پایان بیست و یکمین جشنواره تئاتر ایرانی کلن در گفتگو با داریوش رضوانی، کارگردان و بازیگر مقیم لندن

دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۳ برابر با ۲۴ نوامبر ۲۰۱۴


[همراه با عکس و ویدئو]

کیهان آنلاین – ۳ آذر ۹۳ – بیست و یکمین جشنواره تئاتر ایرانی کلن هفته گذشته به پایان رسید. به همین مناسبت گفتگویی داشتیم با داریوش رضوانی، کارگردان، بازیگر و نویسنده تئاتر  که با نمایشی به نام “شیرینی تلخ ” از لندن در این جشنواره شرکت کرده بود. «شیرینی تلخ» کار مشترک داریوش رضوانی و سوسن فرخ‌نیا کارگردان، بازیگر و استاد تئاتر است.  

[video_lightbox_youtube video_id=”iMf25KHqIw8″ width=”640″ height=”480″ auto_thumb=”1″]

-لطفاً کمی از این جشنواره ایرانی در کلن بگویید.

-جشنواره تئاتر ایرانی در کلن، در طول ۲۱ سال گذشته با زحمات و پیگیری زوج تئاتری خانم بهرخ بابایی بازیگر و آقای مجید فلاح‌زاده کارگردان در آن شهر  برگزار می‌شود و در بیشتر دوره‌ها با استقبال خوبی هم روبرو شده است. در تارنمای این جشنواره هم  خواهید دید که تدارک ۲۲‌امین دورۀ جشنواره در سال ۲۰۱۵ از هم اکنون شروع شده است.

-جشنواره در کدام محل و با چه امکانات نمایشی برگزار می‌شود؟

-تالاری که در ۲۱ سال گذشته محل برگزاری این جشنواره بوده  قبلاٍ “آرکاداش” نامیده می‌شد و در مالکیت  جامعۀ ترک‌تبار شهر کلن بود. چندی است اما که این تالار به مالکیت‌ آلمانی‌ها در آمده و به “صحنۀ فرهنگ‌ها” تغییر نام داده است. اکنون نیز  مثل گذشته، همه چه اقلیت‌ها و چه آلمانی‌ها از این تالار می‌توانند استفاده کنند.  یک تالار قدیمی با امکانات نور و صدای قدیمی. ولی تکنیسین‌های آلمانی در ارائه خدمات فنی به هنرمندان بسیار دقیق‌تر و سریع‌تر نسبت به تکنیسین‌های انگلیس عمل می‌کنند و سرویس درجۀ یک می‌دهند. برخورد آنها نشان‌دهنده آن است که به راستی می‌خواهند مشکلات را به بهترین شکل حل کنند. اما در مورد گنجایش تالار باید گفت که  کم و حداکثر ۹۹ نفر است.

-استقبال از جشنواره امسال چگونه بود؟

-متاسفانه استقبال نسبت به سال‌های گذشته کمتر بود . دلیل این امربه نظر من یک  تغییر اساسی در محتوای نمایشی جشنواره بود. امسال برای جلب نسل جوان و غیر ایرانیان و آلمانی‌زبانان، تعداد نمایش‌ها به زبان آلمانی بسیار افزایش یافته و تقریباً مساوی با تعداد نمایش‌های فارسی شده بود. و این در شرایطی انجام گرفت که مسئولان جشنواره ظاهراً چندان با روش‌های روابط عمومی و بازاریابی درخارج از جامعۀ ایرانی شهر کلن و شهرهای اطراف آشنایی نداشتند. شهرهای اطراف کلن بسیار به این شهر و به همدیگر نزدیک هستند که شمار زیادی از ایرانیان آلمان در آنها زندگی می‌کنند.  

البته ناگفته نگذارم که نمایش‌های آلمانی کارهای قوی و خوبی بودند و همگی آنها، به استثنای یکی، همگی عوامل تولید به قول معروف “خارجی ” (غیرایرانی) و عمدتا آلمانی‌زبان  بودند و آن یک نمایش آلمانی که توسط ایرانی‌ها ساخته شده بود، “مرگ ناتان در اورشلیم”  نام داشت که “علیرضا کوشک جلالی”  نویسنده و کارگردان آن است و به عنوان  آخرین کار جشنواره روی صحنه آمد. با وجود قوی بودن کارهای به زبان آلمانی اما این طور به نظر می‌رسید که بیشتر دوستان و بستگان بازیگران روی صحنه برای تماشا در تالار حضور داشتند.

-تکنیسین‌های کارآمد آلمانی برای تنظیم نور و صدا پیش از نمایش چقدر وقت احتیاج داشتند؟

-آنها حداکثر برای هر اجرا، با راندمان بالای آلمانی، تنها به یک ساعت وقت احتیاج داشتند. در مورد کار ما از آن هم کمتر زیرا ما به تجربه دریافته‌ایم که در سفر باید سبک بود. یعنی ما وقتی به سفر خارج از انگلیس برای اجرای تئاتر می‌رویم سعی می‌کنیم از کمترین و ساده‌ترین عوامل نور و صدا در کارهای خود استفاده کنیم. اما در اجراهای لندن از نور و صدا خیلی بیشتر به عنوان ابزار بیان استفاده کنیم.  

– کدام کارهای ایرانی نظر شما را در جشنواره کلن جلب کرد؟

-من تمام کارهای ایرانی را دیدم. نظر شخصی من این است که  نمایش “وطنی که بنفشه بود”، کارفرشته وزیری نسب از فرانکفورت، بسیار زیبا بود و همه عوامل تئاتری آن درست به نظر می‌رسید. به خوبی معلوم بود که کسی که کار تئاتر می‌کند پشت قضیه است. باید گفت که نمایش‌های فارسی‌زبان به طور کلی از نظر اجرا به پای کارهای آلمانی نمی‌رسیدند. حتی  برخی دوستان مجرب که امسال نیز در جشنواره شرکت کرده بودند کارهایشان از حد انتظار پایین‌تر بود.

-آیا از نمایش “وطنی که بنفشه بود” استقبال هم شد؟

-نه،  مانند سایر اجراها بود. تنها شبی که سالن نسبتاً پر شد، شب نمایش”روسپی بزرگوار” اثر ژان پل سارتر بود (که البته “روسپی محترم” ترجمه کرده بودند) و به کارگردانی کمال حسینی از کلن روی صحنه رفت. از دیگر کارهای فارسی که در جشنواره اجرا شد نمایشی بود با عنوان “زن” نوشتۀ منوچهر نامورآزاد و به کارگردانی خودش و با بازی مرضیه علی وردی. البته ناگفته نگذارم که صدرالدین زاهد، کارگردان و بازیگرمجرب نیز یک کارگاه آموزشی در این جشنواره برگزار کرد. در شب افتتاح جشنواره نیز یک نمایش زیبای رقص و موزیک  اجرا شد.

-آیا درجشنواره کلن قبل ازاجرا اطلاعاتی راجع به نمایش به تماشاگران داده می‌شود و امکان پرسش و پاسخ برای آنها پس از پایان نمایش وجود داشت؟

-اطلاعات در مورد نمایش‌ها در بروشور جشنواره آمده بود. ولی، خیر، اطلاعات شفاهی مبسوط‌تردر اول و جلسۀ پرسش و پاسخ در پایان برگزار نشد. البته تماشاگران و هنرمندان معمولاً بعد از پایان نمایش در سالن انتظار که یک “کافی شاپ” نیز دارد جمع می‌شدند و بحث و گفتگو می‌کردند.

-ازکاری که خودتان  به فستیوال کلن بردید برایمان بگویید. استقبال از آن چطور بود؟ برنامۀ آینده برای این کار شما چیست و در کجاها اجرا خواهد شد؟

سوسن فرخ نیا در نمایش «شیرینی تلخ»
سوسن فرخ نیا در نمایش «شیرینی تلخ»

-عنوان این نمایش “شیرینی تلخ” است که قصۀ اصلی آن از من است ولی توسط حامد احمدی به صورت نمایشنامه در آمده. این نمایشنامه با کارگردانی مشترک من و سوسن فرخ‌نیا و با بازیگری ما هر دو روی صحنه رفت. قصۀ آن مربوط به زن و مردی است که بعد از ۲۵ سال همدیگر را به طور اتفاقی در لندن  می‌بینند و معلوم می‌شود که آنها ۲۵ سال پیش رابطۀ عاشقانه داشتند ولی مرد به ناگاه “غیب‌اش می‌زند”؛ یعنی شبی که قرار بود با فرزندان‌شان بیرون بروند مرد پیدایش نمی‌شود و از آن زمان به بعد زن هیچ خبری از او نمی‌شنود. این برخوردِ اتفاقی در لندن زن را شوکه می‌کند. آنها به کافه‌ای می‌روند و گذشته را با هم بررسی می‌کنند که چه شد و چرا مرد رفت و هیچ اثری از خود باقی نگذاشت و زن بالاخره دلیل آن‌ را می‌فهمد.

-واکنش تماشاچیان به این نمایش چگونه بود؟

-فکر می‌کنم تماشاگران خشنود و راضی از تالار بیرون رفتند. این نمایش درام بود و آن تاثیری را که قرار بود داشته باشد روی تماشاگر گذاشت.  ببینید، بعضی وقت‌ها پس از اجرا، تماشاگران می‌آیند و تشکرمی‌کنند ولی معلوم است که این تشکر خشک و خالی است و نمایش تاثیر لازم را نگذاشته. ولی پس از این اجرا، همه کسانی که به من یا سوسن فرخ‌نیا و یا رضاپور(دستیار) نزدیک می‌شدند و واکنشی نشان می‌دادند می‌شد فهمید که این نمایش با قلب آنها ارتباط برقرار کرده است. البته چون این اجرایِ اول ما بود طبیعتاً کاستی‌هایی نیز داشت و انتظارات ما را به عنوان کارگردان و بازیگر کاملاً برآورده نکرد. در اجراهای بعدی که جشنواره هایدلبرگ آلمان در اواخر ژانویه ۲۰۱۵  و نیز جشنواره تئاتر سام در ماه مه ۲۰۱۵  در لندن خواهد بود، این کمبودها را رفع خواهیم کرد. اساساً شرکت در جشنواره و تماس با تماشاگر جدی و علاقمند برای شنیدن حرف‌های آنها و رفع کمبودها و ایجاد تغییرات لازم در نمایش است. ولی حرف من این است که با وجود کاستی‌ها این کار اثر قابل توجهی روی تماشاگران گذاشت. این نمایش را به شهرهای دیگرایرانی‌نشین بریتانیا هم خواهیم بود.

-در باره تئاتر موزیکال “یار دبستانی من” که نمایش متفاوتی بود با یک عنوان خاطره‌انگیز چه فکر می‌کنید؟

آفیش برنامه «یار دبستانی من»
آفیش برنامه «یار دبستانی من»

-البته باید بگویم که این یک نمایش موزیکال نبود بیشتر کنسرت بود. این کنسرت  نتیجه دیدار “لئوناردو تاج‌آبادی” یک خواننده اپرا از نسل جوان که اخیراً از ایران مهاجرت کرده، با منصور تهرانی سازنده این ترانه بود. می‌دانیم که منصور تهرانی  خالق شعر و آهنگ به یادماندنی “یار دبستانی من” و ترانه‌های خاطره‌انگیزی مانند “داغ یک عشق قدیمی”  گوگوش و “سرسپرده” ستار است. در این دیدار لئوناردو قطعاتی از اپراهای ایتالیایی و آهنگ‌های خاطره‌انگیز ایرانی اجرا کرد. منصور تهرانی از صدای او خوشش می‌آید و همکاری بین این دو- از دو نسل مختلف- به این شکل شروع شد که حاصل آن اجرای مشترک “یار دبستانی من” به مثابه نمادی از اتحاد دو نسل است.  البته در این کنسرت، تاج آبادی  دو تا دوئت نیز با خانم بهرخ بابایی  به فارسی و ترکی آذری نیز اجرا کرد که بسیارزیبا بود. وی از محمد نوری نیز قطعاتی اجرا کرد. تاج آبادی صدای گیرایی دارد و خوب می‌خواند.  در فاصلۀ بین اجراهای تاج آبادی،  منصور تهرانی روی صحنه می‌رفت و ترانه‌هایی از کارهای خودش را– مانند “یار دبستانی من”– که موزیک آنها قبلاً ضبط شده بود اجرا می‌کرد.

-بسیار ممنون از وقتی که در اختیار کیهان لندن گذاشتید.

 

لئوناردو تاج الدینی و بهرخ بابایی
لئوناردو تاج الدینی و بهرخ بابایی
منصور تهرانی آهنگساز و ترانه سرای «یار دبستانی من»
منصور تهرانی آهنگساز و ترانه سرای «یار دبستانی من»

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=2512