
- کاتالیزور شدن تحریم: بازگشت تحریمهای سازمان ملل در بستر فساد داخلی مستقیم بر معیشت عمومی فشار میآورد نه بر شبکههای رانتی.
بنبست سیاسی و گریزناپذیری انفجار اجتماعی
رسانههای حکومتی نیز به این اعتراف رسیدهاند. روزنامه هم میهن ۶ مهر ۱۴۰۴ نوشت ریشه مسائل ایران در داخل است نه در شورای امنیت و حتی از شادی جناحهای رقیب بهعنوان همسویی با اسراییل یاد کرد.
موقعیت نظام
- اصلاح واقعی یعنی پایان دادن به خودتحریمی و رانت و حذف منافع باندهای ثروت که به فروپاشی ساختار کنونی منجر میشود.
- تداوم وضع موجود بحران معیشت را تشدید میکند و انفجار اجتماعی را اجتنابناپذیر میسازد.
یک دیدگاه تحلیلی از وابستگان نظام
احمد زیدآبادی در واکنشهای اخیر خود هشدار داده است که پیوند بحرانهای تاریخی با بحرانهای آنی میتواند جامعه را از مسیر اصلاح تدریجی به سمت برخورد شدید سوق دهد. این خلاصه دیدگاه نشان میدهد چرا ولی فقیه بیش از جنگ خارجی از قیام داخلی هراس دارد.
سه پیامد روانشناختی و جامعه شناختی
۱- زوال کنترل و امید
تغییر روزانه قیمتها و نااطمینانی مزمن باعث میشود شهروندان احساس کنند اختیار زندگی از دست رفته است. افسردگی اضطراب و بیانگیزگی گسترش مییابد.
۲- بی اعتمادی نهادی
فساد و طمع صاحبان ثروت سرمایه اجتماعی را فرسوده و قانونگریزی را عادی میکند. نمونه آن در گزارشهای اجتماعی از التهاب جامعه در هم میهن دیده میشود.
۳- رادیکالیزه شدن خواستها
طبقه متوسط در اثر تورم نابود میشود و جامعه به دو قطب فقیر اکثریت و سوداگر اقلیت تقسیم میشود و البته این شکاف وجود داشت ولی اکنون بیشتر شده و فاصلهها را بیشتر خواهد کرد . اعتراضهای صنفی، اصناف و بازنشستگان و… به سرعت پتانسیل تبدیل شدن به جنبش سراسری پیدا میکنند. این همان خطری است که تحلیلها به آن اشاره دارند و حیات جمهوری اسلامی را به خطر میاندازد.
جمعبندی
اکنون که فقط چند روز از اجرای رسمی اسنپ بک در سازمان ملل گذشته است روشن است که تحریم خارجی تنها کاتالیزور است. ماشه داخلی یعنی فساد ساختاری سوء مدیریت و نارضایتی انباشته از دههها سوء مدیریت بزرگترین تهدید برای نظام است. هزینه حکومت در نتیجه انتظارات تورمی فروپاشی سرمایه اجتماعی و آمادگی جامعه برای اعتراض به مراتب بیشتر از فشار مستقیم تحریمها خواهد بود. نظام دیگر تنها با دشمن خارجی روبرو نیست بلکه با پیامدهای انباشته مدیریت ناکارآمد و فاسد خود مواجه است و راه دیگری ندارد جز سرکوب و خشونت، اعدام، تهدید، ایجاد رعب و وحشت تا بتواند موجودیت خود را که بیش ازا همیشه به خطر افتاده حفظ کند.

