امسال مصادف است با صدمین سالگرد “نسلکشی ارامنه” در ترکیۀ عثمانی. ارامنۀ ارمنستان و سراسر جامعه مهاجر ارمنی برنامههای مختلف و زیادی را برای گرامیداشت یاد قربانیان این نسلکشی و نیز زیر فشار قرار دادن دولت ترکیه برای شناسایی این جنایت تدارک دیدهاند.
این برنامهها از یک هفته پیش در لندن شروع شدهاند. یکی از برنامههای بسیار ابتکاری که تجسم نوعدوستی و برادری بین ملل در برابر نفرتپراکنی و نژادپرستی بود، یک برنامۀ رقص ارمنی بود که به آن “رقص دورانی” (شورج پار) میگویند. طراح این برنامه خانم شاکه چیلینگاریان و تهیهکنندۀ آن هراچ چیلینگاریان بودند که گزارش کوتاه درباره آن را در ادامه میخوانید.
در شبانگاه ۱۱ مارس ۲۰۱۵ به مناسبت صدمین سالگرد نسلکشی ارامنه دانشجویان دانشگاه لندن و نمایندگان اقلیتهای ملی مختلف در بریتانیا، در یک همبستگی یاد تمامی قربانیان کشتارهای جمعی در گوشه و کنار جهان را گرامی داشتند.
شاکه میجرچیلینگاریان، هنرمند و طراح رقص دَورانی “دایرۀ زندگی” بود و شرکتکنندگان در این مراسم را درصحن مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن SAOS هدایت کرد. این برنامه به میزبانی انجمنهای دانشجویان ارمنی و کُرد تدارک یافته بود.
برنامه با خواندن ابیات معروف سعدی آغاز شد:
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
شاکه میجرچیلینگاریان، که دارای مادری از ارامنۀ ایران و پدری انگلیسی است، ابتدا از اینکه ممکن است شعر معروف سعدی را خوب به فارسی نخوانده باشد، از حاضران پوزش خواست. البته ترجمۀ انگلیسی کار را آسانتر کرد و حاضران را در متن برنامۀ آن شب قرار دارد:
The Sons of Adam are the members of a whole
Each is created from a greater, single whole
Whenever Fate to one of them brings pain
No other can without distress remain
You who for others’ torment do not care
Cannot the name of “human” rightly bear
شاکه میجر چلینگیریان آنگاه خود توضیح داد که ما شرکتکنندگان دراین مراسم با گرفتن دستهای همدیگر نه فقط خاطرۀ قربانیان این کشتارها را گرامی میداریم بلکه بسی مهمتراز آن بر منزلت و ارزش زندگیهای از دست رفته تاکید میورزیم.
او ادامه داد: “ما با حضور خود امشب در اینجا عزم و قدرت جمعی خود را برای برخاستن در برابر بی عدالتیها و رفتار غیر انسانی با انسانهای دیگر نشان میدهیم.” سپس شاکه با توضیحاتی درمورد چگونگی اجرای رقص “دایرۀ زندگی” که از خانوادۀ رقصهای دورانی بود برنامه را ادامه داد. این رقص بین ارامنه و کردها مشترک است هرچند که سبک و شیوۀ آن بین این مردمان همجوار تفاوتهای روشنی دارد. ولی همین مشترک بودن این رقص بین اینان و نحوۀ اجرای آن که رقصندگان دستهای همدیگر را به نشانۀ پیوستگی و پشتیبانی از هم میگیرند خود اتنخابی دقیق و اندیشیده برای مناسبتِ آن شب بود.
پس از این مقدمه، شاکه از حاضران درخواست کرد که شمع در دست گرفته و با کمک همدیگر روشنشان کنند و سپس چند دقیقهای به روشنایی شمعها خیره شوند و به فکر فرو روند. شمعها احتمالاً با توجه به سخنان شاکه در ابتدا نمادی از زندگی بودند که خاموش شدند. به دنبال آن نوای موسیقی تدریجاً بلند شد و حاضران به آهستگی رقص “دورانی” را آغازکردند.
سه رقص دَورانی اجرا شده در برنامه آن شب رقصهای برخاسته از احساس و عاطفه بودند که عدۀ زیادی را در سنین مختلف و با پیشینههای متفاوت دور شمعی بزرگ در مرکز گرد هم آورد. به هر یک از شرکتکنندگان در رقص مقواهایی به شکل پروانه داده شد که بر گردن بیاویزند. این پروانههای مقوایی حامل نام قربانیان و همچنین مکانهایی بودند که در یکصد سال گذشته انسانهای بی شماری در آنها طعمۀ کشتار و ویرانیهای سازمانیافته شدند.
هراچ چلینگریان، تهیهکنندۀ این برنامه میگوید: ما میخواستیم ابعاد ناگزیر انسانی و اخلاقی به وجود آمده از گسستهای اجتماعی ناشی از نسلکشی و فرآیند آشتی را که از مسیر تجربۀ مشترک فرهنگ زنده و پویا میگذرد به نمایش در آوریم و مورد تأکید قرار دهیم.