هیچ بارانی شما را شُست نتواند!

- نمی دانم منطور از کلمه «چپ» که این روزها خیلی در جمهوری اسلامی مد شده است چیست؟ کارگزاران، احمدی نژاد و دار و دسته‌اش را «چپ» می‌خوانند. مهدی کروبی خودش و یارانش را «خط امامی‌ها و چپ‌ها» می‌نامد. واقعا از کدام چپ سخن می‌گویند؟ همان‌هایی که همین‌ها در دهه شصت خورشیدی چنان قلع و قمع‌شان کردند که چیزی جز در خفا و تبعید از آنها باقی نماند؟
- ای چپ‌های ایران، ای کسانی که هنوز قطره‌ای از خون آزادیخواهی و عدالتجویی در رگ‌های بریده‌تان جاریست، از نام و آبروی خود دفاع کنید! نگذارید این چنین ذهن جوانانی را که تاریخ معاصر خود را نمی‌شناسند، با مفاهیم تحریف‌شده پر کنند.
- ای چپ‌ها، که در برابر هرگونه تحریف علیه خدمتگزاران واقعی این ملت و این مملکت که به طیف راست تعلق داشتند، سکوت کردید و درست مانند اعدام‌های پشت بام مدرسه رفاه ندانستید که سرانجام نوبت تیرباران شما نیز خواهد رسید، حال نوبت تحریف نام و تاریخ شماست.

پنج شنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۵ برابر با ۲۱ دسامبر ۲۰۰۶


الاهه بقراط – می‌دانید چه تحولی در حال روی دادن است؟ تحول بازگشت به اصل خود. این تحول که به خودی خود مثبت است، زیرا هر کسی را در جای خود قرار می‌دهد، به تصادف با شعار بازگشت به انقلاب احمدی‌نژاد همزمان نشده است. در یک گردش مارپیچ که هم گردش به دور خود است و هم به جبر گذشت زمان در نقطه‌ای قرار می‌گیرد که پیش از این در آن قرار نداشته است، همه ما همزمان، لیکن هر یک به تنهایی، به اصل خود باز می‌گردیم و در جایی قرار می‌گیریم که ما را چاره‌ای جز بیان حقیقت باقی نمی‌ماند حتی اگر آن را پشت صد پرده سخن مستور کرده باشیم.

می‌گویند هیچ انسانی نمی‌تواند سرشت خود را تغییر دهد. من نمی‌دانم این سخن تا چه اندازه عمومیت دارد لیکن تجربه شخصی من آن را تأیید می‌کند. ظاهرا با ریا و تظاهر و حتی با تلاش صادقانه نمی‌توان خمیره خویش را تغییر داد. همواره لحظات و دوران سرنوشت‌سازی وجود دارند که خارج از اختیار آدمی‌ پرده از آن سرشت بر می‌دارند. بازگشت برخی «اصلاح‌طلبان» به «خط  امام» تحولی مبارک است زیرا ما را از بحث‌های فرسایشی بر سر تمامی‌ آن مفاهیمی ‌که آنها نزدیک به یک دهه آذین خود ساخته بودند رها می‌سازد. آنها بهره‌برداری خود را کردند و هنگامی‌که منابع سیاسی و  اقتصادی‌شان محدود گشت، می‌خواهند با یک پشتک و وارو به «خط امام» باز گردند تا آن منابع را دوباره به دست آورند. پس تغییر قانون اساسی چه شد؟ حقوق بشر کجا رفت؟ بر سر آزادی بیان و مطبوعات چه آمد؟ همه اینها فدای آن لحظه‌ای شدند که همزمان با تحریف واژه و مفهوم «چپ» (درست مانند بلایی که بر سر مفاهیمی‌چون اصلاح، انقلاب، اصلاح‌طلب، محافظه‌کار، راست، ، جمهوری، مشروطه و مردمسالاری آوردند) «کمونیست‌های اثنی عشری» که به چپ‌های «خط امامی» ‌فرا روییده بودند نیز بازگشت به اصل خود را آغاز کردند و دو هفته مانده به مراسم انتخابات (۲۴ آذر ۱۳۸۵) دست دعا به آسمان بلند کردند تا «فرشتگان و ملائک» صندوق‌های رأی را به سود حجت‌الاسلام کروبی پر کنند! من نمی‌دانستم ولی دوستی یادآوری کرد که اتفاقا «کرّوب» به معنای فرشته است! چه بهتر!

کدام چپ؟

حجت‌الاسلام کروبی که صادق زیباکلام درباره‌اش گفته است: «می‌خواهم بدانم کروبی از کی طرفدار آزادی اندیشه و بیان شد؟» چند روزی پیش از مراسم ۲۴ آذر  در یک سخنرانی گفت: «این انتخابات به منزله آغاز کار جدیدی برای اصلاح‌طلبان بعد از دولت اصلاحات است… من از نقش خاتمی‌ و ‌هاشمی ‌[رفسنجانی] در رسیدن به فهرست مشترک اصلاح‌طلبان تشکر می‌کنم… خواهش می‌کنم تمام کسانی که علاقمند به این اندیشه و فکر هستند که می‌توان از آن به عنوان جریان چپ، اصلاح‌طلب و خط امامی ‌نام برد به میدان انتخابات بیایند».

نمی‌دانم منطور از کلمه «چپ» که این روزها خیلی در جمهوری اسلامی مد شده است چیست؟ کارگزاران، احمدی‌نژاد و دار و دسته‌اش را «چپ» می‌خوانند. مهدی کروبی خودش و یارانش را «خط امامی‌ها و چپ‌ها» می‌نامد. واقعا از کدام چپ سخن می‌گویند؟ همان‌هایی که همین‌ها در دهه شصت خورشیدی چنان قلع و قمع‌شان کردند که چیزی جز در خفا و تبعید از آنها باقی نماند؟ ولی وقتی کروبی می‌گوید «چپ‌ها» به میدان بیایند، منظورش چه کسانی هستند؟ چه کسانی خود را مخاطب وی احساس می‌کنند؟ همان چپ‌هایی که دست دعا به آسمان بلند کردند؟ به این ترتیب، جنبش چپ ایران که یک بار با طناب همین‌ها به درون چاه رفت و تیشه به ریشه خود زد، حالا که پس از مدت‌ها می‌رود جانی بگیرد، یک بار دیگر با تحریف سازمان یافته «خط امامی‌ها» روبرو می‌شود، با این تفاوت که امروز «اصلاح‌طلب‌ها» هم به آنها  اضافه شده‌اند.

ای چپ‌های ایران، ای کسانی که هنوز قطره‌ای از خون آزادیخواهی و عدالتجویی در رگ‌های بریده‌تان جاریست، از نام و آبروی خود دفاع کنید! نگذارید این چنین ذهن جوانانی را که تاریخ معاصر خود را نمی‌شناسند، با مفاهیم تحریف‌شده پر کنند. اصلا مهم نیست که ظاهرا منظورشان «اصلاح‌طلب‌های تندرو» است. مهم مفهوم «چپ» است. ای چپ‌ها، ای شما که در برابر هرگونه تحریف علیه خدمتگزاران واقعی این ملت و این مملکت که به طیف راست تعلق داشتند، سکوت کردید و درست مانند اعدام‌های پشت بام مدرسه رفاه ندانستید که سرانجام نوبت تیرباران شما نیز خواهد رسید، حال نوبت تحریف نام و تاریخ شماست. نه نام و تاریخ شما که نوبت تحریف وجود شماست! نوبت تحریف بخش دیگری از تاریخ ایران است که با همه اشتباهاتش جزو تاریخ این ملت است. ساکت نمانید! حجت‌الاسلام کروبی منادی ائتلاف «چپ و اصلاح‌طلب و خط امامی»‌ها شده است! و سایت «آفتاب»شان بلافاصله از «سخت‌ترین شرایط تاریخ انقلاب برای چپ» سخن می‌گوید! یکه نمی‌خورید؟ بغض‌تان نمی‌ترکد؟ نمی‌گویید مگر سخت‌ترین شرایط تاریخ انقلاب همان سال‌های شصت نبود که هزارهزار زن و مرد چپ را کشتند و شبانه به گورهای بی‌نام و نشان سپردند؟ مگر چنان نکردند که «سخت‌ترین شرایط تاریخ انقلاب برای چپ‌ها» یعنی شرایط سرکوب و سکوت چنان به شرایطی معمولی و بدیهی تبدیل گشت که گویی هرگز شرایط دیگری ممکن نیست؟ بطوری که حتی برخی مدافعان قبایل خودی‌ها نیز به خارج کشور فرار کرده و بساط مارگیری خود را به سود جمهوری اسلامی در اینجا پهن کرده‌اند. به راستی، این آدمخواران از کدام چپ سخن می‌گویند؟ این بار با تیشه انتخابات به ریشه کدام مفهوم افتاده‌اند؟ موریانه را می‌مانند؛ می‌جوند؛ پوک می‌کنند؛ نابود می‌کنند.

چپها، ساکت نمانید!

کروبی در گفتگو با سایت آفتاب می‌گوید: «من در درون این نظام هستم و می‌خواهم با همین شرایط حاکم کار کنم. در صورت عدم شرکت، به یک دسته اندکی که به ما گرایش دارند هم ضربه می‌زنیم. چرا که آنها می‌روند به رقبای محترم ما رأی می‌دهند… ما  عضو این حکومتیم. متعلق به این نظام هستیم. باید هم اعتراض کنیم. هم چانه بزنیم. هم گاهی به تندی اگر لازم باشد اعتراض کنیم و هم شرکت کنیم… ما از حکومت که نمی‌توانیم بیرون برویم. عضو این حکومتیم. حق خودمان است. عمرمان در این راه صرف شده… باید ماند… من یک عضو ساده و یک سرباز کوچک این نظام هستم ملبس به لباس روحانی. یکی از سربازهای قدیمی ‌که از اول با امام بوده‌ام. تلاش من حرکت در مسیر آرمان‌های ایشان بوده است… سال‌های ۷۱ تا ۷۶ دوران انزوای ما بود اما در عین حال در درون حکومت نیروهای چپ و خط امامی ‌زیادی وجود داشتند… اصلاحات از درون مردم به وجود آمده منتها باید پالایش شود… ما به دنبال اصلاحاتی هستیم در چارچوب آرمان‌های امام با همان قرائت امام».

باید همه این سخنان کروبی را تکرار می‌کردم تا معلوم شود کسانی که در انتخابات شرکت کردند، به هر کسی که رأی داده باشند، نهایتا به کدام نظام خدمت کرده‌اند! و کسانی که دست دعا به آسمان برداشتند تا «فرشتگان و ملائک» صندوق‌های رأی کروبی را پر کنند، برای تحقق «آرمان‌های امام با همان قرائت امام» بود که از کمونیسم و سوسیالیسم به کروبیان (فرشتگان) رسیدند. سخنان  کروبی که از سردمداران این نظام بوده و هست کاملا درک‌پذیر است. من و شما هم در نظام مورد علاقه‌مان چیزی جز این نمی‌کردیم. ولی آن چپ‌هایی که درست مانند دوران «خط امام»، ساده‌لوحانه خود را مخاطب کروبی احساس کرده‌اند، دوان دوان با سر در اعماق چاه جمکران فرود آمده‌اند تا در آنجا پس از یک عمر مارکس و لنین خواندن دست دعا به سوی «فرشتگان و ملائک» بلند کنند! گاه به قهقهرا رفتن چقدر آسان است.

یکی از رهبران سابق یا فعلی فداییان اکثریت سه هفته پیش در اینترنت نوشت: «دلم می‌خواهد با صدای بلند آرزو کنم که، در تهران، فرشتگان و ملائک آنقدر رأی به سود ائتلاف، به پیشکسوتی شیخ مهدی کروبی، به صندوق‌ها بریزند که تمام رقبا مایوس شوند. آرزو دارم من هم، مثل همه آن فرشتگان و ملائک، مثل همه دخترها و پسرها و پدرها و مادرهای جان‌سوخته، مثل همه فدائی‌ها و توده‌ای‌ها و ملی مذهبی‌ها و تحکیم وحدتی‌ها و دیگران، مثل همه جمهوری‌خواهان، فردای روز انتخابات لبخندی بر لبانم بنشیند و بگویم: «خوب شد که اینها آمدند. اگر آنها می‌آمدند بدتر بود. حالا ببینیم اینها چه می‌کنند”» گاه خودفریبی چه آسان به سیاست تبدیل می‌شود.

نظر صادق زیبا کلام را درباره کروبی و «پیشکسوتی» ایشان که بی تردید بهتر از من و شما او را می‌شناسد، فراموش نکردید که؟ آرزوی آن اکثریتی نیز بیانگر همان تحول پوست‌اندازی و روند از جلد خود خارج شدن است. تحولی که هر چه شرایط ایران حساستر می‌شود، سرعت و صراحت بیشتری می‌یابد. در برابر این تحول بازگشت به اصل که در عین حال تکلیف خیلی‌ها را چه با خودشان و چه با دیگران روشن می‌کند چیزی برای گفتن باقی نمی‌ماند جز آنکه از مدعیان چپ خواست در برابر تحریف نام و محتوای جنبش خود و تاریخ شان، چه از سوی کروبیان و چه از سوی چپ‌هایی که دست به دامان فرشتگان شده اند، ساکت نمانند. و جز آنکه از زبان مهدی اخوان ثالث از شعری طولانی به نام «پیوندها و باغ» که درست چهل سال پیش سروده شد، و با نفرتی که از عشق به آزادی و عدالتجویی و یاد غم‌انگیز و گرامی ‌تمامی‌ آن چپ‌هایی سرچشمه می‌گیرد که با همین آرمان‌ها نصیب‌شان از انقلاب و جمهوری اسلامی چیزی جز شکنجه و گور نگشت، خطاب به آن چپ‌هایی که با ذوب شدن در «خط امام» و سپس در «اصلاح‌طلبان» و امروز در هر دو، با سکوت تأییدآمیز خود مشوق تار و مارِ «راست» شدند و همزمان چپ را به هرزگی کشیده و بدنام نمودند و امروز تمام همت خود را به کار گرفته‌اند تا نیروهای دمکرات ایران اعم از چپ و راست، جمهوریخواه و مشروطه‌طلب هرگز به ائتلاف نرسند (در حالی که از پیروزی ائتلاف کسانی که چپ را خشن و خونین سرکوب، یارانشان را تیرباران و آنها را نیز ظاهرا تبعید کردند «لبخند» بر لبانشان می‌نشیند!) خواند:

ای درختانِ عقیمِ ریشهتان در خاکهای هرزگی مستور
یک جوانهی ارجمند از هیچ جاتان رُست نتواند
ای گروهی برگِ چرکین تارِ چرکین پود،
یادگار خشکسالی‌های گردآلود،
هیچ بارانی شما را شُست نتواند!
۱۲ دسامبر ۲۰۰۶

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=122111